دیدار مجدد خامنهای با خانواده بسیجی کشته شده در سوریه موضوع اول اغلب روزنامههای حکومتی است. برخی هم دیدار خامنهای با دستاندرکاران حج را تیتر یک کردهاند. بعد از آن دیدارهای روحانی و تناقض گوییهایش در مورد سیاست خارجی رژیم تیترهای اول را اشغال کرده است:
اطلاعات: رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان و دستاندرکاران حج: راه مقابله با جبهه خطرناک تبلیغاتی علیه ایران روشنگری فعال و تهاجمی است
اطلاعات: روحانی: روابط با اروپا پایداری برجام و مبارزه با تروریسم ۳محور سیاست خارجی ماست
کارون: روحانی: ایران نسبت به پایبندی کامل به برجام متعهد است
کیهان: رهبر انقلاب در دیدار کارگزاران حج تأکید کردند: برخورد فعال و تهاجمی راه مقابله با جبهه تبلیغاتی دشمن
دعواهای باندی مضمون برخی دیگر از عنوانهای صفحات اول روزنامههای چهارشنبه است:
آرمان: معاون نظارت مجلس به ادعای رئیسجمهور سابق پاسخ داد؛ جزئیات ۴پرونده تخلف احمدینژاد – شاکی احمدینژاد مجلس است نه شخص
آفتاب یزد: فلاحت پیشه: رانت خواران نمیتوانند برای بیکاران دلسوزی کنند
ابرار: احمدینژاد میخواهد بهعنوان تماشاچی در دادگاه بقایی حاضر شود!
قانون: احمدینژاد خواستار حضور در جلسه رسیدگی به اتهامات بقایی شد؛ متهم تماشاگر نما
دعواهای باندی حول غارت و فساد اداری برخی دیگر از عنوانهای روزنامههای روز را به خود اختصاص داده است:
آرمان:احمدپورفلاح: پول نفت را توزیع کردیم و خوردیم
جوان: دولت حقوق ۳سال بازنشستگان را به تأمین اجتماعی بدهکار است
جهان اقتصاد: 13هزار هکتار از اراضی پایتخت در خطر نابودی
عصر رسانه: اختلاف فاحش در آمار واردات پوشاک
کائنات: رئیس شورای شهر تهران مطرح کرد؛ نابودی ۴هزار هکتار باغ در تهران
کیهان: استیضاح رئیس دیوان محاسبات بهدنبال تبرئه نجومی بگیران
برخی از بحرانهای اقتصادی اجتماعی هم در عنوانهای صفحات اول روزنامهها به چشم میخورند:
ابتکار: مسابقه دستمزد تورم و قدرت خرید
ابرار: یک نماینده: فساد اداری تحمل معضلات اقتصادی را برای مردم سختتر کرده است
امتیاز: روزانه یک میلیون و 25هزار نفر از حاشیه به تهران میآیند
بهار: بیکاری اولین معضل اقتصاد است، شهرهایی که 60درصد بیکار دارند
تجارت: مسکن جیب خانوارها را زد
برجام موضوع حمله روزنامههای باند خامنهای به باند رقیب است اما در این میان وضع چشمانداز تیره نظام نیز برملا شده است:
جوان: خروج ایالات متحده از برجام، مرگ قطعی برجام را در پی خواهد داشت و این خروج و مرگ برجام، دارای دو پیآمد خواهد بود:
1ـ بهطور قطع با خروج آمریکا از برجام و رقم خوردن مرگ آن، حضور و ماندن ایران در برجام، امر معناداری نخواهد بود. بنابراین با خروج آمریکا از برجام و برهم خوردن این توافقنامه بینالمللی، ایران به سرعت به دوران قبل از برجام بازخواهدگشت و تمامی فعالیتهای هستهیی خود را در پرتو تجارب گذشته با سرعت و توانمندی و کیفیت بیشتر دنبال میکند.
