آخوند علمالهدی گماشته خامنهای در مشهد در نمایش جمعهٴ ، بهصورت رک و وقیحانهیی بار دیگر مفاهیمی چون «دین» و «دین داری»، «آزادی» و امثال آن را در پای سرسپاری به نظام منحوس ولایت فقیه ذبح کرد و از لزوم استفادهٴ به قول خودشان ابزاری از دین و فرهنگ دینی توسط حاکمان صحبت کرد و روشن کرد که چرا آخوندهای حاکم که خودشان مطلقاً بیدین و فاسدند این قدر دوست دارند که مردم دیندار و در واقع به ظواهر دین پایبند باشند؛ وی گفت:
«مسئولان عزیز ما به این نکته توجه داشته باشند. مردم ما اگر مردم با ایمان بودند مردم ما جهت و رویارویی شون بطرف قبله بود، مردم ما خداشناش و خداپرست و معاد باور بودند، این مردم صبور ترند. این مردم مقاوم ترند، این مردم در کنار نظام بیشتر میایستند و نظام رو بیشتر کمک میکنند، وابستگی مردم به نظام و انقلاب بیشتر میشود، مردمی که وابسته این نظامند، مردمی که صبورند، مردمی که حتی در مقام تحقق اصول ایمانی و اعتقادیشان تا آن آخرین قطره خونشان وارد عرصه مجاهده در راه این نظام میشوند، اداره کردن این مردم به مراتب آسانتر از مردمی است که زیادهخواه باشند، افزون طلب باشند، رفاه طلب باشند، بخواهند روز به روز بهتر خوشگذرانی کنند، روز به روز بیشتر رفاه داشته باشند، بارشون روی دوش دولت بیشتر بیاندازند، خب اداره این مردم سختتر است. پس اگر فرهنگ دینی مردم توی جامعه ارتقا پیدا کرد، سطح ایمان مردم در جامعه بالا رفت، اداره این کشور و مدیریت این مردم برای مسئولان آسانتر و سادهتر خواهد بود».
این آخوند وقیح در ادامه گفت: «اگر مردم ما مردم بیبند و بار بار آمدند، اگر مرد زن ما مرد و زن ولنگار بودند، اگر جوانان ما جوانان شهوت ران بار آمدند، روح مجاهده ندارند، روح صبوری ندارند، در مقابل نارساییها و کمبودها طغیان میکنند و مردم طغیانگر در برابر کمبودها مدیریتشان سختتر و مشکلتر خواهدبود. پس یک کاری کنند فرهنگ دینی رو ارتقا بخشند، سطح فرهنگ دینی رو بالا ببرند. اینکه شما بخواهید بهعنوان آزادی یک عدهیی را از خودتان راضی کنید، بیبندوباری ترویج کنید و روی بیبندوباری و ولنگاری شهوات رانی، اسم مقدس آزادی را بگذارید، این تیشه به ریشه خود زدن است، «یکی بر سر شاخه بن بریدن است». شما مدیریت خودتان را به چالش انداختید. مردم ولنگار و بیبند و بار، جوانهایی که هیچ محدودیتی در اجرای نفسانیات و شهواتشان نداشته باشند، اینها جوانهای سرکشند، این مردم، مردم یاغی اند، مدیریت مردم یاغی و جوان سرکش در کشور کار آسانی نیست. اینها مبدأ مفاسدند اخلاقی خواهند شد. اینها مشکل ایجاد میکنند در درجه اول برای دولتی که میخواهد کشور را اداره کند. نه اینکه شما فکر کنید حالا با یک حرکت سیاسی با یک انگیزه سیاسی بیاید بیبندو باری را ترویج کنید که رقیب سیاسی خودتان را در یک جهت سرکوب کنید و بعد فکر کنید که شما کشور را اداره کردید».
