روزنامههای حکومتی روز نهم آذرماه با پرداختن به پپامدهای گرانی بنزین و ابراز نگرانی از استمرار قیام، و همچنین با ابراز وحشت از سقوط خاکریزهای استراتژیک نظام در عراق و لبنان، موقعیت بحرانی نظام را به نمایش گذاشتهاند.
پیامدهای گرانی بنزین و ضربه سنگین قیام مردم ایران موضوع حملات روزنامههای باند ولیفقیه به روحانی و دولتش است. که در خلال آن اوجگیری شقه در رأس نظام بارز شده است.
کیهان: بسیاری از کارشناسان- با گرایشهای سیاسی مختلف- در این مورد متفقالقول هستند که دولت در اجرای طرح ضروری سهمیهبندی و اصلاح مصرف بنزین، وقتشناسی و تدبیر را لحاظ نکرد.
بر همین اساس، بانک، پمپ بنزین، پایگاه اورژانس، ماشین آتشنشانی، آمبولانس و حتی مغازهها و خودروهای شخصی مردم به آتش کشیده شد.
کیهان: مقامات کشور و نمایندگان مجلس در واکنش به اظهارات تأملبرانگیز رئیسجمهور درباره بیاطلاعی از افزایش قیمت بنزین تأکید کردند: سخنان روحانی، در شأن رئیسجمهور و مردم نبود.
حمیدرضا حاجیبابایی عنوان کرد: طرح به این مهمی انجام پذیرفته، این همه بازتاب داشته، کشته داده و خسارت وارد شده، دشمن ورود کرده و مردم عصبانی شدند؛ همه اینها اتفاق افتاده و رهبری هم فرمودند من مصوبه رؤسای سه قوه را حمایت کردم. حال رئیسجمهور که رکن اصلی این کار است میگوید اطلاع نداشتم چه زمانی اجرا میشود، امیدواریم لاریجانی حداقل اطلاع داشته باشد... سرلشکر جعفری تصریح کرد: اما سؤال اساسی این است که چرا با مسببین و زمینهسازان چنین فضایی که با بیتدبیری و بیتوجهی به مردم، تصمیمی را بد اجرا میکنند و زمینه را برای ناامنیها ایجاد میکنند، برخورد نمیشود؟ شعار این دولت، تدبیر و امید بود؛ در انجام مسائل اجرایی، چه امیدی برای مردم باقی گذاشتهاند؟
جوان: در حالی که نمایندگان مجلس و اکثریت مطلق مسئولان تا لحظه اعلام نرخ جدید بنزین از آن خبر نداشتند، شبکه سازماندهی شده، آموزش دیده و تجهیزشده آشوبگران از این اتفاق تلویحاً و یا تصریحاً اطلاع داشته و با آمادگی کامل و در کوتاهترین زمان ممکن و طبق برنامههای از پیش تعیین شده، پا به میدان اغتشاش و تخریب اموال عمومی و مردم گذاشتند که مؤید خط نفوذ موردی و جریانی در کشور و در بین مسئولان نظام است... بهجرأت میتوان گفت ریشه سوءاستفاده دشمن و جسارت و خسارات وارده را باید در داخل و در عملکرد ضعیف، سوءمدیریتها، بدقولیها، وعدههای پوچ، اشرافیگری مسئولان و... جستوجو کرده و از دادن آدرس عوضی و ارجاع علل مشکل به عامل خارج اجتناب شود.
رسالت: علی مطهری نوشت:«رئیسجمهوری گفتهاند «من هم صبح جمعه فهمیدم قیمت بنزین تغییر کرده، چون اجرای تصمیم سران قوا را به شورای امنیت کشور واگذار کرده بودم.» نمیتوان این عذر را برای تقصیر ایشان در نحوه اجرای تصمیم مذکور پذیرفت».