2 ـ ابطال یک نظریه در ایران و در میان جریانها و نخبگان سیاسی، از دیگر پیامدهای مرگ برجام خواهد بود؛ نظریهای که با قوت گرفتنش در سالهای گذشته، زمینهساز مذاکره مستقیم جمهوری اسلامی با آمریکا در موضوع هستهیی شد، نظریهای که صاحبان و طرفدارانش بر این اعتقاد بودند که میتوان در بسیاری از موضوعات با آمریکا وارد مذاکره شد و به نتیجه رسید، نظریهای که بر اساس آن و در پی برجام هستهای، برای برجامهای دیگر زمینهسازی شد. در جوهره این نظریه، امکان سازش میان جمهوری اسلامی و آمریکا با همین مختصات کنونیاش مورد تأکید بود... . اکنون آقای ترامپ، از تغییر حکومت در ایران با صراحت سخن میگوید. معنای این سخن و رفتار آمریکا در قبال برجام، آن است که مرگ نظریه سازش هم با مرگ برجام رقم خواهد خورد.
کیهان: هزینه تأخیر 4ساله
سر کلاس درس، استاد با طرح دقیق و موشکافانه علائم یک بیماری، از دانشجویان پزشکی خواست برای آن بیمار دارو تجویز کنند.
پنجمین نفر در حال شرح نوع و میزان دارو بود، ناگهان سومین دانشجو- که چند دقیقه قبل نظرش را اعلام کرده بود- با شتاب به استاد گفت: «استاد! ببخشید، اشتباه گفتم! مقدار فلان دارو را اشتباه گفتم، باید نصف آن را تجویز کرد! آن یکی دارو هم اصلاً لازم نیست.»
استاد مکثی کرد و گفت: «متاسفم! همان لحظه که داروی مورد نظر شما به بیمارتان تزریق شد، از دنیا رفت! تشخیص و تجویز شما برگشتناپذیر است. شما سر کلاس به آثار و عوارض داروها توجه نداشتید.»
این تمثیل حکایت تلخ و در عینحال درستی است از آنچه در پرونده هستهیی ایران گذشت و مصداق بارزی از آزمون و خطا کردن در عرصه مهم و بازگشتناپذیر دیپلوماسی هستهای.
بیتعارف، این اتفاق تلخ افتاد و دو جریان کاملاً همسو، ریلگذاری و تاثیرگذاری بر افکار عمومی را چنان رقم زدند که گویی بزرگترین فتح جهان در حال رخ دادن است!
دانشجوی مثال بالا، بالاخره فهمید که اشتباه کرده
اما آن دو گروهی که نقش مستقیم در این فرایند تلخ و ذلتبار داشتند، اکنون کجا هستند و چه میکنند!؟
در یک سو، جریانی در دولت قرار داشت که تمام قد پای مذاکرات و «توافق به هر قیمتی» ایستاده بود و اجازه نمیداد کمترین خدشهای به آن وارد شود.
وزیر خارجه و عباس عراقچی هردو در برنامههایی جداگانه در سیمای جمهوری اسلامی در پاسخ به احتمال عهدشکنی آمریکا، صراحتاً میگفتند؛ مگر ممکن است آمریکا این کار را بکند!؟ این کار به پرستیژ و حیثیت جهانی آمریکا لطمه خواهد زد و به همین خاطر، آنها هرگز چنین نخواهند کرد! اما آمریکا هم در زمان اوباما و هم در زمان ترامپ، بارها و بارها نقضعهد کرد و هیچ هم به پرستیژ جهانیاش لطمهای وارد نشد!... صدا و سیما هم در این مسیر، بالش نرم به زیر سر مردم گذاشت و با دادن تریبونهای یکطرفه، همه چیز را عادی و روی ریل موفقیت نمایش داد و در هنگامه مهم حادثه، چشم و گوش مردم را بست.
بار دیگر باید پرسید حالا آنها کجا هستند و چه میکنند!؟ حالا در روزنامههای زنجیرهیی خبری از آن تیترهای دروغین نیست! بهشت برجام در میان بهت و ناباوری آنها که آن سراب را باور کرده بودند، دود شد و مذاکرات روی کریه و پلیدش را نشان داد. آمریکاییها جواب خوشخیالیهای تیم اول و خوشرقصیهای تیم دوم را با «مادر تحریم ها» دادند و نشان دادند حرف روز اول درست بود که «آمریکا قابل اعتماد نیست»... مردم هزینه کلاس کارآموزی دیپلوماسی را دادند تا عدهیی بعد از 4سال مشق دیپلماسی، بعد از مدال افتخار، بعد از آن همه هیاهو و جنجال بفهمند که آفتاب تابانی در کار نیست و نمیتوان به آمریکا اعتماد کرد! چیزی که منتقدان از روز اول گفتند!
