در خبرهای دو روز قبل، اخباری مربوط به حجم وسیع آمادهسازیهای گور در ایران انتشار یافته است. حفر هزاران قبر در بهشت معصومه و حفر گودالهای عمیق در خواف استان خراسان و...
در اواخر اردیبهشت ۹۸ و عیناً در ۱۳بهمن ۹۸ خبر و عکسی از آمادهسازی ۲۵هزار قبر در بهشتزهرا از جانب شهرداری تهران انتشار یافت.
یادآوری میشود در بحبوبهٔ بروز کرونا در چین خبری انتشار گسترده یافت مبنی بر اینکه دولت چین دستاندرکار ساخت و ساز یک بیمارستان ۱۰۰۰تختخوابه است. دولت چین برای این ساخت و ساز، بسیج ملی داد و در اسرع وقت ساختمان و الزامات و تجهیزات آن را راهاندازی نمود و به جریان انداخت و سیاست قرنطینة کلان را پیش برد. در همان زمان تصویر هوایی ۲۵هزار قبر آماده در بهشت زهرای تهران نیز مجدداً انتشار یافت.
این خبرها و تصاویر گویای چیست؟ شاید در وهلهٔ نخست این تصور به اذهان متبادر شود که کرونا مرگ و میر دارد و باید از قبل محل دفن را آماده نمود.
اما واقعیت چیست و چه پیامی را میرساند؟ واقعیت بهطور خاص با پیشینههایی که در تشابه با همین نمونهها بوده است، گویای یک ماهیت عقبمانده است که همواره در هر بحرانی، رژیم آخوندی بهجای تمرکز بر راهحل بالنده و رو به آینده و ملی و انسانی، دنبال راهحلهای میرا، مرگاندیشانه، نابود کننده و ارتجاعی بوده است.
در صورتمسألهٔ روز ایران که مقابله با ویروس کرونا است، حاکمیت آخوندی بهجای شفافیت با مردمی که بهطور میلیونی در معرض ابتلا به ویروس هستند، سیاست لاپوشانی و دروغ را برای پیشبرد نمایشات حکومتی در جهت حفظ نظام پیشه میکند.
در ادامهٔ چینن سیاستی، حاکمیت بهجای قرنطینه کردن قم و هشدار و هوشیاری ملی، سلطه و حضور سنتی خاص آخوندها را که مرکزشان قم است بر بهداشت عمومی مردم آن شهر و کل ایران ترجیح میدهد و باعث شیوع سریع کرونا در کشور میشود. قابل توجه است که حسین دهباشی از عناصر حکومتی در توئیت خود به تاریخ ۱۶اسفند ۹۸ نوشت: «این گواهی به آیندگان که اگر بعدها پرسیدند که چرا ۲۲استان از این گربهٔ مظلوم جغرافیا چنین تا پای مرگ بیمار شد، نوشته باشم که بهخاطر خودخواهی آخوندهایی که به اعتبار عمامههایشان، زور گفتند و نگذاشتند قم قرنطینه شود».
نظام آخوندها در خبردهی و اطلاعرسانی پیرامون کرونا، بهدلیل امنیتی و اطلاعاتی کردن آن، انواع و اقسام عدد و رقمسازی را پیشه میکند که با واقعیتی که خود مردم میبینند همخوان نیست و باعث تشویش و تنش و استرس در جامعه میگردد.
خوب است نگاهی به پیشینهٔ چنین سیاست مرگاندیشانه و ارتجاعی داشته باشیم تا بهتر متوجه شویم که بحران کرونا هم در ادامهٔ تمام بحرانهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی ایران طی ۴۱سال گذشته بوده است.
رژیم آخوندی با زعامت خمینی از روز اول سر کار آمدن، بهجای راه توسعهٔ سیاسی و دموکراتیک که نیاز تاریخی و مبرم جامعهٔ ایران بوده و پس از قیام بهمن ۵۷ هم بهترین زمینه برای آن ایجاد شد، راه انقباض و سرکوب و انحصارطلبی، چماقداری، سانسور، زندان، جنگطلبی، اعدام، قتلعام، تمرکز قدرت در شخص ولیفقیه، سرکوب همهجانبهٔ زنان و گروههای سیاسی و تروریسم دولتی را پیشه کرد.
این سیاستها اعم از راهی که خمینی شروع کرد و الآن در بحران کرونا شاهدیم، از کجا ناشی میشوند؟ همانطور که اشاره شد از یک ماهیت میرا و مرگاندیش که لاجرم جز به سرکوب و انقباض و دفنکردن نمیتواند بیندیشد. در حالی که در مواجهه با کرونا، راهحل نخست شفافیت تمامعیار با مردم و مرجح دانستن زندگی و جان مردم بر منافع حکومتی و سیاسی و مذهبی و سرسپردن به رهنمودهای سازمان بهداشت جهانی و علم پزشکی میباشد. رژیم آخوندی اما نخست به فکر هزار هزار گور و گودال بوده است؛ درست در امتداد سیاستی که خمینی بهجای آزادی و توسعهٔ سیاسی، فکر سرکوب دگراندیشان و به کرسی نشاندن ولایت فقیه را مرحج دانست.
مشاهده میشود که پیشبینیها در حکومت آخوندی، مسیر توسعه و آیندهنگری و طریق ملی و مردمی را طی نمیکنند؛ که برعکس، مسیر انقباض و روزمرهگی و منافع دولتی و حفظ حکومت و نظام را آدرس میدهند. از این رو هیچ بحرانی نیست که در طی ۴۱سال گذشته خصلت ملت ـ دولت داشته باشد که در آنها مسیر ملت و دولت مشترک بوده باشد.
دقت شود که هیچ رسانهٔ داخلی و بینالمللی از روز نخست شیوع کرونا در ایران، از قدمهای اساسی و پایهیی و راهگشا توسط دولت آخوندها خبر و گزارش نداده است؛ اما در دو روز اخیر خبر قبرکنی هزار هزار رژیم، بدل به یکی از خبرهای مهم پیرامون کرونا در ایران شده است.
بنابراین باز هم باید یقین داشت که راهحلهای استراتژیک و راهگشا در مواجهه با بحرانها، از ماهیت بالنده و پویا و مترقی نشأت مییابند. با چنین شاخصی و با مرور چنین نمونههایی میتوان بهراحتی دریافت که چرا کرونا در ایران چنین سریع شایع شد و بعد از چین، بحرانیترین کشور گشته و چشمانداز هیچ راهحل علمی و باثبات و هدفمندی از جانب حاکمیت دیده نمیشود.