در شماره قبل بهویژهگیهای یک آلترناتیو واقعی پرداختیم؛ به ضرورت کسب این ویژهگیها؛ به مسیری که لاجرم باید طی کند تا اعتبار و قدرت لازم را برای قرار گرفتن در تعادلقوای سیاسی کسب نماید.
در شماره قبل اشاره کردیم که دستگاه عریض و طویل تبلیغات آخوندی در این ایام تمام تقلا و تلاشش را بهکار گرفته است تا مرز آلترناتیو واقعی شورای ملی مقاومت را با آلترناتیوهای مجازی و موهوم و رباتی بههم بریزد و خاک در چشمان مردم و ناظران مسائل ایران بپاشد.
اشاره کردیم که دفاع از آلترناتیو واقعی و معرفی آن در سطح داخلی و جهانی توأم با افشای آلترناتیوهای دستساز و قارچگونه، جزیی از مراحل نبرد کنونی با نظام ولایتفقیه است. گفتیم که این آلترناتیوها با پشتوانهٔ تبلیغاتی و هزینههای میلیونی نظام آخوندی با کارچرخانیِ وزارت اطلاعاتش حمایت و تبلیغ میشوند. تأکید کردیم که هوشیاری و کیفیت مبارزه با آخوندها، سره را از ناسره جدا کرده و تعیینتکلیف میکند.
در بخش پایانی شماره قبل، مروری بر محورهای مهم سخنرانی مریم رجوی پیرامون صنعت آلترناتیوسازی و ویژهگیهای اکتسابی آلترناتیو واقعی داشتیم. محورهایی که با تحلیل مشخص از شرایط مشخص ۴۰سال گذشته، تصویری روشن از مسیر شکلگیری آلترناتیو و قوام گرفتن آن ارائه داد.
آلترناتیوهای مجازی از کجا آمدهاند؟ دلبستگیشان چیست؟
اکنون میخواهیم بهویژهگیها، چگونگی و چرایی شکلگیری آلترناتیوهای مجازی، قارچگونه و موهوم بپردازیم.
در محور اول این قسمت، ابتدا به پاسخ این پرسش میپردازیم که «هماهنگ با تبلیغات و هزینههای میلیونی نظام آخوندی علیه آلترناتیو شورا و مجاهدین، آلترناتیوهای مجازی و موهوم به چه چیزی دل بستهاند؟».
در شماره دوم این سلسله مقاله به توصیف مفصل مختصات کنونی جامعهٔ ایران پرداختیم. شاهد بودیم و هستیم که در بررسی تاریخی مبارزه با دیکتاتوری آخوندی، اساساً ما در هیچ مرحله و دورهای به غیر از اعلام علنی تأسیس شورای ملی مقاومت، شاهد شکلگیری هیچ آلترناتیوی با مشخصاتی که در شمارهٔ قبل برشمردیم، نیستیم. در مقابل رژیم آخوندی هستند بسیاری دستهجات، گروههای سیاسی و فرهنگی و صنفی که با این رژیم سر سازگاری ندارند و حتی بعضاً صحبت از سرنگونی این حاکمیت میکنند، با این حال هیچ آلترناتیوی با ساختار و اتحاد و برنامه و سابقه مبارزاتی مشخص در بین گروههای ایرانی به جز شورای ملی مقاومت سراغ نداریم.
آلترنایتو واقعی و مجازی در قبل و بعد از قیام دی ۹۶
از دو سال پیش به این سو و بهطور خاص پس از قیام دی ۹۶که با شعار «اصلاحطلب، اصولگرا ـ دیگه تمومه ماجرا»، مرزبندی با تمامیت نظام آخوندی تیز و بارز شد، یکچند بازیگران لابی و مماشاتگر و بینابینی میان مردم و حکومت در معرض تعیینتکلیف قرار گرفتند. قیام دی ۹۶حتی بر سیاست جهانی نسبت به ملایان اثر گذاشت و خط و ربط و جریانی دیرینه را تغییر داد.
بنابراین شاهدیم که تحت تأثیر تغییر سیاست جهانی نسبت به نظام آخوندی و شکل گرفتن جبهه سراسری مردم علیه رژیم، صنعت آلترناتیوسازی رونق مییابد. تا پیش از این تاریخ هیچ اثری از چنین محصولاتی نبود؛ چرا که مبارزهای سرسخت با سرکوبگری افسارگسیختهٔ داخلی آخوندها و با مماشاتگران جهانی جریان داشت. مبارزهیی بود که ماهیت تاریخی، بالنده، انسانی و آرمانی میطلبید و عناصر و کادرهایش هم باید از کوران کسب چنین شایستگیهایی عبور میکردند تا بتوانند هم با سرکوبگری و آپارتاید ضدبشری آخوندها مبارزهیی طولانی کنند و هم با سیاست مماشات و استمالت جهانی با ملایان، به مبارزه و افشاگری بپردازند. این مسیری بود که شورای ملی مقاومت و مجاهدین به قدمت ۴۰سال طی کردند.