روزنامههای محافل همسو با باند روحانی هم در وحشت از قیام مردم به او حمله کردهاند:
آرمان: سلحشوری: ما نمیتوانیم بگوییم مردم و معترضانی که آمدند همه خشونتطلب بودند. مگر خارجیها چند شهر ما را میتوانند بهم بریزند؟ باید بپذیریم مردم مشکل معیشتی دارند و بهواسطه همین مشکل معیشتی معترضاند. بسیاری از مسئولان چون آن مشکلات را ندارند، حس کارگر را نمیفهمند، حس آن حاشیهنشین را نمیفهمند. فکر میکنند اینها از خارج خط میگیرند که اینگونه خشمگین و عصبانی هستند...
جمهوری اسلامی: گران شدن کالاها و خدمات نیز، که از عوارض منفی افزایش قیمت بنزین است، مزید بر علت شده و نادرستی نظر کارشناسان و صحت نظر مردم را به اثبات رسانده است.... حضرات مسئولان، این واقعیت را هم بپذیرند که مردم از تصمیم بنزینیشان متضرر شدهاند و عوارض منفی این تصمیم نادرست و پیوستهای نادرستتر آن، بهتدریج بر نارضایتی مردم خواهد افزود.
جهان صنعت: اگر دولت و قوای سهگانه تدبیر بیشتری در نحوه اعلام آن به خرج میدادند و یا افزایش قیمت بنزین را بهصورت تدریجی به اجرا میگذاشتند اتفاق نمیافتاد و چنان هزینه سنگینی را در ابعاد داخلی و جهانی بر کشور و جامعه ما تحمیل نمیکرد... این واقعه در آینده میتواند مشکلات و بحرانهای اجتماعی بزرگی را برای کشور و جامعه ما ایجاد کند... آنها حتی متوجه این واقعیت تلخ هم نیستند که با مستحق و زیر خط فقر خواندن حدود ۶۰میلیون از جمعیت ۸۰میلیونی کشور در لباس دولت چه ضربهای به اعتبار و حیثیت نظام و مردم ایران در انظار جهانی میزنند که اگر حسابو کتابی در کار بود باید اعلامکنندگان این آمار وحشتناک از جمعیت مستحق دریافت یارانه و کمک معیشتی در کشور در هر ردهای که باشند مورد بازخواست قرار گیرند
ستاره صبح: شواهد و قرائن نشان میدهد که اغلب معترضان جوان و ۲۰تا ۳۰ساله بوده و فاقد شغل و درآمد بودهاند و میپنداشتن که گران شدن قیمت بنزین دورنمای زندگی آنان را تیره و تار خواهد کرد، در واقع سیاستهای غلط اتخاذشده در مجالس و دولتها بهتدریج زندگی فرودستان را بد و بدتر کرده و گران شدن بنزین بهانهیی برای اعتراض شد.
همدلی: این چند روز اما هر چه شنیدیم سؤال بود و سؤال. سؤال مسافر از راننده تاکسی، سؤال پدر از فرزند دانشجو، سؤال دانشجو از استاد، پرسش نماینده مجلس از رئیس دولت، سؤال اندیشمند سیاسی از حکومت و...
سؤالها ساده بود و یک خطی، افسوس اما که جوابهای مناسبی برای آنها شنیده نشد. جوابهایی که اگر شنیده نشوند شاید دوباره و دوباره و به علتهایی مشابه، مدرسه کودکانمان را برای روزهایی دیگر تعطیل کند، اینترنت و ارتباطاتمان را قطع کند، تصویرهای نارضایتیهای کشور مان را مهمان شبکههای رسانههای خارجی کند... سؤال- چرا قیمت بنزین بدون اطلاع قبلی افزایش پیدا کرد؟
سؤال- چرا قیمت بنزین به یکباره سه برابر شد؟
سؤال- چرا در اعلان نظر مسئولان درباره طرح افزایش بنزین، قبل و بعد از آن این حجم از تناقضات وجود داشت؟
سؤال- چه چیز تعیینکننده آن است که تصمیمی مانند این در کجا و توسط افرادی گرفته شود؟ در شورای هماهنگی سران قوا؟ در مجلس؟ و یا؟
سؤال- آیا میتوان نسبت به افزایش قیمت بنزین اعتراض کرد؟
سؤال- چگونه میتوان طبق قانون و بر اساس حقوق شهروندی درباره تصمیمات حکومتی انتقاد کرد؟
سؤال- آیا به واقع دولت، حکومت یا نظام، حق اعتراض یا انتقاد قانونی شهروندان را بهرسمیت میشناسد؟...
