در صحبتهای آغاز سال نو، خامنهای یک سری مسایل را مطرح کرد که در نظر اول شنونده میماند که چرا خامنهای موضوعات بدیهی مثل فقر، تورم، اختناق و نبود آزادیهای اولیه و نداشتن تولید داخلی و... را کتمان میکند؟ و بهراحتی آب خوردن دروغ میگوید؟ به برخی از صحبتهای خامنهای در29اسفند و روز اول فروردین توجه کنید:
- مشکل مردم را نه فقر و بیکاری، بلکه مصرفگرایی، اصراف و زیاده روی و زیاد خرج کردن، رفاه طلبی افراطی، اشرافیگری میداند که «متأسفانه از طبقات بالا سر ریز میشود به طبقات پایین»
- «درعینحال شما نگاه میکنید میبینید دهها میلیون از همین جوانها در سرتاسر کشور در روز بیستودوّم بهمن میآیند و شعار میدهند و ابراز احساسات میکنند و نسبت به امام، نسبت به اسلام، نسبت به نظام اسلامی ابراز ارادت میکنند؛ این چیز کوچکی نیست، این فرصت بسیار بزرگی است.»
- در باب عدالت کارهای بسیار زیادی انجام گرفته، کارهای بسیار خوبی انجام گرفته... اگر شما مقایسه کنید کشور ما را... یا با بسیاری از کشورهای دیگر میبینید در اینجا فاصله طبقاتی کمتر است تواناییهای قشر ضعیف بیشتر است..»
- هیچ کشوری امنیتّی مانند امنیّتی که امروز بر کشور ما و ملّت ما حاکم است، وجود ندارد
- خامنهای همچنین در سخنرانی خودش گفت هیچ کس بهخاطر عقیدهاش تحت تعقیب قرار نمیگیرد!
واقعیت این است که خود خامنهای بهتر از هرکس میداند که:
-مردم از شدت فقر و فاقه است که کودکانشان را بهخاطر لقمهای نان میفروشند، کلیهها و سایر اعضای بدنشان را میفروشند تا شکم بچههایشان را سیر کرده یا پول درمان بیماریهایشان را تأمین کنند.
-همینطور بخوبی از افتضاح بهاصطلاح راهپیمایی 22بهمن یا راهپیماییهای فرمایشی در واکنش به قیام مردم خبر دارد که همهشان سنگ روی یخ شدند، ولی باکمال وقاحت دم از راهپیمایی ملیونی میزند.
-بهمین ترتیب در رابطه با عدالت و امنیت و آزادی بیان و عقیده که نیاز به توضیح نیست، حضرت آقا فراموش کرده است که یکماه پیش، از اینکه عدالتی وجود ندارد عذرخواهی کرد.
هدف از آوردن این نمونهها بیان این است که چگونه خامنهای رو در رو و چشم در چشم مردم دروغهایی را میگوید که خودش بهتر از هرکس دیگری به غیرواقعی بودن آن اشراف دارد.
یک وقت هست کسی راجع به موضوعی اغراق یا غلو میکند، یا حداقل چند درصدی عنصر حقیقت در ادعاهای شخص وجود دارد، اما در مورد خامنهای و سایر موجودات رژیمی مطلق دروغ و وارونه گویی است. سؤالی که مطرح است این است که چرا خامنهای متوسل به این دروغهای آشکار میشنود؟
پاسخ را باید در این پیدا کرد که اگر خامنهای به این فجایع اجتماعی که در حکومت او اتفاق افتاده اعتراف کند که خیلی سؤالات بعدی را باید پاسخگو باشد. اما از آنجا که آخوند جماعت اهل پاسخگویی نیست، بنابراین تنها راهی که میماند کتمان این واقعیتها یعنی دروغ گفتن و قلب واقعیتهایی مثل:
- حداقل ۱۰میلیون نفر از ۷۵،۱میلیون نفر از مردم ایران (۱۳درصد)، درگیر مواد مخدر هستند.(1)
- خط فقر مطلق12ملیون نفر و خط فقر نسبی 25تا30 ملیون نفر
- غارتشدگان با احتساب خانوادههایشان به حدود ۲۰میلیون نفر یا یک چهارم جمعیت بالغ میشود.
- سال 96 نرخ بیکاری: 40٪
- طی شش سال اخیر، مجموع مخارج فعالیتهای (رژیم) در سوریه، حدود 15تا 20میلیارد دلار در سال بوده است.
- 120هزار اعدام جوانان این مملکت طی این 39سال
- به گفته خود خامنهای در سال 96 شصت درصد ظرفیت تولیدی کارخانهها تعطیل است، که طی این یکسال این رقم حتماً بیشتر هم شده.
واقعیت این است که دروغ گفتن به مردم در رژیمهای توتالیتر و دیکتاتوری از ابزار اصلی ادامه حکومت است و بعبارتی از پایههای حفظ نظام سیاسی مربوطه میباشد، یعنی چنانچه مردم از حقایق مطلع شوند، بقای آن نظام به خطر میافتد. ممکن است گفته شود که مردم این دروغها را باور نمیکنند، این درست است ولی حکومتهای ضدمردمی نیز برای خودشان منطق و استدلالی دارند، توجه کنید:
در صفحه ۵۱گزارشی که از طرف «دفتر خدمات استراتژیک ایالات متحده» در مورد شرح حال روحی هیتلر منتشر شده بود چنین آمده است:
«... مردم دروغ بزرگ را زودتر از دروغ کوچک باور میکنند و اگر دروغی را مکرراً تکرار کنید، دیر یا زود آن را باور خواهند کرد.