کیهان: نامه 2سناتور به ترامپ/تحریمهای ضدایرانی جدید را زودتر اجرایی کنید
دو سناتور ارشد آمریکایی خواستار اجرایی شدن تحریمهای مصوب کنگره علیه ایران شدند.
خبرگزاری رویترز نوشت: جان مککین و بن کاردین دو نماینده ارشد سنا در نامهیی با اشاره به گذشت دو ماه از اجرایی نشدن تحریمها علیه روسیه، ایران و کرهشمالی، خواستار اعمال سریع تحریمها شدند.
کیهان: ترفند رئیسجمهور آمریکا برای گرفتن امتیاز از کشورها
ترامپ: بگوئید من دیوانهام امتیاز بگیرید!
رئیسجمهور آمریکا به مشاور ارشدش دستور داده حین انجام مذاکره و برای گرفتن امتیاز از کرهجنوبی در توافق تجاری با این کشور، او را فردی دیوانه معرفی کند!
متأسفانه برخی از مدعیان اصلاحات هم پس از اینکه رفتارهای ترامپ را مشاهده کرده بودند میگفتند «ترامپ دیوانه است و نباید سر به سرش گذاشت» تا بدین ترتیب کسانی را که خواستار مقابله با به عهدیها و فشارهای پسابرجامی آمریکا میشدند، ترسانده و به روند امتیازدهی یک طرفه ادامه دهند.
پاتک باند حسن روحانی به «طرح نظام پارلمانی» از طرف نمایندگان مجلس ارتجاع، موضوع مقالات متنوع روزنامههای این باند است:
شرق: طرحی با فرجام روشن: ... با توجه به دوگانگیهایی که میان رؤسای جمهور و سایر بخشهای کشور در سالهای اخیر اتفاق افتاده، این طرح میخواهد با انتخاب نخستوزیر، این دوگانگی را از میان بردارد یا دستکم آن را تقلیل دهد. با توجه به اینکه رئیس قوه مجریه را مجلس انتخاب میکند، علیالقاعده نمایندگان یا اکثریت آنان نخستوزیری را انتخاب میکنند که با اکثریت مجلس همخوانی داشته باشد. بنابراین دیگر شاهد دوگانگی در مدیریت کلان کشور نخواهیم بود... واقعیت آن است که طرح مزبور یک روی دیگر هم دارد. بخشهایی که در ایران با رأی مردم انتخاب میشوند، دو تفاوت اصلی با سایر بخشها دارند. نخست وزن یا قدرتی است که هر یک از آنها از آن برخوردارند که معمولاً در قوه مجریه، مجلس و شوراها چنانچه در اختیار طیف اصلاحطلب یا میانهرو باشند، به مراتب کمتر است. تفاوت دیگر آنان بازمیگردد به یکی از اساسیترین بنیانهای مردمسالاری؛ یعنی پاسخگویی که معمولا، بخشهایی که با رأی مستقیم مردم انتخاب میشوند، بیشتر در معرض پاسخگویی قرار دارند. در نظامهایی که مجلس، نخستوزیر را انتخاب میکند، انتخابات پارلمانی بهصورت متفاوت برگزار میشود و مردم هر نامزدی را که تمایل داشته باشند، روانه مجلس میکنند. اما در انتخابات مجالس ما، شرایط متفاوت است و تعدادی از داوطلبان ورود به مجلس، از سوی نهادهای نظارتی برای حضور در مرحله نهایی تأیید نمیشوند. برای مثال همین مجلس فعلی را در نظر بگیریم. اگر مجلس دهم با وجود آن که حدود صد نماینده فراکسیون امید و تعدادی اصولگرایان معتدل در آن حضور دارند، قرار بود از میان آقایان حجتالاسلام رئیسی یا دکتر حسن روحانی، یکی را بهعنوان نخستوزیر انتخاب کند، آیا تردیدی داریم که جناب رئیسی با آرای بالاتری راهی قوه مجریه میشد؟ یا مجلس یازدهم را مجسم کنیم که دو سال دیگر انتخابات آن برگزار میشود و در سال ١٤٠٠ قرار است از میان نامزدهایی که کمابیش نام آنها را میشناسیم بهعنوان مثال از میان آقایان جهانگیری، عارف و ظریف از یک سو و مثلاً آقایان ضرغامی، علی لاریجانی یا جناب رئیسی از سوی دیگر، فردی را برای ریاست قوه مجریه انتخاب کند؛ آیا باز هم میتوان تردید داشت که رئیس قوه مجریه از کدام طیف انتخاب میشود؟
اعتماد: پسلرزههای طرح تغییر قانون اساسی
