چندی پیش اقتصادخواندهای گفته بود هر چه سعی کردم ماهیت نظام اقتصادی در ایران را بفهمم نتوانستم! «بهعنوان یک اقتصاد خوانده سالهاست تلاش کردهام بفهمم ماهیت نظام اقتصادی ایران چیست؟ کلاف سردرگمی از سرمایهداری، اقتصاد دولتی و متمرکز، دولت رفاه و اقتصاد مقاومتی! هنوز نامی برای توصیف چنین نظامی در علم اقتصاد ابداع نشده است» (دنیای اقتصاد۱۸مرداد۱۴۰۳).
البته وی تنها نیست کارشناسانی هستند که به همین نتیجه رسیدهاند، اما هر کدام از زاویه و چشماندازی، این هیولای دست پروده نظام ولایت فقیه را مینگرند.
بحران درک درست مسأله
اقتصاددان دیگری گفته بود۴ دهه است منتظر «اصلاحات» در اقتصاد ایران هستیم ولی خبری از آن نیست، چرا که مفتخورها و رانتخواران و غارتگرانی به نام «ذینفعان» حامی خامنهای اجازه تغییری ولو اندک را هم نمیدهند. حالا چگونه تدارکاتچی جدید خامنهای میخواهد کاری انجام دهد، خدا میداند: «تقریباً ۴ دهه است که میشنویم و میخوانیم باید اصلاحاتی در اقتصاد ایران صورت پذیرد. دلیل چیست؟ بسیاری از تحلیلگران از درک اقتصادی تحولات و تأثیر آن عاجز هستند. درکی از اقتصاد ذینفعان و تبادلات مالی و اقتصادی آنها در ایران ندارند! اینکه چگونه میخواهند ذینفعان را ترغیب به ایجاد فضای اصلاحی کنند! چگونه میتوان ذینفعان اقتصادی را که در مسیر کارتلی شدن اقتصاد ایران در حرکت هستند با توسعه کشور همسو کرد؟!» (ابتکار۲۸مرداد۱۴۰۳)
از ناامیدی کارشناسان علوم اجتماعی و سونامی آسیبهای دهشتناک در این حوزه هم میتوان نمونههای متعدد آورد، اما در همین حوزه بحرانهای اقتصادی فاشیسم دینی سالهاست چندین و چند بحران و ابر بحران شناسایی شده است که کسری بودجه و وضعیت قرمز بانک ها، معضل بیکاری و صندوقهای بازنشستگی و بحران محیطزیست و مشخصاً مسأله آب، مورد توافق جامعه علمی اقتصادی است. مدتی است که بحث «ناترازیها» هم به آن ابر بحرانها اضافه شده است و در مورد نبود برق در تابستان و کمبود گاز در زمستان و عموم حاملهای انرژی هشدارهای پیاپی صادر میگردد.
میوههای تلخ درخت ناترازیها
مسعود نیلی، اقتصاددان ارشد حکومتی، پیدایش و تداوم ناترازیها در اقتصاد ایران را همچون میوههای تلخ درختی میداند که نظام ولایت فقیه آن را در سرزمین ایران کاشته است. بهقول خودش «نظام تصمیمگیری ما اساساً ناترازیمحور است»! ناترازیهایی که تمام شاخصهای اقتصاد ایران را دربر گرفته است. و «بدون اصلاح روابط خارجی، اصلاحات اقتصادی صرفاً یک فرآیند بسیار پرهزینه و مستهلک کننده اجتماعی و سیاسی است» (دنیای اقتصاد۳شهریور۱۴۰۳).
وی در تشریح وضعیت بحرانی کنونی علاوه بر ناترازیهای چند جانبه، بحرانهای ناشی از فقر و «شکافهای عمیق اجتماعی و فرهنگی بیننسلی و دروننسلی» را هم جزو چالشهای مهیب در این دوران فهرست کرده است. شرایطی که «موجودیت سرزمینی کشور» و «پایداری جامعه» را به خطر میاندازند.
نکته مهم در تشریح اوضاع ناهنجار اقتصاد ایران نقش «دینامیک» ناترازیهاست به عبارت ساده ناترازی انرژی با ناترازی ارز و این با تورم و تورم با رکود و انحصارات واردات با صادرات و اینها با ناترازی آب و برق و همه اینها با بحران کسری بودجه و درآمدهای نامشخص نفتی و بدهی بانک ها، ... همه و همه با همدیگر هماهنگ هستند و «بنابراین صورتمسأله آینده را به یک پارادوکس تبدیل کردهاند»
اتفاقی نادر در ۱۰۰سال اخیر جامعه پرستاری
بازتاب ابر بحرانها و ناترازی اقتصاد فاشیسم دینی، به روشنی در خیابانها و روبهروی مراکز حکومتی و هر بخش و نهادی در سطح شهرهای میهن قابل رویت است. تا جایی که اعتراضات محکم و جمعی و هدفمند جامعه پرستاران، تکان و شوک گیج کنندهای به رژیم آخوندی وارد کرد؛ که همچنان از آن در وحشت است. دبیرکل خانه پرستار میگوید: «قبلا در مشهد، کرج و شیراز، اعتراض بهصورت تجمع بوده است ولی الآن شکل اعتراضات بیسابقه است و در طول ۱۰۰ سال تاریخ پرستاری مدرن کشور برای اولین بار است که اعتراض بهشکل «دست از کار کشیدن» اتفاق میافتد. وقتی پرستار دست از کار بکشد، خیلی احساس نگرانی میکنیم» (اکونگار۳۰مرداد۱۴۰۳).
بازنشستگان مصمم در برابر غارتگران اندوختههایشان
آن سوی خیابانها پدران و مادران بازنشسته را میبینیم که برای کسب حق و حقوشان، بهطور مداوم فریاد اعتراضات خود را بلند کردهاند و دمی از پا نمینشینند. بهطور نمونه بازنشستگان شرکت مخابرات در ۱۱ استان ایران با شعار «دولت پرادعا، حاصل وعدههات کو» علاوه بر تأکید بر مطالبات صنفی، علیه سوءمدیریت و فساد حاکم بر اقتصاد کشور واکنش نشان میدهند. این اعتراضات هر هفته در استانهای مختلف ادامه دارد.
بازنشستگان به فساد حاکم بر «بنیاد تعاون» و ستاد موسوم به «ستاد اجرایی فرمان امام»، که برداشت غیرقانونی از صندوق بازنشستگی را رویه جاری خود ساختهاند، اعتراض میکنند.
شعارهای مردمی؛ آمادگی برای خیزشهای نهایی
نمونهای از شعارهای معترضان اقشار گوناگون جامعه در خیابانها گویای آمادگی برای اقدامات دگرگونساز و به زیر کشیدن غارتگران، ذینفعان مفتخور و باندها و مافیای حامی خامنهای و دولت دستنشانده اوست:
«تا حق خود نگیریم، دوشنبهها میآییم».
«سهامدار عمده، حق ما رو خورده».
شرکت شده صدپاره، بخور بخور تو کاره»
«عدالتی ندیدیم، فقط دروغ شنیدیم»
روزگار فاشیسم دینی به سر آمده و عصر دورانسازی در افق ایرانزمین پا به عرصه گذارده است. آغاز پایان ظلم و ستم فرا رسیده است.