آبان خونین زنده است. در تار و پود و عصبهای توفانی شهرها کمین کرده است. آبان خونین ادامه دارد. یکی دلیل متقن ادامهداری آن، واکنشهایی است که هم جامعه به این رخداد ماندگار دارد و هم قاتلان و کشتارکنندگان مردم بیدفاع
این دو نشانه را کمی بیشتر توضیح میدهیم.
نشانهٔ اول: جامعه هنوز در فضای آبان سیر میکند. به آن گرایش دارد. در آن قدرت برشوریدن را میبیند و از آن انگیزه و حرکت میگیرد. زیرا در آبان خلق شمهیی از توان و نیروی انفجاری خود را به چشم دید و به آن باور کرد. بنابراین آبان را گرامی میدارد و برای تکرار آن چاره میاندیشید، هیمه گرد میآورد، خود را سازمان و سامان میدهد و فرصتهای در دسترس را به کمین نشسته است. نه، بایستهتر این است که بگوییم با کانونهای شورشی این فرصت را ایجاد میکند.
نشانهٔ دوم: خامنهای، رئیسی، اژهیی، قالیباف و دیگر آمران و عاملان قتلعام از آبان هراسی عمیق و فراموشناشدنی دارند. هر گاه نام آن میآید به خود میلرزند. آنها در تداوم شعلههای خشمگین آبان خاکستر شدن ریش و ریشهٔ خود را میبینند. ضرب شصت آبان را بر بناگوش خود و حکومتشان چشیدهاند. این ضربشصت هرگز از یاد آنان نمیرود.
خونهایی که در آن روزهای ملتهب بر زمین ریخت و کف خیابانها را به رنگ شنگرف درآورد، خشکیدنی، پایمالشدنی و از یادرفتنی نیست. آن خونها در نخستین سالگردشان به حرکت درآمدهاند. دادگاه مردمی رسیدگی به جرایم آبان تنها یک شعله از آن خونهای پاک است که در پرتو جنبش دادخواهی، متولد شده است. در حالی که این دادگاه در مرحله شنیدن اظهارات شاهدان و شاکیان است، خبرهای آن در جامعهٔ دادخواه ایران پژواک یافته است.
«ما کشتیم»!
در واکنش به اقبال جامعه از جنبش دادخواهی و دادگاه قاتلان آبان، یک خبرنگار سایت دیدهبان ایران از حسن نوروزی، نایبرئیس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس ارتجاع میپرسد:
ـ... آیا بهتر نبود در ایران همچنین دادگاهی برگزار میشد؟
شکنجهگر و قاتل دست در خون آبان سراسیمه پاسخ میدهد:
ـ یعنی چی؟ دادگاه چی برگزار شود؟
ـ دادگاهی در خصوص بیتدبیریهای صورت گرفته و کشته شدههای آبان ۹۸!
ـ بعد در این دادگاه کُشتهشدهها را باید محکوم کنند یا قاتلان را؟
ـ قطعاً منظور محاکمه قاتلان و بیتدبیریهای مسئولان است؛ کسانی که به مردم شلیک کردند!
ابعاد وقاحت را ببین و حرمتریختگی جنایت را نگاه کن! عضو عمامهدار مجلس ارتجاع ناخواسته خود را بهعنوان یکی از قاتلان آبان آدرس میدهد و بر نقش خود پا میفشارد.
ـ یکی از آنهایی که به مردم شلیک کرد من بودم، ما کُشتیم. حالا چه کسی میخواهد ما را محاکمه کند؟!
...
این تمام حرف است. حرفی است که نباید این عضو مجلس ارتجاع آن را میزد؛ ولی تکامل جنبش مقاومت او را وادار به خودزنی و اعتراف کرده است. این اعتراف ناخواسته بهخوبی نشان میدهد سران سهقوه و معاونان آنها، اعضای مجلس خبرگان، شورای نگهبان، مجلس ارتجاع، وزرا و استانداران، فرمانداران و کارگزاران این رژیم از میان قاتلان مردم ایران دستچین شدهاند. این همان معنی «ایمان قلبی و التزام عملی به ولایت فقیه»! است؛ التزامی که مبنای چپنیش و گزینش مقامهای حکومتی است. شورای نگهبان ارتجاع نیز صلاحیت نوکران و قرهنوکران حکومتی را اینگونه مورد بررسی قرار میدهد. در این دستگاه است که ابراهیم رئیسی بالاترین امتیاز را میآورد و محبوب و سوگلی خامنهای میشود؛ برای اینکه آمار آزادیخواهان اعدام شده توسط او از هر دستبوس ولیفقیه بیشتر است. درست بههمین دلیل قاسم سلیمانی نفر شمارهٔ ۲حکومت شد.
وقاحت این عضو مجلس ارتجاع در ابرام بر جنایت، یادآور وقاحت و دریدگی مصطفیپور محمدی، عضو هیأت مرگ است. او نیز وقتی در ۳مرداد۹۸ در معرض سؤال خبرنگار سایت حکومتی مثلث قرار گرفت ـ با تاکتیک فرار بهجلو ـ از قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال۶۷ دفاع کرد.
جلادان همه مثل هم هستند. از رحمانی فضلی، وزیر کشور سرکوبکنندهٔ قیام آبان نیز وقتی سؤال شد:
«آیا امکان تیراندازی، دست کمبهپایا کمر به پایین وجود نداشته که چنین شلیکهایی انجام شده است؟» با وقاحت و خونسردی جواب داد:
«خب! شلیکبهپاهم انجام شده بوده است». !
«چه کسی میخواهد ما را محاکمه کند» ؟!
این سؤال، پاسخی ساده دارد. شما را همان خلقی محاکمه خواهد کرد که شاه را از سریر خدایگانی بهزیر کشید و بر خاک مذلت نشاند. پشت سرتان را نگاه کنید! تاریخ پر است از مردار و استخوانهای پوسیدهٔ خلفا، پادشاهان، «نمایندگان و سایههای خدا»! و جهانگشایان خونآشامی که قانونمندیهای متقن تکاملی، با دست همین مردم پا برهنه آنها را کیفر داده است.
محاکمهٔ قاتلان آبان، نه فردا که از هماکنون آغاز شده است. خودآدرس دهی شما کار را ساده خواهد کرد.