انتشار بیانیهیی مشترک از سوی ۵۶۰ تن از قانونگذاران برجسته انگلستان، شامل ۲۳۰ نماینده از مجلس عوام و ۳۳۰ عضو مجلس اعیان، نقطه عطفی در تعاملات سیاسی بینالمللی پیرامون مسأله ایران پدید آورده است. این بیانیه با عنوان ایران ۲۰۲۵، تجلی ارادهای روشن از وجدانهای بینالمللی برای حمایت از مردم ایران و آلترناتیوی دموکراتیک در برابر استبداد مذهبی حاکم بر تهران بود. تحلیل ابعاد گوناگون این بیانیه، ما را با درکی ژرفتر از تحولات جاری و چشمانداز آینده ایران مواجه میسازد.
نخستین و برجستهترین محور این بیانیه، حمایت صریح از طرح ۱۰ مادهیی خانم مریم رجوی است. این طرح، که دربرگیرنده مفاد بنیادینی نظیر جدایی دین از دولت، لغو حکم اعدام، برابری زن و مرد، حق اقوام و ادیان، و یک نظام قضایی مستقل است، تبلور خواستههای بنیادی جامعه معترض ایران در دهههای اخیر بهشمار میرود. از همینرو، حمایت چنین طیف وسیعی از نمایندگان سیاسی در یک دموکراسی پارلمانی کهن چون انگلستان، مؤید اعتبار و کارآمدی این نقشه راه در نگاه ناظران بینالمللی است.
بیانیه مذکور همچنین بر ضرورت قرار گرفتن سپاه پاسداران در لیست سازمانهای تروریستی تأکید دارد؛ نهادی که در چهار دهه اخیر، بهمثابه بازوی نظامی، اطلاعاتی و اقتصادی رژیم عمل کرده و نقش مستقیمی در سرکوب داخلی، بیثباتسازی منطقهیی و توسعه برنامههای موشکی و هستهیی ایفا کرده است. این درخواست، از یکسو بازتاب تحلیلی واقعبینانه از ماهیت سپاه پاسداران و لیستگذاری آن بهعنوان سازمانی تروریستی است و از دیگر سو یک گام عملی در راستای تضعیف این ساختار سرکوبگر تلقی میشود.
از جمله بخشهای شاخص بیانیه، بهرسمیتشناختن مبارزه کانونهای شورشی با سپاه پاسداران است. این موضوع بسیار حائز اهمیت است. این رویکرد، بهوضوح بیانگر گذار بخشی از جامعه جهانی از فاز «محکومسازی صرف» به «شناسایی مقاومت مشروع» در برابر دیکتاتوری حاکم بر ایران است. در واقع، در شرایطی که رژیم تمامی مجاری فعالیت سیاسی را مسدود کرده و هزینه اعتراض را به بهای جان معترضان ارتقاء داده است، مشروعیت مقاومت سازمانیافته در قالب کانونهای شورشی، را با اصول حقوقبشر و حق تعیین سرنوشت ملتها منطبق میداند.
بیانیه پارلمانترهای انگلیس، با تأکید بر وخامت وضعیت حقوقبشر در ایران، رژیم تهران را در موقعیتی از استیصال و هراس معرفی میکند؛ وضعیتی که در پی قیام ۱۴۰۱ و گسترش حمایت مردمی از آلترناتیو دموکراتیک، برجستهتر شده است. این قیام، طرد هر گونه دیکتاتوری، اعم از سلطنتی یا مذهبی بود و خواست ملی برای استقرار یک جمهوری دموکراتیک را به نمایش گذاشت.
در سطح ژئوپلیتیک نیز، بیانیه بر فروپاشی حزبالله لبنان، سقوط دیکتاتوری سوریه و ضربات وارد شده بر استراتژی نفوذ منطقهیی رژیم ایران تأکید میکند. این تحولات، چنانکه در تحلیلهای سیاسی نیز تصریح شده است، ارتباط مستقیمی با تضعیف راهبردی فاشیسم دینی در منطقه و افول قدرت نرم و سخت آن دارند؛ بهویژه آنکه مشروعیت این رژیم در داخل نیز در سطح بیسابقهای تحلیل رفته است.
نکته کلیدی دیگری که در بیانیه برجسته شده، نقد سیاست مماشات با رژیم ایران است. قانونگذاران بریتانیایی هشدار میدهند که تداوم این سیاست، بهمعنای بیتوجهی به ارزشهای بنیادین دموکراسی است و تقویت ماشین سرکوب رژیم و تضعیف امنیت جهانی را در پی دارد.
چنین هشدارهایی، بیانگر آن است که موج جدیدی از بازاندیشی در سیاستهای خارجی غرب در قبال ایران در حال شکلگیری است؛ این بازاندیشی از الزام دفاع از ارزشهای حقوقبشری و همبستگی با ملتهای در حال قیام ناشی میشود.
بیانیه با تأکید بر این واقعیت که رژیم ایران تمامی راههای فعالیت سیاسی مسالمتآمیز را بسته است، جامعه جهانی را بهصراحت فرامیخواند تا حق مردم ایران برای تغییر رژیم را بهرسمیت بشناسد. در این چارچوب، تأیید نقش کانونهای شورشی و معرفی سپاه پاسداران بهعنوان سازمانی تروریستی، اجزای مکملی برای حمایت عملی از جنبش تغییر در ایران تلقی میشود.
در پایان، بیانیه ایران ۲۰۲۵ با بازخوانی خواستههای مردم ایران – «نه به حجاب اجباری»، «نه به دین اجباری»، «نه به دیکتاتوری»، «نه به اعدامها» – تصویری روشن از چشمانداز یک ایران دموکراتیک و صلحطلب ترسیم میکند. تأیید این چشمانداز از سوی بیش از ۴۰۰۰ نماینده پارلمان و ۱۰۰ رهبر سیاسی پیشین در سطح جهانی، حاکی از پویایی و بلوغ آلترناتیوی است که اکنون در متن تحولات سیاسی ایران قرار دارد و از شایستگی لازم برای بازیابی حاکمیت مردم ایران برخوردار است.
بهطور کلی، بیانیه مشترک ۵۶۰ نماینده پارلمان انگلستان را باید سندی تاریخی و فراخوانی به وجدان جهانی برای حمایت از حق مردم ایران در مسیر رهایی و دموکراسی دانست؛ مسیری که اکنون بیش از هر زمان دیگر، به نیروی همبستگی ملی، مشروعیت بینالمللی، و امید به آیندهای آزاد و انسانی متکی است.