سؤال- آیا لازم بود اینترنت بهطور کامل قطع شود؟
سؤال- آیا با وجود قطعی کامل اینترنت میتوان انتظار داشت که رسانهها و روزنامههای داخلی به درستی اخبار حقیقی مرتبط با موضوع را منعکس کنند؟...
سؤال- آیا بدون پاسخ ماندن این سؤالات زمینه ایجاد چالشهای جدیدی را فراهم نمیکند؟
سؤال- آیا انباشت اعتراضهای خفته و مطرح نشده، زمینه عکسالعملهای انفجاری را در موارد مشابه آتی ایجاد نمیکند؟
وحشت از فرو ریختن خاکریزهای برونمرزی نظام و آنچه رژیم به آن عمق استراتژیک میگوید در روزنامههای هر دو باند حاکم دیده میشود:
جهان صنعت: با مشکلاتی که از گذشته و امروز، عراق را به سمت آنومی سیاسی سوق داده است، بعید است این مشکلات فروکش کند. ضمن آنکه قرار است سایر عناصر ناراضی از جمله حاشیهنشینان، طبقات متوسط شهری، مناطق سنینشین و سرانجام اقلیم خودمختار کردستان نیز به این اعتراضات بپیوندند... با وخامت اوضاع بهنظر میرسد عراق وارد مرحله جدید سیاسی و برگشتناپذیری شود که قطعاً وضعیتش بهلحاظ کیفی با گذشته متفاوت میشود.
جهان صنعت: پیامهای مختلفی از این حوادث بروز پیدا میکند که مهمترین پیامش در ارتباط با ایران است. هر چقدر از عمر این بحران عراق میگذرد پیامهای مأیوسکنندهای نسبت به ایران بروز داده میشود و حتی این بحران پیامدهای ضددینی با خود به همراه میآورد طوری که نسل جوان چندان پایبندی به دین ندارد. اکثر این جوانان معترض شیعه هستند که دست به آتشسوزی زدند... با وجود آنکه خود دولت هم در خیابان است اما بیشتر نیروهای حشدالشعبی دست به سرکوب این بحران میزنند و البته این موضوع باعث شده این اتفاقات به سمت ایران کشیده شود.
ستاره صبح: حمله مهاجمان تحریکشده به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در نجف و به آتش کشیدن آن را شاید بتوان یکی از مهمترین رویدادهای هفتهها و ماههای اخیر در عراق قلمداد کرد، تعرضی که وزارتخارجه عراق هدف از آن را لطمه زدن به روابط تاریخی عراق و ایران خواند. این تهاجم حدود یک ماه بعد از تعرض به کنسولگری ایران در کربلا صورت گرفت.
کیهان خامنهای هم در حالی که مراکز حکومتی را « نمادهای اسلام» و دیکتاتوری قرونوسطایی ولایت فقیه را «اسلام ناب و انقلابی»، نامیده نوشته است:« اراذل اجارهای روز قبل از آن نیز کنسولگری ایران در نجف اشرف را آتش زده بودند. حملات وحشیانه به نمادهای اسلام نابمحمدی(ص) کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که مطالبات اقتصادی در آشوبهای عراق فقط یک بهانه است و هدف اصلی آن مقابله با اسلام ناب و انقلابی است».