بنابراین شاهد بودیم که تا قبل از قیام دی ۹۶هیچ خبری از چنین آلترناتیوهای نوظهور نبود. چرا که مبارزه سرسخت و همهجانبه با تمامیت نظام آخوندی هرگز «بازی گرگم به هوا» نبود!
بسیار واضح است که وقتی جامعهٔ ایران از قیام دی ۹۶با مرزبندی با تمامیت ارتجاع آخوندی بیرون آمد، گویی از یک توفان ۳۹ساله متولد شده است. و آن که از توفان بهدرآید و نشکند، دیگر وجود پیشین نیست. از منظر دیکتاتور حاکم، این وجود، مستعد تمامعیار سرنگونی او خواهد بود. پس باید دو عنصر و پتانسیل آماده در تاریخ ۴۰ساله را که بعد از قیام دی ۹۶با این جامعهٔ مستعد سرنگونی پیوند میخورد، با تمام قوا زیر ضرب برد، مخدوش و ناکارآمدش کرد و علیه آن شیطانسازی نمود: تشکیلات و سازمانیافتگی ـ رهبری سیاسی و ملی.
در صحنهٔ واقعیت سیاسی ایران پس از قیام دی ۹۶، هیچ آلترناتیوی با داشتن تشکیلات، سازمانیافتگی و رهبری سیاسی به جز شورای ملی مقاومت و مجاهدین وجود خارجی نداشته است. پس هدف اصلی نظام آخوندی پس از قیام دی ۹۶، ترجیح و تبلیغ هر نام و عنوان موهومی در لباس آلترناتیو برای مطرح نشدن شورا و مجاهدین میباشد. چرا که خوب میداند این نامها و عناوین موهوم و یک روزه سبز شده، نه برای صاحبانشان جدی است و نه خرجی برای نظام دارند. بودنشان و تبلیغشان و باد زدنشان از قضا بسیار به نفع نظام و تثبیت آن است. از این رو آخوندها تمام قوایشان را پنهان و آشکار بر تقویت آلترنایتوهای قارچگونه و دستساز علیه شورا و مجاهدین گذاشتهاند.
آلترناتیو مجازی به چه عاملی چشم دوخته است؟
نکتهٔ قابل توجه دیگر از پشت عینک آلترناتیوهای مجازی و رباتی این است که چشم به ایجاد تغییر در ایران توسط دیگران و از ما بهتران دنیا دوختهاند. از منظر اینان قیام دی ۹۶صحنه را چرخاند، چشم دنیا را باز کرد و شاید سفرهای برایشان چیده شود! خودشان که نه سابقهٔ مبارزات حرفهای و حتی نیمهحرفهای دارند، نه کادر و نیرو و تشکیلات و سازمانیافتگی و رهبری دارند، نه سرمایهٔ تاکتیک و استراتژی و این چیزها در گنجه و چنته دارند و نه حریف حتی یک پاسدار آخوندی میشوند تا چه رسد به سرنگونی نظام! پس عنوان و اسم آلترناتیو را یدک میکشند تا شاید آمریکا نظام را سرنگون کند و اینان به صدارت و وکالت برسند! این است کانون دلبستن آلترناتیوهای مجازی و موهوم، هماهنگ با تبلیغات، شیطانسازی و هزینههای میلیونی نظام آخوندی علیه آلترناتیو شورا و مجاهدین.
هراس از تغییر در ایران = هراس از آلترناتیو واقعی! چرا؟
در محور دوم بررسی ویژهگیها و شکلگیری آلترناتیوهای مجازی، باید به این پرسش نیز پاسخ بدهیم که «رابطه هراس داشتن از تغییر در ایران با هراس از وجود آلترناتیو واقعی چیست؟».
ضرورت تغییر در ایران که بهطور مستقیم به حاکمیت ولایتفقیه اشاره دارد، موضوعی است که از ۳۰خرداد ۱۳۶۰به این سو در سرلوحهٔ مبارزات، مطالبات و برنامههای شورای ملی مقاومت و مجاهدین قرار داشته است. اصلاً نفس وجود شورا از اساس برای ایجاد تغییر در ایران بوده است. آنچه که از تغییر در ایران در دو سال اخیر بهمثابه یک فعالیت تبلیغاتی و رسانهیی از سوی غرب و آمریکا عنوان میشود، محصول قیام دی ۹۶و بهدنبالش تغییر در سیاست مماشات با ملایان میباشد.
