در آستانهٔ برگزاری انتخابات نمایشیِ حکومتی، دو جبهه اصلی نبرد تعیینتکلیف شدهاند. در هیچ نمونهٔ قبلی نبوده است که حکومت در تمامیتش زیر ضرب تحریم از بیرون و حتی تحریم از جانب بخشی از درونیهایش واقع شده باشد. خامنهای هم در آخرین حرفهایش مقر آمد که وزنهٔ تحریم خیلی سنگین است و آن را با عبارت «خطر فاصله از نظام» تعبیر نمود.
خامنهای هیچ راهی جز استعفا دادن کاندیداهای نخودی و پوششی به نفع رئیسی جلاد ندارد. ۲۱۰تن از نمایندگان مجلس حزباللهی هم مجبور شدند برای این نخودیها و عروسکهای نمایشی، تکلیف تعیین کنند تا «رأیها پراکنده نشود».
جبهه نظام آخوندی پس از سلاخی شورای نگهبان، با پراکندهترین شکل ممکن همراه با شقه پشت شقه، شکل نهایی گرفت و همهٔ سرمایهاش در یک جلاد و قاتل منفور مردم ایران خلاصه شد.
خامنهای در آستانهٔ رأیکشی برای دو گماشتهٔ شورای نگهبان ارتجاع، در بیشترین انزوای ممکن در درون حاکمیت واقع شده است. از هماکنون پیداست که با بیرون آوردن جلاد قرن از صندوقها و اتاق تجمیع آراء، از این بیشتر هم منزوی خواهد شد و رئیسی هم موقعیتی بسا نازلتر و طرد شدهتر از خامنهای درو خواهد کرد. این انزوا و طردشدگی هماکنون به سود جبههٔ مردم و مقاومت برای آزادی است و در آینده، آثار بیشتری را از آن شاهد خواهیم بود.
جبهه حاکمیت آنقدر در انزوا و تحریم از جانب مردم ایران واقع شده است که بنا بر خبرهایی از درون حاکمیت، کارگزاران نظام در تدارک تمهید و تهدید برای کشاندن حقوقبگیران و ارتشیان بهپای صندوقهای رأی هستند. در همین رابطه خبرها گواهی میدهند که بهای شرکت نکردن در نمایش انتخابات را قطع واکسن و یارانه تعیین کردهاند.
در تکمیل خبرهای فوق باید اشاره کرد به راهانداختن کاروان ساندیسخواران برای جماعت غیرایرانی همراه با هزینههای کلان برای آنها تا صف صندوقها را رونق ببخشند!
فلاکت یک حکومت همین بس که هیچ تکیهگاهی در سرزمین تحت سلطهاش ندارد و خودش را با نازلترین تمهیدات مجاب میکند!
جبهه مقابل حاکمیت، با تنوع تمایلات سیاسیاش به وسعت سراسر ایران است. این جبهه بر سر علت سیاسی ِ بدبختیهای مردم و جامعهٔ ایران، بر سر رو شدن پشت پردهٔ کلانفسادهای سیاسی و اقتصادی رژیم آخوندی، بر سر رسیدن به آدرس اصلی عقبماندگی ایران، بر اینکه انتخاباتی در کار نیست و همهاش نمایش است، تبدیل به صدای مردمی شده است که بانگش به آسمان هم رسیده که فقط تحریم نمایش حکومتی جواب دارد.
یک روز مانده به برگزاری نمایش حکومتی، از همهسوی ایران طنین بانگ تحریم به گوش میرسد و فراخوان به طرد حکومت، از زندانهای ایران هم سر میرسد.
جبههیی که در مقابل حاکمیت هر روز وسیعتر میشود، گویای دامنهدارتر شدن در پساانتخابات است. بنابراین نبردی که در ۲۸خرداد در مقابل حاکمیت رخ میدهد، تازه آغاز و مهیاکنندهٔ نبردهای بسا بزرگتر و بیشتر در هیأت قیامها و شورشهای ناگزیر خواهد بود.
روز ۲۸خرداد میدان بزرگ نبرد با دیکتاتوری ولایت فقیهی، پیش پای تمام اقشار مردم ایران است. میدان هوشیاری ملی و تاریخیِ ایرانیان در داخل و خارج مرز پرگهر.