اغلب روزنامههای حکومتی قیام جوانان عراق را مثل جوانان ایران به کشورهای خارجی نسبت دادهاند.
رسالت ارگان باند موتلفه: حمله هدفمند و هدایت شده مهرههای ایالات متحده آمریکا و رژیم سعودی به سفارت ایران در نجف، بار دیگر پرده از عمق عداوت و دشمنی غرب و مهرههای منطقهیی آن با جمهوری اسلامی ایران برداشته است. گروهی از مهاجمان نقابدار که بهگفته منابع محلی از اهالی شهر نجف اشرف نبودهاند به کنسولگری ایران در نجف یورش برده و بخشهایی از آن را به آتش کشیدند.
حمایت: ناآرامیهای عراق در حال حاضر به نقطه و برهه حساسی رسیده است. شامگاه چهارشنبه، عدهیی آشوبگر که بهظاهر به سیاستهای ایران در عراق اعتراض داشتند، در مقابل کنسولگری ایران در نجف اشرف تجمع کرده و با واکنش نیروهای ضدشورش روبهرو میشوند. سپس دست به حمله زده، محافظین و نیروهای امنیتی را مجروح میکنند و کنسولگری کشور مان را به آتش میکشند... در چنین شرایطی، دولت عراق در اقدامی که نه به صلاح مردم و نه به مصلحت منطقه است، استعفا کرد.
بخشی از سایر بحرانهای رژیم در مخاصمات باندی در روزنامهها دیده میشود:
جوان: نه بزرگنمایی است و نه توهم توطئه؛ مافیای دخانیات در کشور مان آنقدر بزرگ شده که هیچکس جرأت ندارد حتی روی کالایی با این وسعت از آسیبرسانی اثبات شده مالیات بگذارد! ماجرا پیچیدهتر از این حرفهاست. این پیچیدگی را میتوان از اظهارات معاونان پیشین و کنونی بهداشتی وزارت بهداشت متوجه شد. یکی از واردات هزار تریلی سیگار به کشور به نام قاچاق سخن میگوید و دیگری با اشاره به عرضه سیگار در کشور با ارزانترین قیمت دنیا، از ماجرای درآمد ۲۰هزار میلیاردی پرده برمیدارد که با پیشنهاد مالیات ۱۰درصدی بر خردهفروشی سیگار به مجلس محقق میشد، اما با ممانعت مافیای دخانیات این درآمدزایی از افزایش ۳۰۰درصدی قیمت بنزین تأمین شد!
وطن امروز: از سویی دولت ادعا میکند تمام عواید حاصل از اصلاح قیمت بنزین را به مردم باز میگرداند و از طرفی بخش زیادی از یارانهبگیران میگویند سبد معیشتی به حسابشان واریز نشده است. بهنظر میرسد مشخص نبودن درآمدها و هزینههای طرح هدفمندی یارانههای انرژی، فضای غبارآلودی را شکل داده تا دولت بدون پاسخگویی به مردم و مجلس، در هزینه کرد درآمدها صاحب اختیار باشد. باز خوانی تجربه اجرای طرح هدفمندی یارانهها میتواند مشخص کند آنچه اجرا شده با آنچه باید اجرا میشد، چقدر فاصله دارد.
همدلی: واکنش رئیسجمهوری به حوادث این روزهای کشور؛ خندهای روی اعصاب مردم.
همدلی: ترس از گرانی به یک اپیدمی در بین مردم ما تبدیل شده.
مردم شبهنگام که میخوابند نگران آن هستند که فردا آتش گرانی به جان کدامیک از کالاها یا خدمات افتاده بیفتد. این وحشت و ترس حالا دیگر فقط خاص افراد کمدرآمد نیست. مردم در هر سطح مالی و اجتماعی این ترس را دارند و احساس ناامنی میکنند. گرانی در کشور ما متأسفانه به یک کالای خاص ختم نمیشود.