تغییر در ایران با هر منافعی هم که مطرح شود، بیشک در این برهه از مبارزات مردم ایران، با منافع تاریخی و ملی ما منطبق است. بنابراین از هر گونه تغییر در حاکمیت ولایتفقیه که تیغ سرکوب را بشکند و سپاه پاسداران را از دور خارج کند، باید حمایت نمود؛ چرا که این دو مکمل هم و اساس ساختار این نظام هستند. بنابراین نفی این دو عامل حیاتی نظام آخوندی، مرادف با سرنگونی این حکومت خواهد بود. این است منظور و هدف مردم و مقاومت ایران از تغییر در ایران.
حالا در این میانه پرسش این است آیا یک یا چند نیروی با اصالت و دارای هویت ملی، از این تغییر استقبال نمیکنند؟ آیا ناخوشایند بودن تغییر در ایران و پس زدن آلترناتیو واقعی برای نظام ملایان، تمایل و خواسته و سود کیست؟ علاوه بر تمامیت نظام آخوندی و سفرهخواران بدلچینش، در بیرون این نظام کدام نیرویی هست که با این نظام همسو و هممنافع نباشد و از تغییر در ایران استقبال نکند؟
نتیجه اینکه باید از کسانی که از تغییر در ایران هراس دارند و منع هر گونه تحول بنیادین میکنند، پرسید که هراسشان از چیست؟ در پاسخ به این پرسشها به این حقیقت میرسیم که هراس از تغییر در ایران توأم با هراس از آلترناتیو واقعی، دو روی یک سکهاند که از قضا اصل سکه نزد نظام آخوندی است. خامنهای و وزارت اطلاعاتش هم با آن بازی سیاسی و تبلیغاتی با نام و عنوان فلان آلترناتیو و فلان تحولخواه میکنند تا آلترناتیو واقعی یعنی شورای ملی مقاومت و مجاهدین دور زده شوند و هرگز در کانون تحول واقعی و تغییر اساسی بهمثابه نفی تمامیت نظام مطرح نشوند.
پلهای مشترک آلترنایتوهای مجازی
در محور سوم بررسی ویژهگیها و شکلگیری اینگونه آلترناتیوها به پاسخ این پرسش میپردازیم که «آلترناتیوهای مجازی و موهوم در چه نقاطی با هم پل دارند؟».
با توجه به نکات تشریحی در دو محور فوق، پاسخ به این پرسش بهگونهیی داده شد؛ اما با توجه به واکنشهای اینگونه آلترناتیوها بر سر اساسیترین مسائل مبتلابه آخوندها، کوتاهسخن اینکه آلترناتیوهای پوشالی و دستساز مورد حمایت دستگاه تبلیغاتی آخوندها در چهار نقطه بههم وصلاند و پل دارند:
ــ ضدیت هیستریک و ترسگونه با هر گونه تغییر بنیادین در ایران که معادل نفی کامل نظام ولایتفقیه و جایگزینی آلترناتیو واقعی باشد.
ــ مخالفت با نامگذاری تروریستی سپاه پاسداران بهمثابه شیرهٔ جان و نگهدارندهٔ نظام آخوندی.
ــ مخالفت با تحریم نفتی تحت عنوان تحریم هوشمند!
ــ مخالفت با مقاومت تحت عنوان پرهیز از خشونت!
اکنون وظیفهٔ ما
با تشریح مختصات موقعیت کنونی و سرمایهٔ ایران برای سرنگونی، مشاهده میشود که با پس زدن کفهای روی آب و شناختن نقطهٔ آغاز هیاهوها برای هیچ، مردم و مقاومت ایران باید همچون گذشته بر اصل انسانی و ملی «کس نخارد» پافشاری نمایند. برای پیشبرد مبارزه تاریخی بهپای آرمان آزادی که در این مرحله از سرنگونی نظام آخوندی عبور میکند، باید پایداری کرد و راه را تا غایت مقصود ادامه داد.
از این رو:
ــ یک نیروی واقعی با مرزبندی قاطع با حاکمیت ولایتفقیه که خواستار تغییر در ایران با شاخص نفی دیکتاتوری توتالیتاریستی آخوندی باشد، هرگز با آلترناتیو دموکراتیک شورای ملی مقاومت از در ضدیت و نفی آن برنمیآید. مقاومت ایران همواره از وجود چنین نیروهایی در طیف ایرانیان مبارز و ترقیخواه حمایت کرده و آن را متحد استراتژیک خود و ذخیرهای برای ایران فردا میداند.
ــ باید آلترناتیو واقعی رژیم آخوندی را در صفحات مجازی و شبکههای اینترنتی تبلیغ نمود، معرفی کرد، دفاع کرد و برنامههایش را به آگاهی همگان رساند. این یک نبرد تمامعیار در مرحله کنونی میباشد.