آخوندهای دینفروش از یک طرف اسم تحمیق و به اسارت کشاندن مردم را میگذارند دین و از طرف دیگه آزادی را ولنگاری و بیبند و باری معنی میکنند تا بتوانند مردم را به بند بکشند و به اسم دین آزادی را سر ببرند؛ به این ترتیب در حالی که به تصریح قرآن، پیام انبیا آزادی بود و انبیا بهخاطر این آمدند که زنجیرهای اسارت را از دست و پای مردم باز کنند، اما دین و مذهب توسط خمینی و آخوندهای خمینی صفت وسیلهیی میشود برای اسارت مردم.
«مسئولان عزیز ما به این نکته توجه داشته باشند. مردم ما اگر مردم با ایمان بودند مردم ما جهت و رویارویی شون بطرف قبله بود، مردم ما خداشناش و خداپرست و معاد باور بودند، این مردم صبور ترند. این مردم مقاوم ترند، این مردم در کنار نظام بیشتر میایستند و نظام رو بیشتر کمک میکنند، وابستگی مردم به نظام و انقلاب بیشتر میشود، مردمی که وابسته این نظامند، مردمی که صبورند، مردمی که حتی در مقام تحقق اصول ایمانی و اعتقادیشان تا آن آخرین قطره خونشان وارد عرصه مجاهده در راه این نظام میشوند، اداره کردن این مردم به مراتب آسانتر از مردمی است که زیادهخواه باشند، افزون طلب باشند، رفاه طلب باشند، بخواهند روز به روز بهتر خوشگذرانی کنند، روز به روز بیشتر رفاه داشته باشند، بارشون روی دوش دولت بیشتر بیاندازند، خب اداره این مردم سختتر است. پس اگر فرهنگ دینی مردم توی جامعه ارتقا پیدا کرد، سطح ایمان مردم در جامعه بالا رفت، اداره این کشور و مدیریت این مردم برای مسئولان آسانتر و سادهتر خواهد بود».
این آخوند وقیح در ادامه گفت: «اگر مردم ما مردم بیبند و بار بار آمدند، اگر مرد زن ما مرد و زن ولنگار بودند، اگر جوانان ما جوانان شهوت ران بار آمدند، روح مجاهده ندارند، روح صبوری ندارند، در مقابل نارساییها و کمبودها طغیان میکنند و مردم طغیانگر در برابر کمبودها مدیریتشان سختتر و مشکلتر خواهدبود. پس یک کاری کنند فرهنگ دینی رو ارتقا بخشند، سطح فرهنگ دینی رو بالا ببرند. اینکه شما بخواهید بهعنوان آزادی یک عدهیی را از خودتان راضی کنید، بیبندوباری ترویج کنید و روی بیبندوباری و ولنگاری شهوات رانی، اسم مقدس آزادی را بگذارید، این تیشه به ریشه خود زدن است، «یکی بر سر شاخه بن بریدن است». شما مدیریت خودتان را به چالش انداختید. مردم ولنگار و بیبند و بار، جوانهایی که هیچ محدودیتی در اجرای نفسانیات و شهواتشان نداشته باشند، اینها جوانهای سرکشند، این مردم، مردم یاغی اند، مدیریت مردم یاغی و جوان سرکش در کشور کار آسانی نیست. اینها مبدأ مفاسدند اخلاقی خواهند شد. اینها مشکل ایجاد میکنند در درجه اول برای دولتی که میخواهد کشور را اداره کند. نه اینکه شما فکر کنید حالا با یک حرکت سیاسی با یک انگیزه سیاسی بیاید بیبندو باری را ترویج کنید که رقیب سیاسی خودتان را در یک جهت سرکوب کنید و بعد فکر کنید که شما کشور را اداره کردید».
آخوندهای دینفروش از یک طرف اسم تحمیق و به اسارت کشاندن مردم را میگذارند دین و از طرف دیگه آزادی را ولنگاری و بیبند و باری معنی میکنند تا بتوانند مردم را به بند بکشند و به اسم دین آزادی را سر ببرند؛ به این ترتیب در حالی که به تصریح قرآن، پیام انبیا آزادی بود و انبیا بهخاطر این آمدند که زنجیرهای اسارت را از دست و پای مردم باز کنند، اما دین و مذهب توسط خمینی و آخوندهای خمینی صفت وسیلهیی میشود برای اسارت مردم.