پیشروی قیام و ناتوانی رژیم در مقابل رشد فزاینده اعتراضات مردمی نظام آخوندی را به حدی از استیصال رسانده که اکنون زمزمههایی در میان هر دو باند حاکمیت در مورد وادار کردن روحانی به استعفا برخاسته است تا جایی که او مجبور شد به صحنه بیاید و ادعا کند که نه استعفا میدهم و نه کنار میروم.
اما بهرغم این موضعگیری آخوند حسن روحانی، در مجلس ارتجاع جمعآوری امضا برای طرح عدمکفایت روحانی در مجلس و برکناری او در جریان است.
دلواپسان باند خامنهای که جلودار امضا گیری علیه روحانی در مجلس هستند، روحانی را مسبب اوضاع بحرانی کنونی میدانند لذا بر مسأله برکناری او تأکید دارند.
برخی عناصر باند خود روحانی هم با این جریان همنوا شدهاند، اما برخی دیگر از او دفاع میکنند و بدون اینکه از عملکرد او دفاع کنند تلاش دارند علت شکست و عدم موفقیت او را به گردن خامنهای و باندش بیاندازند.
حاجی دلیگانی، از نمایندگان باند خامنهای در مجلس ارتجاع، به تنظیم طرح عدمکفایت روحانی در مجلس اشاره میکند و میگوید: «به نظر میرسد که هفته آینده بتوانیم به جمعبندی نهایی برسیم و جمعآوری امضا را دنبال کنیم. طرح استیضاح وزیر اقتصاد را پیش هر کسی که میبردیم میگفت که چرا طرح عدمکفایت رئیس جمهور را نمیآورید و عمده افراد امضاکننده و حتی آنهایی که استیضاح را امضا نکردند، این نکته را مطرح میکردند».(سایت حکومتی بهار ۶تیر ۹۷)
اسدالله بادامچیان یکی از عناصر خامنهای نیز تمامی کاسهکوزههای اقتصاد درهمشکسته نظام را بر سر دولت روحانی میشکند و میگوید: «(دولت روحانی) اگر نمیتواند مشکلات را حل کند صادقانه به مردم بگوید. وقتی پزشکی نتوانست بیمار را معالجه کند، بیمار پزشک خود را عوض میکند. کسی نباید بهخاطر مقام در جایگاه خود بایستد، اگر دولت نمیتواند موفق شود چرا مانده است؟ رئیسجمهور از مردم عذرخواهی کند و از آنها بخواهد که دومرتبه در یک رأیگیری، نظر خود را بدهند».(روزنامه رسالت ۶تیر ۹۷)
جواد کریمی قدوسی، یکی دیگر از اعضای مجلس ارتجاع نیز میگوید: «چنانچه کشور پاسخگویی بیشتری را میطلبد و رئیسجمهور بیش از این توانایی نداشت، وی میتواند یکی از راهکارهایی که قانون اساسی پیش پای وی گذاشته شده را انتخاب کند».(سایت جهان نیوز ۶تیر ۹۷)
و...
بهرغم تلاشهای دلواپسان، بیتردید نمایندگان مجلس رژیم از هر دو باند بهخوبی مشرفند که این اقدامات برای جوابگویی به بحرانها، بیشتر به یک بازی کثیف برای فریب مردم و در بردن شخص ولیفقیه نظام بهعنوان مجرم اصلی این وضعیت شبیه است. آنها بهزعم خود میخواهند این طور وانمود کنند که گویا مشکل در روحانی و دولت اوست، در حالیکه این تمامیت نظام فاسد ولایت فقیه است که مورد خشم و تنفر مردم قرار دارد. شعارهای مردم در قیام و خیزشهایشان که تمامیت نظام را هدف قرار میدهند مؤید این واقعیت است. بهقول معروف «گر حکم شود که مست گیرند، در شهر هر آن که هست گیرند».
محمدرضا باهنر، یکی از عناصر باند خامنهای، در مخالفت با استعفا و یا استیضاح روحانی میگوید: «اگر از من بپرسند حاضری روحانی را به جایی برسانیم که استعفا دهد، حتماً میگویم نباید به آن نقطه برسیم و ضرورتی هم ندارد... در کشور ما سوءاستفاده اقتصادی و فساد هست اما افکار عمومی ۱۰برابر واقعیت این سوءاستفاده را میبیند؛ این را خودمان کردیم و کس دیگری نکرد. دولت، قوه قضاییه را نقد میکند، قوه قضاییه، دولت را نقد میکند و... مردم میگویند اینها خودشان دارند میگویند بیعرضه و بیانگیزه هستند، من فکر میکنم وقتی دولت را نقد میکنم دارم دولت را خراطی میکنم در حالی که از منظر افکار عمومی، نظام خراطی میشود».
بهروشنی اعتراف میکند که هر عیب و ایرادی که به دولت روحانی است، ناشی از عیب و ایراد در اصل حاکمیت است و دولت روحانی هم برآمده از آن و جزیی از آن است و نفی آن راه به نفی کل نظام میبرد. به عبارت دیگر مشکل در مهرهها و این و آن نیست مشکل در کل ساختار پوسیده حاکمیت ولایت فقیه است. مشکلی که البته مردم ایران به آن آگاهند و با خیزشهای مستمر خود نشان دادند که از خواست تغییر و سرنگونی رژیم کوتاه نمیآیند، تا روزی که آن را به گورستان تاریخ بسپارند.