ــ باید دست در دست هم نهیم و با شناخت موقعیت کنونی و هوشیاری نسبت به تاکتیکهای دشمن قسمخوردهٔ مردم ایران، این واقعیت را روشنگری کنیم که شیطانسازی و بهتانافکنی علیه شورا و مجاهدین دقیقاً یک شعبه از آلترناتیوسازی با حمایت تدارکاتی، سیاسی و تبلیغاتی نظام آخوندی میباشد.
ــ باید همچون گذشته مبارزه و تلاش کنیم که حق مشروع مقاومت برای سرنگونی رژیم آخوندی را در مجامع بینالمللی روشنگری نماییم، از اصالت تاریخی و ملی و میهنی این مبارزه دفاع کنیم تا این حق بهرسمیت شناخته شود.
ــ باید در فصل شکست سیاست مماشات و استمالت با ملایان، باید این حق مقاومت را تأکید و اصرار و روشنگری نماییم که جبران گذشته و آنچه که خسارات سیاست مماشات نصیب مردم و مقاومت ایران کرده است، با بهرسمیت شناختن آلترنایتو واقعی یعنی شورای ملی مقاومت میسر میگردد.
ــ بخشی از شیطانسازی رژیم آخوندی علیه مقاومت ایران در خارج کشور، با هدف خنثی کردن آثار تروریسم نظام آخوندی و مخدوش کردن مرزبندی قاطع ایرانیان با این رژیم صورت میگیرد. لذا تلاش میکنند عوامل اجرایی اعمال تروریستی علیه مقاومت ایران را از چنگ عدالت و حسابرسی خارج کنند. جوهر این کار بر حداکثر شیطانسازی علیه مقاومت ایران استوار شده و برنامهریزی گشته است تا حساسیت و تمرکز ایرانیان را بر فعالیتهای پوششی جهت اعمال تروریستی کمرنگ و خنثی نمایند. در یک نمونهٴ مشخص باید افشاگری و روشنگری نمود که تروریسم ملایان در اروپا که سال گذشته با دستگیری دیپلمات ـ تروریست اسدالله اسدی جهانی شد، در ارتباط با تروریسم سپاه پاسداران میباشد که اکنون در لیست تروریستی آمریکا است. لذا هر گونه تلاش برای آزاد کردن این تروریست، نقض قوانین ضدتروریستی اروپا و آمریکا میباشد.
همراه شو عزیز...
آری، با گذار از کمیتهای متکاثف گشته طی سالیان مقاومت و پایداری برای تحقق آزادی، اکنون به مرحله کیفی و گل دادن مسیر طی شده رسیدهایم؛ به فاز سرنگونی که کار مردم و مقاومت مردم ایران است و سلسه تظاهرات ایرانیان از ۲۵خرداد تا ۱۰تیر ۹۸همین واقعیت را حمایت میکند و همین خواسته را فریاد.
در این سلسله مقالهها تلاش شد تصویری روشن از گذشته و اکنونٍ جامعه ایران و نیروهای دستاندرکار آن ارائه شود. تلاش شد با شناخت گذشته و اکنون، افق آینده مقاومت و نقشهٔ راه دشمن ضدبشری را بهتر بشناسیم و برای تحقق اهداف مقاومت برای آزادی و نیز خنثی نمودن دسیسههای آخوندها و لابیها و دنبالههای خارج کشوریشان، هوشیارانهتر عمل کنیم.
اکنون ما اعضاء، کادرها، اشرفنشانها و هوادارن مقاومت و ایرانیان آزاده در سراسر ایران و جهان هستیم که باید فصل باردادن کیفیت مبارزاتیمان را به قدرت و نیروی رقمزنندهٔ تعادلقوای سیاسی و اجتماعی در برابر تمامیت نظام آخوندی بدل کنیم.
اکنون باید که «دوست بداریم یاران و ایران را» از فلات فراخ وطن تا شهرهای جهان که چه دهههایی با رنج و رزم مشترک، همیشه بر شانههایمان داشتیمش و عشقش، گاه ستارهٔ شبکوب ظلام شیخان بود و گاه ستارهٔ ناهید شهیدان در فلقهای سرخ. اکنون با نغمهٔ «همراه شو عزیز»، سیو هشتمین سالگرد مقاومت انقلابی برای تحقق آزادی را در ایران و شهرهای جهان بازو به بازو و متحد و همبسته به جانب چشماندازهای نوینی که خودمان میآفرینیمش، گرامی میداریم...
پایان
بیشتر بخوانید:
موقعیت سرنوشتساز کنونی و سرمایهٔ ایران برای سرنگونی(۱)