اخبار مربوط به تغییر قانون اساسی با هدف ایجاد نظام پارلمانی، هر چند که بهطور رسمی از سوی برخی نمایندگان مجلس مطرح شد و آنان اعلام کردند که قصد دارند طی نامهیی به رهبری انقلاب از ایشان بخواهند دستور بازنگری قانون اساسی را به رئیسجمهور ابلاغ کنند اما انگار، از ریشه بیپایه و اساس است. از محمود صادقی، نماینده حقوقدان مجلس گرفته که طرح آن را «مشکوک» میخواند تا بهروز نعمتی، سخنگوی هیأترئیسه که آن را نظر شخصی نمایندگان میداند، واکنشهایی است که نشان میدهد آنقدرها هم این موضوع قوام لازم برای اجرایی شدن را ندارد و طرح آن تنها نظر شخصی یکی از نمایندگان بوده که برخی دیگر نیز او را همراهی میکنند. بهروز نعمتی در حاشیه جلسه علنی مجلس با حضور در جمع خبرنگاران از مذاکره خود با علی لاریجانی در این مورد خبر داد و عنوان کرد: «ایشان گفت که از طرح این موضوع بیاطلاع است و نظری در این رابطه ندارد.» جالبتر اینکه نعمتی طرح این موضوع را نظر شخصی خواند اگر چه دو تن از نمایندگان مجلس طرح این موضوع را بیاساس خواندهاند اما، تغییر نظام سیاسی ایران به پارلمانی از مواردی است که میتواند همچنان مورد بحث قرار بگیرد...
قانون: عزت ا... یوسفیان ملا: من نگفتم نمایندگان بهدنبال ایجاد نظام پارلمانی هستند!... یوسفیان ملا گفته بود که احتمال ارسال نامه نمایندگان به مقام معظم رهبری جهت بازنگری در قانون اساسی وجود دارد. این نماینده مجلس در تکمیل صحبتهای خود به سخنان رهبر انقلاب در سال 1390 در جمع مردم کرمانشاه اشاره کرده و گفته بود که مقام معظم رهبری موضوع ایجاد نظام پارلمانی در کشور را مطرح کردند و فرمودند نه در آینده دور و نزدیک، اما ایجاد نظام پارلمانی مسالهای قابل بحث است. بعد از سخنان یوسفیان ملا تحلیلها در رابطه با چرایی ارسال این نامه از طرف نمایندگان مجلس به رهبری آغاز شد. منتقدان و موافقان تغییر نظام سیاسی کشور به طرح نظرات خود پرداختند. از طرف دیگر روز گذشته محمد کاظمی، عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس در گفتگو با «قانون» از طرحی خبر داد که به موجب آن رئیسجمهور موظف شود هر سه ماه یکبار برای ارائه گزارش در مجلس حاضر شود.
در نامهیی که قرار است از سوی نمایندگان مجلس، محضر رهبری ارسال شود، بحث بازنگری در قانون اساسی مطرح شد و تغییر نظام ریاستی به پارلمانی موضوع مورد بحث نیست و متأسفانه از صحبتهای من سوءبرداشت شد.
آرمان: عباس عبدی: لازمه نظام پارلمانی و نخستوزیری شدن سیستم، وجود یک نظام حزبی هماهنگ و قوی است که در ایران اصلاً وجود ندارد. وضعیت موجود مجلس ایران، دو ویژگی مهم دارد. اول اینکه بهشدت غیرحزبی است و دوم آن که تحت نظارت استصوابی قرار دارد که اخیراً دیدم بعضی نیروهای اصولگرا هم شاکی شدهاند. شما مجلس الآن و مجلس سالهای اخیر را با مجالس سالهای اول انقلاب مقایسه کنید. اصلاً بهلحاظ کارایی، سلامت و خیلی مسائل دیگر قابل مقایسه نیستند. در هر مجلسی که افراد منتزع از احزاب و با فیلتر وارد آن شوند، مسئولیتپذیری کمی خواهند داشت و در چنین سیستمی نخستوزیر و وزیران بازیچه دست تکتک نمایندگان آن مجلس خواهند شد... پارلمان ایران بهمعنای واقعی کلمه معرف جامعه ایران نیست، بلکه متشکل از یک قشر بهخصوصی از اصولگراها و نیروهای میانه و کم هویت هستند که با چنین افرادی ما نمیتوانیم یک نظام پارلمانی کارآمد داشته باشیم. چون در نظام پارلمانی کارآمد باید برجستهترین شخصیتها حضور داشته باشند، نه اینکه با وضعیت فعلی باشد. در چنین اوضاعی، شرایط همین میشود که میبینید.
