۸مارس، روز جهانی زن در عراق با یک تظاهرات گسترده در استانهای بابل، بغداد، ذیقار و بصره گرامی داشتهشد. این تظاهرات که به دعوت کمیتهٔ برگزار کنندهٔ انقلاب اکتبر شکل گرفت، بهخوبی نشاندهندهٔ رشد چشمگیر و فعال زنان عراقی در عرصهٔ اجتماعی این کشور است که اولین و اصلیترین زیان کنندهٔ آن را باید نظام ضدبشری و زنستیز آخوندی دانست. گواه این ادعا هم شکست مفتضحانهٔ آخوند مقتدی صدر بود که مدتی پیش در موضعگیری ارتجاعی و سخیفانه، خواستار کنار ماندن و تفکیک جنسیتی در صفوف معترضان عراقی شده بود.
شکست خامنهای؛ از جایگزینی مهرهها در عراق
انقلاب اکتبر عراق، بهرغم قتل و تهدید و خیانت و تلاش برای تحریف، توانست گماشتهی مورد تأیید خامنهای را در عراق از کرسی نخستوزیری به زیر بکشد.
پاسدار هلاک شدهٔ نظام، قاسم سلیمانی، تمامی تلاش خود را به کار گرفت تا با ماکزیمم فشار بر بدنهٔ حاکمیت تحت نفوذش در عراق، مانع استعفا و کنارهگیری عبدالمهدی شود. اسقاط عبدالمهدی و دولتاش، نه تهاجم به یک فرد بلکه تهاجم به یک «راهبرد»، در عراق بود.
برای جلوگیری از وارد آمدن ضربه به این «راهبرد»، خامنهای بازی مسخرهٔ سفارتگیری را، بهعنوان برگی جدید به پیروی از سلفش خمینی، آغاز کرد؛ بازی فریبکارانهای که ولیفقیه درماندهٔ نظام در آن نه تنها شکست خورد، بلکه پاسدار محبوب و وزیر خارجهٔ منطقهایاش را هم در راه این ماجراجویی از کف داد. نتیجه این شد که خامنهای تسلیم شرایط شده و به ناچار در فکر جبران شکست، مهرههای مورد تأیید دیگری را به صف کرد تا کرسی نخستوزیری را همچنان تحت نفوذ خودش نگهدارد.
حضور زنان و مات شدن مقتدی صدر
در این میان وظیفهٔ محول شده به آخوند مقتدی صدر هم این بود که با گلآلود کردن آب، قیام را به سوی دیگری منحرف کند تا «ثبات»! برای حکومت مورد علاقهٔ خامنهای در عراق مهیا شود و مهرهٔ دیگری به جای مهرهٔ سوختهٔ قبلی بنشیند و همان آش و همان کاسه به جای بماند! این بار سند ریاست را به نام محمد علاوی نوشتند.
اما پایداری و هوشیاری نسل جدید انقلاب عراق، بهخصوص با موتور تازهیی که با حضور زنان عراقی روشن شده بود، تمامی این انحراف و تزویرها را به شکست کشاند و این مهره نیز به سرنوشت قبلی دچار شد.
نکتهٔ حائز توجه این بود که از فاصلهٔ میان سقوط عادل عبدالمهدی تا عقبنشینی خفتبار محمد توفیق علاوی، این مقتدی صدر بود که بهعنوان یک «برگ سیاسی» طی چند مرحله سوخت. صد البته که در سوختن این برگ هم مهمترین و اصلیترین نقش را قیامکنندگان عراقی و در مرکز آنها، زنان پیشروی عراقی ایفا کردند و این شکستی بود که برای آخوند مقتدی صدر و اربابانش در تهران.
اعتراف به سوختن مقتدی صدر
گاوگیجهٔ ولایی از خود خامنهای به مزدوران داخلی و خارجیاش هم تسری یافتهاست. سایت حکومتی فرارو در ۱۶اسفند طی مقالهای با عنوان «انزوای مقتدی صدر» روی همین «گیجی» مانور میدهد. از یکسو از کوتاهشدن دست خامنهای در روند سیاسی عراق با عنوان «خلاء سیاسی» نام میبرد؛ از سوی دیگر در ریشهیابی این معضل، انگشت اتهام را به سوی مقتدی صدر نشانه میرود و او را مقصر میشناسد و در نهایت اینچنین به سوختن وی در سپهر سیاسی عراق اذعان میکند: «تلاشهای چند ماه اخیر صدر که با هدف تبدیل وی به بازیگر بلامنازع سیاسی عراق انجام شد، در مدت نسبتاً کوتاهی نتیجه معکوس داد و نفوذ او را کاهش داد».
