نوزادی که در ایران تحت حاکمیت فاشیسم دینی به دنیا میآید چه سرنوشتی خواهد داشت؟ چشم به مهر و زیبایی و رفاه و آینده روشن باز میکند و یا در فقر، گرسنگی و فروپاشی سقف خانه و ارکان جامعه به اسارت در میآید؟ اگر زنده ماند در حسرت تحصیل در سر چهارراهها و کارگاههای زیر زمینی و کنار خیابانها، بار زندگی خانواده را به دوش میگیرد و یا همچون بردهای کوچک از سوی فاسدان تباهی انسان مورد سوءاستفاده قرار میگیرد و با عروسکش به خانه بخت سیاهتر از شب زمستان رهسپار میگردد.
کودکان بیغذا؛ انعکاس حاکمان شکمباره
آمارهای حکومتی نشان میدهد فقر مطلق در رژیم آخوندی دست کم ۳۰ درصد مردمان را فراگرفته است. یعنی ۲۵ میلیون نفر که درآمد کافی برای تأمین غذا و سایر هزینههای زندگی و بهخصوص سرپناه ندارند. بیش از نیمی از خانوارهای کشور هم قادر به تهیه غذای کافی و مناسب برای فرزندانشان نیستند.
«در این خانوارها بیش از ۱۴میلیون کودک زیر ۱۸سال، ۹میلیون کودک زیر ۱۲سال و ۳.۵میلیون کودک زیر ۶سال حضور دارند. درآمد سرانه کشور طی دهه اخیر بیش از ۳۴درصد کاهش یافته و مصرف اقلام کالاهای اساسی حتی بیش از آن کاهش نشان میدهد... سبد هزینه خانوارهای مستاجر به ۳۷درصد در سال ۱۴۰۱ افزایش یافته است... در چنین شرایطی کودکان بیشترین آسیبپذیری را دارند و خطر سوءتغذیه، این گروه جمعیتی را در معرض آسیبهای کوتاهمدت و بلندمدت قرار میدهد» (دنیای اقتصاد۱۴دی۱۴۰۲).
در این نوع گزارشها به افت تحصیلی کودکان خانوادههای فقیر هم اشاره میشود که اکنون به تابلویی سیاه از شیوه حکمرانی خامنهای و سایر کارگزاران غارتگرش در منظر جهانیان تبدیل گردیده است.
افت تحصیلی دانشآموزان، کاهش سهم قبولی دانشآموزان خانوارهای کمدرآمد، و جبرا افزایش آمار بازماندگی از تحصیل و پشت سر آن هم افزایش ملموس تعداد کودکان کار، کودکان زبالهگرد و دختران معصوم گلفروش لای ماشینها در خیابانها. آمار این بخش از فاجعه که در دسترس نیست اما گفته میشود حدود ۱.۵میلیون نفر از کودکان کشور در معرض بازماندگی از تحصیل هستند و بیش از نیم میلیون کودک بازمانده از تحصیل وجود دارد.
اینها تنها گوشهای از شواهد نگرانکننده از وضعیت کودکان گرسنه و محروم از تحصیل است. مصداق همهگیری این وضعیت غیرانسانی، ثبت اکثریت مردم در آمارهای حکومتی در گسترش فقر است. «در شرایط موجود، همه شواهد حاکی از آن است که تا دهک نهم (!) با مشکلات اقتصادی و کسری دخل و خرج روزانه مواجه هستند و ۳۰درصد جمعیت در فقر مطلق به سر میبرند» (دنیای اقتصاد۱۴دی۱۴۰۲).
کودکانی که کودکی نکردهاند
با ادبیات اقتصادی، عرضه نیروی کار کودکان از سوی خانوادههایی صورت میگیرد که با استراتژی بقا و به اجبار، دلبندشان را روانه گودالی از نکبت و آغشته از بیرحمی میکنند. آن سوی معادله تقاضاگران این نیروی نحیف، باندها و مافیای حکومتی نشسته بر مناصب و حوزههای ریاست شهرداریها و اداره کنندههای محیطهای خالی از هر گونه قانون و حقوق انسانی است و تنها بر استثمار و بهرهکشیهای رذیلانه پای میفشارند.