حمله به سیاستهای دولت روحانی در روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع گوشههایی از بنبست نظام را بارز کرده است:
سیاست روز: عدم شفافیتی ابهامآمیز
سخنانی که رئیسجمهوری روز گذشته در دیدار سناتور دنیس اودونوان، رئیس مجلس سنای ایرلند درباره محورهای سیاست خارجی دولت بیان کرد قابل تأمل بود و بهدلیل وجود نداشتن شفافیت مورد انتظار از وی قابلیت تفسیرهای متعددی مییابد.
روحانی دیروز گفت که «توسعه روابط با اتحادیه اروپا، پایداری برجام و عمل طرفین به تعهدات و همکاری با آژانس و مبارزه با تروریسم، سه محور سیاست خارجی ایران است.» این در حالی است که دقیقاً دیروز وزیر خارجه در صفحه فضای مجازیاش از اهمیت توجه به همسایگان نوشته و خود روحانی یک ماه قبل در مراسم هفته دفاعمقدس از اهمیت استکبارستیزی گفته بود،
این در حالی است که دو روز قبل مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا با انتقاد از جهتگیری سیاست خارجی دولت این نکته را تذکر داده بود که «نباید جهتگیری سیاست خارجی به سمت یک منطقه خاص باشد بلکه جهتگیری سیاست خارجی ما باید به سمت همه دنیا منهای آنچه خط قرمز ما است باشد.»
هر چند که این انتقاد بخش نسبتاً کوتاهی از سخنان مهم سرلشگر صفوی بود اما همین نکته با کنار هم قرار دادن سخنان روز گذشته روحانی میتواند قابل تأمل بوده و باعث تفاسیر مختلف آن جهتی که وی انتقاد میکند به دست آورد و اینطور برداشت کرد که سیاست خارجی دولت به سمت غرب توجه بیشتری داشته و این موضوع اولویت مهمی برای آنهاست... عدم شفافیت گاهی اینطور میتواند قابل تفسیر باشد که او از چارچوبها و اولویتهای مورد انتظار در قانون اساسی فاصله گرفته است. همانطور که در مواد قانون اساسی بهوضوح قابل مشاهده است نخستین اصل محورهای سیاست خارجی باید استکبارستیزی و تنظیم روابط بر اساس حسننیت و اعتماد نه استعمار و استبداد شکل گیرد
اهمیت به اتحادیه اروپا آن هم در حالی که انگلیس بهعنوان پایه گذار اتحادیه اروپا شناخته میشود با رأی مردم قرار است بهزودی از اتحادیه خارج شود و ایرلند همان کشوری که سناتور آن با روحانی دیدار داشته در کنار پرتغال درخواست خروج از این اتحادیه را داده است. همه اینها را اگر کنار بحران مالی و چند گروه شدن کشورهای عضو با ریاستهای مختلف، آلمان و انگلیس و فرانسه بگذاریم و به آن پس گرفتن درخواست اردوغان از پیوستن به اتحادیه اروپا را اضافه کنیم اینطور میتوان نتیجه گرفت که عملاً بهبود ارتباط با اتحادیهای متزلزل و چند صدا که هر روز ضعیف میشود نمیتواند جزو اولویتهای سیاست خارجی کشور ما باشد...
دومین نکتهیی که رئیسجمهوری به آن بهعنوان یکی از محورهای مهم سیاست خارجی اشاره کردند پایداری برجام و جلوگیری از انحراف برجام است، در حالی که روحانی پیش از این در سخنرانیهای قبلی خود در مجلس شورای اسلامی به عدم پایبندی آمریکا و اتحادیه اروپا به تعهدات اشاره کرده بود اما حالا طوری سخن میگوید که انگار تلاشها برای انحراف برجام است و تا قبل از ترامپ همه چیز بر اساس توافق دنبال میشده است!
