روز اول خرداد رسانههای آخوندی به یک ناپرهیزی ناگزیر در پرداختن به سازمان مجاهدین خلق مبادرت ورزید. سالهاست دستگاه تبلیغاتی آخوندها همواره تلاش کرده و میکند که تا جایی که امکانش هست، هیچ اسم و خبری از سازمان مجاهدین نباشد و اگر هم بهناگزیر مجبور شدند چیزی بگویند یا بنویسند، با حداکثر شیطانسازی و سر هم کردن دروغهای نجومی نسبت به مجاهدین باشد. اما دیریست به یمن عصر ارتباطات و بهطور خاص هجرت بزرگ مجاهدین و حضور فعال و روشنگرانهشان در شبکههای اجتماعی، دستگاه پروپاگاند چند دههٔ آخوندها دیگر عایدی مطلوب را نصیبشان نمیکند؛ که فقط آب در هاون کوفتن است.
در آستانهٔ نمایش پایان خرداد، رسانههای حکومتی اقدام به انتشار برنامهیی نمود که هر آدم هوشیاری بهراحتی به اثرگذاری روزافزون و نفوذ اجتماعی مجاهدین در جامعهٔ ایران پی میبرد. این کانال حکومتی روی تبلیغات مجاهدین پیرامون سیرک انتخاباتی ملایان متمرکز شد و افشاگری و روشنگری آنان را درباره جلاد قرن ابراهیم رئیسی زیر ذرهبین برد. موضوع این برنامه، «مهندسی انتخابات» بود که آن را به مجاهدین نسبت میداد. تأکید مجری برنامه ــ یک نوچه آخوند ــ تمرکز روی «آیتالله قتلعام» توسط مجاهدین بود. تمام تلاش مجری این بود که مثلاً به مردم هشدار بدهد که حواستان باشد که مجاهدین دارند «آیتالله قتلعام» را مهندسی میکنند. این مجری دمبهدم هشدار «مهندسی شدن انتخابات» را توسط مجاهدین میداد. نحوهٔ شرح و وصفی هم که از پیشرفت این «مهندسی» در جامعه میداد، بروز دلشوره و هراس از گستردگی نفوذ تبلیغات مجاهدین بود.
همانطور که اشاره شد، هر آدم هوشیاری درمییابد که عناصر اثرگذار بر نمایش امسال حکومتی تحت عنوان انتخابات، بیش از همیشه نظام آخوندی را در کرنر قرار داده است. در کانون این عناصر، موضوع قتلعام زندانیان سیاسی و نقش رئیسی جلاد در آن است. رابطهاش هم با برنامهٔ ضبط شدهٔ حکومتی در این است که خامنهای روی رئیسی سرمایهگذاری کلان کرده است. از طرفی «آیتالله قتلعام» در سراسر ایران زیر ضرب سنگین دادخواهان واقع شده است. طرف اصلی یا قربانیان اصلیِ قتلعام هم مجاهدین خلق هستند.
بنابراین افشاگری و روشنگری پیرامون نمایش انتخابات ملایان که رئیسی سوژهٔ اصلی خامنهای در آن است، عرصهیی مهم برای جنبش دادخواهی مردم ایران و پیشتازی مجاهدین در پیشبرد این جنبش میباشد. بنابراین آخوند حکومتی دارد اعتراف میکند که مجاهدین از حکومت جلو افتادهاند و دارند حسابرسی از «آیتالله قتلعام» را به همهجای ایران سرایت میدهند و انتخابات حکومتی را سوژهٔ جنبش دادخواهی مردم ایران میکنند.
آنچه که این رسانهٔ حکومتی «مهندسی انتخابات» مینامد، یک فرافکنی بیش نیست و هیچکس را فریب نمیدهد؛ چرا که تمامی تکنولوژیِ تبلیغاتی، هزینههای میلیاردی و نجومی و ارگانهای چندشاخه و متعدد آن در اختیار حکومت ملایان است. آنچه که هم مجاهدین و هم دیگر ایرانیان برای پیشبرد تحریم انتخابات انجام میدهند، اولآً مسؤلیتی ملی و میهنی میباشد، ثانیاً پیشبرد آن با همت و حمیت و غیرت جمعی و همبستگی اقشار مردم ایران صورت میگیرد. این واقعیت را پاسخ به این پرسش اثبات میکند: چطور شده است که دستگاه عریض و طویل تبلیغاتی یک حکومت که با سرکوبگران امنیتی و سیاسی هم کارش را پیش میبرد، در مقابل تبلیغات یک سازمان و گروه تبعیدی اظهار عجز و شکست میکند؟ پاسخ را آخوند تازه کار حکومتی میدهد؛ وقتی که اعتراف میکند این سازمان و گروه تبعیدی توانسته آنچنان موضوع قتلعام را به جامعهٔ ایران ببرد که حالا تبدیل به سوژهٔ انتخاباتیِ ایرانیان علیه خامنهای شده است.
مشاهده میشود که جنبش دادخواهی یکی از قویترین سلاحها در دست مردم ایران برای هماوردی با خامنهای و وارد کردن «آیتالله قتلعام» به عرصهٔ نمایش انتخاباتی است. با پرتوهای افشاگر و روشنگر جنبش دادخواهی، باید هر کوی و برزن ایران را فتح نمود. نقشهٔ مسیر «رأی من سرنگونی»، تحریم جلادان قتلعام و شیادان شستشو دهندهٔ دستان جلادان است. این است «مهندسی» جنبش دادخواهی!