«متقاضیان اصلی کار کودکان، صاحبان کارگاههایی هستند که کودکان را به کار میگیرند. کودکان برای اینان کارگرانی کمهزینه و البته کم دردسر هستند. دستمزد کمتری میگیرند، حرفشنوی بیشتری دارند، بیمه ندارند و صدای اعتراضی ندارند. در این میان وجود قوانین مختلف، از قانون اساسی گرفته، تا قانون کار هم هیچ تاثیری بر حذف کار کودکان نداشته است. چرا که این مسأله ریشه در مناسبات نابرابر دارد؛ مناسباتی که از قدرت تأثیر بالایی برخوردار هستند» (دنیای اقتصاد۱۴دی۱۴۰۲).
نابکاران پردهپوش
چندی است که طرح «ساماندهی کودکان کار» برای بار سیام به کار گرفته شده است. شهرداری بنا دارد چهره شهر را از نکبتی که حاکمان بوجود آوردهاند پاکسازی (؟!) کند و کودکان کار را از چشم و منظر عموم مردم به پستوهای پر از فساد و تباهی بکشانند.
«در روزهای گذشته شهردار تهران وعده داد معتادان متجاهر و کودکان کار در پایتخت تا اواخر امسال جمعآوری میشوند... چهره شهر تهران را از این دو آسیب پاک کنیم، تا عید پرونده این آسیبهای ظاهری شهرمان را ببندیم» (انتخاب۱دی۱۴۰۲).
در حالی که حتی رسانههای حکومتی میگویند: «طرحهای ضربتی جمعآوری کودکان جز صرف هزینه و ایجاد آسیب بیشتر برای کودکان هیچ فایده دیگری نداشته و با اشاره به افزایش فشارهای اقتصادی سالهای اخیر به تعداد این کودکان کار در سطح شهر اضافه شده است» (فرارو۱۰ دی۱۴۰۲).
شهرداری فقط به فکر مبلمان شهری است!
این سیاه کاریها به آنجا رسیده است که بر سر واژههای انتخاب شده کارگزاران سیاهدل نظام ولایت فقیه، بحث و مناقشه بهوجود آمده است: «از الفاظی مثل جمعآوری و پاکسازی برای کودکان استفاده میکنند که واقعاً الفاظ زشتی است. جمعآوری مخصوص زباله است و پاکسازی مخصوص چیزهای زشت است... دغدغه شهرداری حتی حل موضوع کودکان کار در سطح شهر نیست. آنها میخواهند صورتمسأله را پاک کنند؛ یعنی حضور کودکان کاری که در سطح شهر هستند، مبلمان شهری را برای آنها خراب میکند و از نظرشان وجود کودکان کار شهر را زشت کرده و دنبال حل معضل نیستند» (شرق۱۰دی۱۴۰۲).
چرخه باطل افکار پلید
رئیس انجن مددکاران اجتماعی به گوشهیی از فرجام رویکردهای ضدانسانی ایادی رژیم آخوندی پرداخته است: «عواملی که باعث میشود افراد کودک کار شوند همچنان وجود دارند... پیشبینی من این است که در آینده روند خیابانخوابی و رهاشدگی زنان، سالمندان، بیماران روانی، افراد دارای معلولیت در خیابان بیشتر میشود. چون فقر در حال رشد است. یکی از مظاهر رشد فقر همین کودکان کار و خیابانی، معتادان خیابانی، بیخانمانی، مفاسد و... است» (تجارت ۱۰دی۱۴۰۲).
کودکان کار و همه رنجبران و زحمتکشان کوچک و بزرگ ایران، سالهاست که از فاشیسم دینی گریزانند و برای بسط عدالت و بهروزی خویش و دیگر ساکنان سرزمین ایران آماده نبرد نهایی برای به دور افکندن ارتجاع غارتگر و دین فروشند.