اعتراف ناگزیر به گوشهیی از وضعیت فلاکتبار مردم محروم موضوع روزنامههای هر دو باند حاکم است:
ایران: نمیدانم چند سالهام
گزارش «ایران» از زندگی دشوار مردم «جنگارک» در چابهار که حتی از داشتن برگه هویت هم محروم هستند
اینجا هر که مریض میشود، صبر میکند؛ فقط صبر. یا خوب میشود یا میمیرد. این، معنی جملهای است که «صدگنج» میگوید.
صدگنج شاید پیرترین زن روستا باشد، کسی چه میداند. خودش هم نمیداند. اینجا در «جنگارک» خیلیها نمیدانند چقدر عمر دارند. حساب سالهای رفته، آسان نیست وقتی سجل نداری.
میگویند سراغ هر روستای چابهار که بروید، میتوانید کسانی را پیدا کنید که شناسنامه ندارند. جنگارک یکی از همانهاست. اوضاعش از بقیه بدتر است. محروم اندر محروم... اللهبخش در باریکه راه میان خانه خودش و خانه روبهرویی روی زیرانداز حصیری نشسته و کنار دستش یک بطری خالی و یک کتری سوخته دیده میشود. توجهی به تازه واردها ندارد. میگویند 4تا بچه دارد. آنها هم بیشناسنامه. «بیایید خانهاش را ببینید. بیچاره هیچ چیز ندارد.» منظور از خانه، آلونکی است که کفاش یک حصیر پاره انداختهاند و چند تکه رختخواب کهنه گوشهاش دیده میشود؛ همین. خانههای روستا همین شکلیاند. یک اتاق. بدون آشپزخانه و توالت.
جوان: ایران رکورددار شیب تند سالمندی
«زنان سالمند» پدیده اجتماعی غالب دهههای آینده
سالمندی به سمت زنانه شدن پیش میرود؛ این خود پدیدهیی است که جدا از شتاب تغییر ساختار سنی جامعه و ۱.۵برابر شدن جمعیت سالمندان کشور طی یک دهه قابل بررسی است... به گفته رئیس سابق دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور، فقر در سالمندان جدی است و نزدیک به ۳۰درصد از سالمندان در دهک اول درآمدی هستند و فقیرترین اقشار جامعه محسوب میشوند. یک میلیون و ۸۰۰هزار سالمند در کشور از هیچ نوع پوشش دستگاههای حمایتی و صندوقهای بازنشستگی برخوردار نیستند. همین حالا هم با وجود سهم ۹.۳درصدی سالمندان از جمعیت شاهد کارگری و دستفروشی پیرمردان و پیرزنانی با قد خمیده هستیم؛ پدربزرگها و مادربزرگهایی که دخل و خرجشان با هم جور نیست و بهدلیل فقدان هرگونه پشتوانه اجتماعی ناگزیرند در ایام پیری و استراحت و با تمام ناتوانی کمر خمیدهشان زیربار تأمین زندگی خمیدهتر شود.
اطلاعات: رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان و دستاندرکاران حج: راه مقابله با جبهه خطرناک تبلیغاتی علیه ایران روشنگری فعال و تهاجمی است
اطلاعات: روحانی: روابط با اروپا پایداری برجام و مبارزه با تروریسم ۳محور سیاست خارجی ماست
کارون: روحانی: ایران نسبت به پایبندی کامل به برجام متعهد است
کیهان: رهبر انقلاب در دیدار کارگزاران حج تأکید کردند: برخورد فعال و تهاجمی راه مقابله با جبهه تبلیغاتی دشمن
دعواهای باندی مضمون برخی دیگر از عنوانهای صفحات اول روزنامههای چهارشنبه است:
آرمان: معاون نظارت مجلس به ادعای رئیسجمهور سابق پاسخ داد؛ جزئیات ۴پرونده تخلف احمدینژاد – شاکی احمدینژاد مجلس است نه شخص
آفتاب یزد: فلاحت پیشه: رانت خواران نمیتوانند برای بیکاران دلسوزی کنند
ابرار: احمدینژاد میخواهد بهعنوان تماشاچی در دادگاه بقایی حاضر شود!