در رسانههای حکومتی البته روشنتر و صریحتر هم بر آخوند مقتدی صدر تیغ کشیدهاند. یکی از مهرههای خامنهای به نام محمد صالح صدقیان، که رئیس مرکز عربی مطالعات حکومت آخوندی میباشد، به بیانی تهدیدآمیز به آخوند مقتدی صدر میگوید: «حتی اگر در یک مذاکره بزرگ و جدی با حضور تمام جریانهای شیعی نتیجهٔ کار به اینجا برسد که برای آینده اسلام و عراق لازم است که آقای مقتدی صدر و جریان وی از دور خارج شود، باید آن را بپذیرد».(سایت دیپلماسی ایرانی۱۳اسفند ۹۸)
شمخانی در نقش سلیمانی، با پوشش مبارزه با کرونا در عراق!
خامنهای در فقدان پاسدار معدوم سلیمانی، از آنجا که میداند پاسدار قاآنی کارآیی سلیمانی را هرگز ندارد، مزدور دیگری را به عراق گسیل داشته تا بلکه بتواند مزدور دیگری برای نخستوزیری عراق به این کشور تحمیل کند. از این رو پاسدار شمخانی را برای رتق و فتق کارها در پوش مبارزه با کرونا به عراق فرستاد.
نظام آخوندی اگر برای کرونا راهحلی داشت که الآن مردم ایران در این شرایط بحرانی نبودند. بهقول قدما «کلاغ اگر خیاط بود...»
واقعیت این است که نه تشتت مزدوران تحت فرمان خامنهای در عراق با چنین تلاشهای مذبوحانهای جمع میشود و نه جنگ قدرت و سهمخواهیهای دولت آخوندساخته در عراق قابل درمان است. از سوی دیگر اصلیترین مولفهٔ تاثیرگذار در سپهر سیاسی عراق امروز، حضور خستگیناپذیر مردم در صحنهٔ اعتراضات است که تا همینجا باعث تحمیل شکستهای پیدرپی به مزدوران و راهبرد سیاسی خامنهای در عراق شده و ورق را به سود مردم عراق برگردانده است؛ مردمی که نه در برابر چماق سرکوب و گاز اشکآور سر خم کرده، نه فریب بازی و مانورهای سیاسی مزدوران خامنهای را خورده و نه در برابر گلوله و ترور عقب نشستهاند. پیروزی محتوم از آن این مردم و مقاومت آنان است.
در قسمتی از بیانیه کمیته برگزاری تظاهرات انقلاب اکتبر به تاریخ ۱۸اسفند ۹۸آمده است: « کمیته برگزاری تظاهرات انقلاب اکتبر، دیدار مشکوک رئیس شورای عالی امنیت ملی رژیم ایران علی شمخانی از عراق را محکوم میکنند،...شمخانی آمده تا به مردم عراق، نخست وزیریی را تحمیل نماید که به وفاداری مطلق از ا یران اذعان کند.
انقلابیون اکتبر...بههمراه، شهدا و مجروحان و تمامی مردم عراق یک صدا این شعار معروف را که دوردستترین کرانههای دنیا را به لرزه درآورد، فریاد زدند و خروشیدند: «رژیم ایران اخراج... اخراج... بغداد آزاد...آزاد». تمامی مردم عراق دیدار شمخانی را محکوم میکنند وبا زبان حال شان میگویند:
از هرکجا که آمدی برگرد،... چرا که تو سمبل قتل و کشتار و تروریسم هستی و مردم عراق با تمامی اجزای تشکیل دهندهاش، حضور مشکوک ترا مردود میشمرند، تصمیمات تو با مزدورانت در عراق مردود است و نزد مردم آزاده عراق پشیزی ارزش ندارد».