از نظر آدولف هیتلر ـ در کتاب نبرد من ـ این روش مستلزم آن است که دروغ چنان عظیم باشد که هیچ کس باور نکند که «کسی آنقدر گستاخ باشد که چنین بیشرمانه حقیقت را تحریف کند. اولین مورد استفاده دروغ بزرگ در این جمله معروف او مستند شده است: «در دروغ بزرگ همواره نیروی قابل باور بودن موجود است».
اما اصول عوام فریبی از دیدگاه گوبلز معاونت و وزیر دستگاه تیلیغاتی هیتلر: دو اصل بارز عوام فریبی
یک: دروغ هر اندازه که بزرگتر باشد، مردم آسانتر باور میکنند
دو: اندکی حقیقت را با بسیاری دروغ درهم بیامیز و به مردم عرضه کن
نگاهی به دوران خمینی و روانشناختی دروغهایی را که بدون تناقض و تردید راجع به مخالفانش میگفت به فهم بحث کمک زیادی میکند. مثلاً وقتی خمینی با اقبال تودههای مردم از مجاهدین که در متینگ های 200-300هزار نفری آنها مواجه میشد و یا استقبال عظیم دانشجویان و جوانان را از بحثهای تبیین جهان مسعود رجوی در دانشگاهها میدید، و بهخصوص وقتی با پشتیبانی و حمایت سراسری از کاندیداتوری مسعود رجوی مواجه شد، و خلاصه در یک کلام وقتی حمایت ملیونی مردم از مجاهدین را دید، تهدید را احساس کرد، از آنجا که در خودش و حکومتش نقطه مثبت و جذابی سراغ نداشت که به آن ببالد، ناچار به عوامفریبی - دماگوژی-(2) پناه برده تا چهره رقیب و حریفش را در نزد مردم خراب کند، ازاینرو ابعاد دروغ هایش راجع به مجاهدین بهحالت هیستریک و غیرقابل کنترل رسیده بود که به بعضی از آنها فهرست وار اشاره میکنیم:
«خرمنهای ما را آتش زدند، و مشغول آتش زدن خرمن هستند...» که منظورش مجاهدین بودند. (3)
یا اینکه میگفت مجاهدین خودشان خودشان را شکنجه میکنند. (4)
دکتر محمد ملکی: «بنده با تجربیاتی که دارم در این 35سال و بارها و بارها زندانهای مختلف بودم و حرفهای این آقایان را شنیدهام، اینها مثل ریگ دروغ میگویند.
من یادم است در سال 60در حالی که من خودم آویزان بودم از سقف و تمام دست و بالم زخمی شده بود و آن مشکلات و اینها… آقای خمینی میگفت در زندان ما اصلاً شکنجه وجود ندارد. اینها خودشان خودشان را شکنجه میکنند.»
از دروغ های بیشرمانه خمینی راجع به دانشگاه و دانشجویان و دهها نمونه دروغ های شاخدار خمینی که از حوصله این گفتار خارج است میگذریم.
برای مردم عادی کوچه و بازار که به عمق پلیدی خمینی پی نبرده بودند و او را به چشم یک پیرمرد 80ساله و روحانی خیلی سخت بود که تصور کنند ممکن است خمینی دروغ هم بگوید. ولی خمینی از آنجا که سلطنتش را در خطر میدید بهراحتی و بیشرمانه و بدون تناقض دروغ میگفت، حتی به همان اعتقادات سنتی خودش در مورد حرام بودن دروغ هم پشت پا میزد، در واقع خمینی حتی یک لحظه اعتقاد به خدا و اسلام نداشت وگرنه امکان نداشت اینطور بیدنده و ترمز دروغ بگوید.
در واقع اگر سلاح و ابزار دروغ را از این رژیم بگیرید حرفی برای گفتن ندارند، بطور مثال لحظهای روی حرفهای روحانی شیاد در پیام نوروزیاش توجه کنید واقعاً انسان از اینهمه بیشرمی و وقاحت در دروغگویی میخکوب میشود، که الآن فرصت بحث درباره آن نیست.
همینطور از بالا تا پایین نظام را اگر شما نگاه کنید از سپاه و فرماندهانش گرفته تا دولت و وزیران و معاونان و مدیران گرفته تا پایین ویروس دروغگویی بهصورت فعال عمل میکند.
این اپیدمی دروغ در سرتاپای نظام ولایی قانونمند عمل میکند، چرا که نظام بر همین اساس بنیانگذاری شده است. از همان زمان که خمینی در زیر درخت سیب در نوفل لوشاتو وقیحانه وعدههای سرخرمن میداد، از جمله اینکه من نه اهل حکومت که برای طلبگی به قم میروم، این ژن همچنان در کل نظام عمل میکند و بر اساس قانون جاذبه و دافعه چنانچه کسی از این ژن نداشته باشد بهسرعت از سیستم دفع میشود.
پانویس: (1)دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر در دولت هشتم گفتگو با ایسنا سهشنبه / ۲تیر ۱۳۹۴/ ۱۰:۲۶
2-دماگوژی را «عوامفریبی» یا «مردم فریبی» ترجمه کرده اند و آن عبارتست از اغوای خلق از طریق دادن مواعید و شعارهای فریبنده و دروغین.
3- کتابخانه «صحیفه امام خمینی » جلد ۸» صفحه ۳۹۷
4- وقتی شما گرفتار یک جمعیتی هستید که خودشان خودشان را بیهوش میکنند و داغ میکنند برای اینکه گردن شما بگذارند. «صحیفه امام خمینیجلد ۱۴ » صفحه ۲۷۲
م. ایمان
مسئولیت محتوای این مطلب برعهده نویسنده است و سایت مجاهد الزاماً آن را تأیید نمیکند