قانون: احمدینژاد خواستار حضور در جلسه رسیدگی به اتهامات بقایی شد؛ متهم تماشاگر نما
دعواهای باندی حول غارت و فساد اداری برخی دیگر از عنوانهای روزنامههای روز را به خود اختصاص داده است:
آرمان:احمدپورفلاح: پول نفت را توزیع کردیم و خوردیم
جوان: دولت حقوق ۳سال بازنشستگان را به تأمین اجتماعی بدهکار است
جهان اقتصاد: 13هزار هکتار از اراضی پایتخت در خطر نابودی
عصر رسانه: اختلاف فاحش در آمار واردات پوشاک
کائنات: رئیس شورای شهر تهران مطرح کرد؛ نابودی ۴هزار هکتار باغ در تهران
کیهان: استیضاح رئیس دیوان محاسبات بهدنبال تبرئه نجومی بگیران
برخی از بحرانهای اقتصادی اجتماعی هم در عنوانهای صفحات اول روزنامهها به چشم میخورند:
ابتکار: مسابقه دستمزد تورم و قدرت خرید
ابرار: یک نماینده: فساد اداری تحمل معضلات اقتصادی را برای مردم سختتر کرده است
امتیاز: روزانه یک میلیون و 25هزار نفر از حاشیه به تهران میآیند
بهار: بیکاری اولین معضل اقتصاد است، شهرهایی که 60درصد بیکار دارند
تجارت: مسکن جیب خانوارها را زد
برجام موضوع حمله روزنامههای باند خامنهای به باند رقیب است اما در این میان وضع چشمانداز تیره نظام نیز برملا شده است:
جوان: خروج ایالات متحده از برجام، مرگ قطعی برجام را در پی خواهد داشت و این خروج و مرگ برجام، دارای دو پیآمد خواهد بود:
1ـ بهطور قطع با خروج آمریکا از برجام و رقم خوردن مرگ آن، حضور و ماندن ایران در برجام، امر معناداری نخواهد بود. بنابراین با خروج آمریکا از برجام و برهم خوردن این توافقنامه بینالمللی، ایران به سرعت به دوران قبل از برجام بازخواهدگشت و تمامی فعالیتهای هستهیی خود را در پرتو تجارب گذشته با سرعت و توانمندی و کیفیت بیشتر دنبال میکند.
2 ـ ابطال یک نظریه در ایران و در میان جریانها و نخبگان سیاسی، از دیگر پیامدهای مرگ برجام خواهد بود؛ نظریهای که با قوت گرفتنش در سالهای گذشته، زمینهساز مذاکره مستقیم جمهوری اسلامی با آمریکا در موضوع هستهیی شد، نظریهای که صاحبان و طرفدارانش بر این اعتقاد بودند که میتوان در بسیاری از موضوعات با آمریکا وارد مذاکره شد و به نتیجه رسید، نظریهای که بر اساس آن و در پی برجام هستهای، برای برجامهای دیگر زمینهسازی شد. در جوهره این نظریه، امکان سازش میان جمهوری اسلامی و آمریکا با همین مختصات کنونیاش مورد تأکید بود... . اکنون آقای ترامپ، از تغییر حکومت در ایران با صراحت سخن میگوید. معنای این سخن و رفتار آمریکا در قبال برجام، آن است که مرگ نظریه سازش هم با مرگ برجام رقم خواهد خورد.
کیهان: هزینه تأخیر 4ساله
سر کلاس درس، استاد با طرح دقیق و موشکافانه علائم یک بیماری، از دانشجویان پزشکی خواست برای آن بیمار دارو تجویز کنند.
پنجمین نفر در حال شرح نوع و میزان دارو بود، ناگهان سومین دانشجو- که چند دقیقه قبل نظرش را اعلام کرده بود- با شتاب به استاد گفت: «استاد! ببخشید، اشتباه گفتم! مقدار فلان دارو را اشتباه گفتم، باید نصف آن را تجویز کرد! آن یکی دارو هم اصلاً لازم نیست.»
استاد مکثی کرد و گفت: «متاسفم! همان لحظه که داروی مورد نظر شما به بیمارتان تزریق شد، از دنیا رفت! تشخیص و تجویز شما برگشتناپذیر است. شما سر کلاس به آثار و عوارض داروها توجه نداشتید.»
این تمثیل حکایت تلخ و در عینحال درستی است از آنچه در پرونده هستهیی ایران گذشت و مصداق بارزی از آزمون و خطا کردن در عرصه مهم و بازگشتناپذیر دیپلوماسی هستهای.
بیتعارف، این اتفاق تلخ افتاد و دو جریان کاملاً همسو، ریلگذاری و تاثیرگذاری بر افکار عمومی را چنان رقم زدند که گویی بزرگترین فتح جهان در حال رخ دادن است!
