کدامین جنگ را در سدههای پیشین سراغ دارید که زمان و چگونگیِ آن را پیشاپیش با دولتها و طرفهای درگیر، هماهنگ کنند؟ چنین رویکردی از جانب نیرو یا دولت مهاجم، به چه معنیست؟ چنین رویکردی چه وضعیتی از مختصات طرف مهاجم را گزارش میکند؟ چنین رویکردی، گویای ذکاوت سیاسی و هوش استراتژیک است یا استیصال و بنبست و تهی شدن انبانهای پر از باد؟!
بیش از دو هفته پس از هلاکت سرکردگان سپاه قدس در سوریه، حاکمیت آخوندی برای بستن دهان بسیجیها و نانخورهای نظام، هیاهوها و گردوخاکها بهپا کرد که چنین و چنان خواهیم کرد و درس عبرتی خواهیم داد. آنچه با شلیکهای اطلاعدادهی حدود ۳۳۱ پهپاد و موشک رخ داد، نتیجهیی جز برخورد شدید کفکیر به ته دیگ و طنین پیچش صدا در حجم درون دیگ، حاصلی دیگر نداشت. نتیجه، بلاهتی دیگر افزوده بر بلاهتهای پیشین ولی فقیه در دور باطل بنبست سیاستهای داخلی و بینالمللی شد.
ماشین جنگافروزی نهادینهی نظام آخوندی، بیش از همیشه مستهلک و زهوار دررفته شده است. با هر حرکت این ماشین، فقط سروصدای اجزایش بهدرد پر کردن گوش مستمعین جهول و نانخور نظام میخورد که چند صباحی را با این هیاهوها سرکنند.
بلاهت خامنهای در اقدام به شلیک پهپاد و موشک، نشانهی بازگشت آثار جنگافروزی به طرف خود نظام است. از آغاز این جنگ هم پرپیدا بود که برخلاف ادعاهای خامنهای و کارگزاران تحت امرش مبنی بر دست نداشتن در جنگ، باز هم آشکار شد که مصدر تنور آتشافروزیِ جنگ برای گریز از قیام و انقلاب در ایران، حاکمیت ملایان است و بس.
اکنون اگرچه شلیک ۳۳۱ پهپاد و موشک ــ که چندتایشان هم در شهرهای ایران فرود آمدند ــ هیچ ثمر نظامی برای نظام نداشته است، از نظر داخلی و بینالمللی باعث انزوا و محکومیت بیشتر و سوق دادن حاکمیت به پاسخگویی منجر شده است. صفحات مجازی و شبکههای اینترنتی، میدان فراگیر مفتضح شدن نظام آخوندی و صدای مشترک سرنگونیخواهیِ آن شد. حتا رسانههای حکومتی به حسابرسی از ولی فقیه و گماشتهگانش در دولت پرداختهاند!
تکرار سیاستهای بلاهتبار خامنهای گویای سررسید مرحلهیی مهم و تعیینکننده در راستای اضمحلال و ساقط شدن نظام آخوندی است. دیکتاتورها در چنین مراحلی به اتخاذ دومینوی بلاهت گرفتار میشوند که توان تشخیص آیندهنگری و تدبیر امور را از دست میدهند. شتاب گرفتن این مرحله معمولاً با شنیدن صدای انقلاب توسط دیکتاتور فرامیرسد که دیگر کار از کار گذشته است و مردم، پاسخ را در استمرار انقلاب تا تعیینتکلیف نهاییِ حاکمیت مییابند.
دو نمونهی اخیر از دومینوی بلاهت خامنهای، یکی ابقای آخوند صدیقیِ دزد و جاعل در امامت نماز جمعه و سپس گسیل کردن گلههای سرکوبگر انتظامی و فاسد ارشادی به خیابانها برای دوری دیگر از ارعاب و شکنجه و اسارت زنان است. این اقدامات، نشانیِ آشکار بنبست مطلق سیاسی ــ اجتماعیِ ولی فقیه و سیاستگذاران آن در اتاق فکر نظام ــ بهطور خاص پس از قیام ۱۴۰۱ و شکست کامل در نمایش انتخابات اسفند گذشته ــ است.
خالی شدن صحن نمایشهای نماز جمعه از نیروهای خودی نظام پس از ابقای آخوند صدیقی توسط خامنهای، گویاتر از هر استدلال و تحلیلی بر بلاهت و بنبست حاکمیت است. فراموش نکنیم که نمازهای جمعه از مهمترین رکنهای پیشبردن سیاستهای امنیتی، سیاسی، اجتماعی، مذهبی، جنگافروزی، سرکوبگری، عوامفریبی و دجالگریِ حاکمیت ولایت فقیه هستند. آشکار شدن شکست قاطع این رکن نگاهدارندهی نظام، وجهی مهم از بازتاب آثار بلاهت و جنایت و چپاول است.
روزها و هفتههای مهم بازگشت آثار جنگافروزی و جنایت و چپاول به ساحت نظام ملایان در پیش است. از این پس حوادث پیرامون این مقولات، ظهور دومینوی مکافات داخلی و بینالمللی را به جانب کیفر نهایی حاکمیت ولایت فقیه سوق خواهند داد.