هفتاد و یک تن از نمایندگان مجمع پارلمانی شورای اروپا، همصدا با ۳۶۰۰ پارلمانتر و ۱۲۵ رهبر پیشین جهان، حمایت خود را از طرح ۱۰مادهیی مریم رجوی اعلام کردند. در بیانیهٔ آنها که در ژانویه ۲۰۲۴ صادر شده، سه خواسته اساسی عنوان شده است:
۱- مؤاخذهٔ سردمداران کنونی رژیم بهدلیل کشتار زندانیان سیاسی و تظاهر کنندگان؛
۲- نامگذاری تروریستی سپاه پاسداران؛
۳- بهرسمیت شناختن حقوق مردم و مقاومت ایران در مبارزه علیه رژیم و سپاه پاسداران، طبق اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر.
این بیانیه در شرایط برملا شدن بیشازپیش نقش فاشیسم دینی در جنگافروزی منطقهیی و بینالمللی، حائز اهمیت بسیار است؛ بهخصوص طرح سومین خواسته در این بیانیه، آن را در بین بیانیههای مشابه از جایگاهی ممتاز برخوردار میکند: بهرسمیت شناختن مقاومت.
بهرسمیت شناختن مقاومت
علاوه بر این بیانیه، در سرفصلهای مختلف، شاهد کاربرد ترمی به نام «بهرسمیت شناختن مقاومت» در ادبیات سیاسی شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران بودهایم.
در این یادداشت کوتاه میخواهیم ببینیم این ترم سیاسی چه مفهومی را نمایندگی میکند؟ خاستگاه آن چیست؟ چه طرفحسابهایی را مخاطب قرار میدهد؟
لیستهای تروریستی آمریکا و اروپا
برای بهدست آوردن شناخت دقیق از این ترم سیاسی و علت کاربرد آن، ناگزیر کمی به گذشته برمیگردیم.
نام سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۱۳۷۶، بعد از روی کارآمدن محمد خاتمی، به علامت حسننیت به آخوندها، در لیست تروریستی آمریکا قرار گرفت. در سال ۱۳۷۹ انگلستان نیز برای به دست آوردن امتیاز قراردادهای کلان اقتصادی، مجاهدین را در لیستهای تروریستی خود قرار داد. این اقدام، مبنایی برای گنجاندن نام مجاهدین در لیست اتحادیهٔ اروپا شد.
اروپا و آمریکا برای پیشبرد سیاست مماشات با فاشیسم مذهبی به موازات لیستگذاری مجاهدین به انواع توطئهها و طرحهای نرم و سخت برای درهمشکستن آلترناتیو دموکراتیک دست یازیدند؛ توطئههایی که کودتای ۱۷ژوئن ۲۰۰۳ و بمباران قرارگاههای ارتش آزادیبخش ملی ایران در عراق و خلعسلاح رزمآوران آزادی، بخشی از آن بود.
در دنیای سیاست، لیستگذاری یک مقاومت در تبعید، از سوی قدرتهای جهانی میتواند به انزوا و نابودی آن منجر شود؛ مجاهدین از آنجا که یک نیروی انقلابی مستقل و بنیهدار بودند، توانستند با سلسله کارزارهای نفسگیر و شکوهمند، خود را از لیستهای تروریستی آمریکا و اروپا خارج سازند.
از حسن اتفاق، انتشار بیانیه ۷۱ تن از نمایندگان مجمع پارلمانی شورای اروپا، همزمان بود با ۷ بهمن ۱۳۸۷ سالروز خروج مجاهدین از لیست تروریستی اتحادیه اروپا.
اکنون علاوه بر مقاومت ایران، بسیاری از وجدانهای منصف، شخصیتهای بینالمللی و نیز افکار عمومی میدانند که آمریکا و اروپا برای دستیابی به نفت و دیگر مزایا، قیمت را از جیب مجاهدین پرداختند. آنها برای انعقاد قراردادهایی بهمبلغ ۷میلیارد دلار، آرمانها و اصول حقوقبشر را در پای پراگماتیسم و دکان حقیر تجارت سر بریدند.
وقتی صحبت از بهرسمیت شناختن مقاومت ایران میشود، منظور این است که بین منافع مردم ایران و منافع حقیر آخوندها، در طرف مردم ایران بایستند. این تنها سمت درست تاریخ است.
انتخاب سمت درست تاریخ، بیش از هر چیز خود آنها را در برابر فاشیسم، تروریسم و بنیادگرایی واکسینه میکند. بهقول مسعود رجوی:
«اگر مقاومت مجاهدین در برابر فاشیسم خونآشام مذهبی، مشروع و عادلانه و برحق نیست، پس چه مشروعیت و حقانیتی، برای مقاومت ملتها و رزمندگان آزادی اروپا در برابر فاشیسم هیتلری باقی میماند؟
پس چرا فرانسوا میتران، از مبارزه مسلحانه در برابر فاشیسم و از مجازات مزدوران گشتاپو؛ و همچنین از مجازات قتلعام کنندگان زندانیان بیدفاع در اردوگاه داخو دفاع میکرد؟»
یک گام مهم
بهرسمیت شناختن مقاومت، یعنی اذعان به این واقعیت مسلم که مردم و مقاومت ایران خود قادر هستند با اتکا به نیروی لایزال خود و مردمشان، فاشیسم غدار دینی را به زبالهدان تاریخ بسپارند. تنها خواسته آنها از آمریکا و اروپا این است که بیش از این به خامنهای و سلطهٔ نامشروعش یاری نرسانند و حق مشروع مردم ایران و جوانان شورشگر را در دفاع از خود و مبارزه با سپاه پاسداران تروریست بهرسمیت بشناسند و دست از برچسبزنی به مقاومت مشروع بردارند.
بیانیهٔ ۷۱تن از نمایندگان مجمع پارلمانی شورای اروپا یک گام مهم و میمون است. بیگمان با ارادهیی که در مقاومت ایران و یاران و پشتیبانان آن سراغ داریم، این گام مهم به گامهای مهمتر خواهد انجامید.
آری، «میتوان و باید»