امروز خیابانهای استکهلم، شهری که در آن دادگاه دژخیم حمید نوری، از عاملان قتلعام ۶۷ جریان دارد، صحنهٔ خروش اشرفنشانان و ایرانیان آزاده بود. آنها که تجسم خشم و انتقام مردم ایران و خانوادههای شهیدان بودند، خواستار محاکمه سران رژیم آخوندی بهویژه خامنهای، آخوند رئیسی و اژهای به جرم نسلکشی و جنایت علیه بشریت بودند. تظاهراتی که بازتاب گستردهیی در خبرگزاریها و رسانههای بینالمللی داشت و این بازتاب هنوز هم ادامه دارد. اینگونه جهان یک بار دیگر صدای دادخواهی مردم ایران را بهرساترین صورت شنید.
از آن سو اما، در تهران هم بحث جنبش دادخواهی در برابر رسانهها و دوربینهای خبرنگاران مطرح بود، البته بهصورتی دیگر! کنفرانس خبری سخنگوی وزارتخارجهٔ رژیم محل سوزش و توی سر زدن آخوندها از پیشرفت جنبش دادخواهی شد. رژیم که تاکنون و طی تمام حدود دو سالی که از به تله افتادن مزدور دژخیمش میگذشت، دندان بر جگر گذاشته و میخواست وانمود کند که هیچ رابطهیی با این دژخیم ندارد، دیگر زیر ضربات مستمر سیاسی طاقت نیاورد و از زبان سخنگویش خطیبزاده، به این رابطه اعتراف کرد و وقیحانه نالید: «دولت سوئد و دادگاه سوئدی باید بداند که بخشی از یک ماشین تبلیغاتی مجاهدین شده است!».
از وارونهگویی آخوندی که بگذریم، وحشت و سوزش رژیم از برملا شدن واقعیتها در دادگاه سوئد دربارهٔ قتلعام ۶۷ است. چرا که در این دادگاه با انبوه اسناد و مدارک، نقش سران رژیم، از خود خمینی تا خامنهای (رئیسجمهور وقت) تا رئیسی (عضو هیأت مرگ) و سایرین مطرح شده و اینگونه جنبش دادخواهی در مراجع حقوقی جهان، گریبان تمامیت رژیم قتلعام را گرفته است. جنبشی که در جامعهٔ ایران هر روز گستردهتر میشود و شمار فزایندهیی از مادران، پدران و بستگان شهیدان دادخواه خون فرزندان و عزیزانشان میشوند که چه در جریان قتلعام ۶۷، و چه در قیامهای مردمی و در زندانها توسط این رژیم با شقاوت تمام بهشهادت رسیدهاند. حتی اکنون فرهنگ «نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم» و «انتقام میگیریم» رو به شخص خامنهای بهخاطر کشتار مردم توسط کرونا در حال گسترش است که الهام گرفته از جنبش دادخواهی است.
در صحنهٔ جهانی هم جنبش دادخواهی راه خود را تا بالاترین ارگانها و مراجع سیاسی راه یافته است؛ از کنگرهٔ آمریکا با قطعنامهٔ ۱۱۸ و امضای اکثریت کنگره تا سایر پارلمانهای کشورهای اروپایی و کانادا و استرالیا؛ تا محکومیت توسط شخصیتهای سیاسی؛ قعطنامههای مجمع عمومی ملل متحد و شورای حقوقبشر سازمان ملل؛ تا عفو بینالملل و غیره، پیش رفته و موضوع «تشکیل هیأت مستقل برای تحقیق دربارهٔ قتلعام ۶۷» بیش از هر زمان در جهان مطرح شده است؛ در بعد حقوقی هم جنبش دادخواهی و محاکمهٔ دژخیمان۶۷ به دادگاه سوئد راه باز کرده است.
جنبش دادخواهی اینگونه با شتاب در پهنههای مختلف پیش میرود و همانطور که دژخیم نوری در دادگاه سوئد گفت، پژواک این جنبش که در فریادهای اشرفنشانان و ایرانیان آزاده در بیرون دادگاه طنینانداز میشود، برای او و تمامی سران رژیم «یک نوع شکنجه است!». بله، فریادهای دادخواهی برای آنان شکنجه است، چرا که به گفتهٔ خانم مریم رجوی: «میدانند که صاحبان این صداها، بنای حکومت استبدادی و ضدبشری آخوندی و تمامی نهادهای سرکوبگر و شکنجهگران را منهدم میکنند و در آن روز صدایشان، فریاد آزادی تمام مردم ایران است» (پیام به تظاهرات ایرانیان در استکهلم ـ اول شهریور۱۴۰۰).