دانشجوی مثال بالا، بالاخره فهمید که اشتباه کرده
اما آن دو گروهی که نقش مستقیم در این فرایند تلخ و ذلتبار داشتند، اکنون کجا هستند و چه میکنند!؟
در یک سو، جریانی در دولت قرار داشت که تمام قد پای مذاکرات و «توافق به هر قیمتی» ایستاده بود و اجازه نمیداد کمترین خدشهای به آن وارد شود.
وزیر خارجه و عباس عراقچی هردو در برنامههایی جداگانه در سیمای جمهوری اسلامی در پاسخ به احتمال عهدشکنی آمریکا، صراحتاً میگفتند؛ مگر ممکن است آمریکا این کار را بکند!؟ این کار به پرستیژ و حیثیت جهانی آمریکا لطمه خواهد زد و به همین خاطر، آنها هرگز چنین نخواهند کرد! اما آمریکا هم در زمان اوباما و هم در زمان ترامپ، بارها و بارها نقضعهد کرد و هیچ هم به پرستیژ جهانیاش لطمهای وارد نشد!... صدا و سیما هم در این مسیر، بالش نرم به زیر سر مردم گذاشت و با دادن تریبونهای یکطرفه، همه چیز را عادی و روی ریل موفقیت نمایش داد و در هنگامه مهم حادثه، چشم و گوش مردم را بست.
بار دیگر باید پرسید حالا آنها کجا هستند و چه میکنند!؟ حالا در روزنامههای زنجیرهیی خبری از آن تیترهای دروغین نیست! بهشت برجام در میان بهت و ناباوری آنها که آن سراب را باور کرده بودند، دود شد و مذاکرات روی کریه و پلیدش را نشان داد. آمریکاییها جواب خوشخیالیهای تیم اول و خوشرقصیهای تیم دوم را با «مادر تحریم ها» دادند و نشان دادند حرف روز اول درست بود که «آمریکا قابل اعتماد نیست»... مردم هزینه کلاس کارآموزی دیپلوماسی را دادند تا عدهیی بعد از 4سال مشق دیپلماسی، بعد از مدال افتخار، بعد از آن همه هیاهو و جنجال بفهمند که آفتاب تابانی در کار نیست و نمیتوان به آمریکا اعتماد کرد! چیزی که منتقدان از روز اول گفتند!
کیهان: نامه 2سناتور به ترامپ/تحریمهای ضدایرانی جدید را زودتر اجرایی کنید
دو سناتور ارشد آمریکایی خواستار اجرایی شدن تحریمهای مصوب کنگره علیه ایران شدند.
خبرگزاری رویترز نوشت: جان مککین و بن کاردین دو نماینده ارشد سنا در نامهیی با اشاره به گذشت دو ماه از اجرایی نشدن تحریمها علیه روسیه، ایران و کرهشمالی، خواستار اعمال سریع تحریمها شدند.
کیهان: ترفند رئیسجمهور آمریکا برای گرفتن امتیاز از کشورها
ترامپ: بگوئید من دیوانهام امتیاز بگیرید!
رئیسجمهور آمریکا به مشاور ارشدش دستور داده حین انجام مذاکره و برای گرفتن امتیاز از کرهجنوبی در توافق تجاری با این کشور، او را فردی دیوانه معرفی کند!
متأسفانه برخی از مدعیان اصلاحات هم پس از اینکه رفتارهای ترامپ را مشاهده کرده بودند میگفتند «ترامپ دیوانه است و نباید سر به سرش گذاشت» تا بدین ترتیب کسانی را که خواستار مقابله با به عهدیها و فشارهای پسابرجامی آمریکا میشدند، ترسانده و به روند امتیازدهی یک طرفه ادامه دهند.
پاتک باند حسن روحانی به «طرح نظام پارلمانی» از طرف نمایندگان مجلس ارتجاع، موضوع مقالات متنوع روزنامههای این باند است:
شرق: طرحی با فرجام روشن: ... با توجه به دوگانگیهایی که میان رؤسای جمهور و سایر بخشهای کشور در سالهای اخیر اتفاق افتاده، این طرح میخواهد با انتخاب نخستوزیر، این دوگانگی را از میان بردارد یا دستکم آن را تقلیل دهد. با توجه به اینکه رئیس قوه مجریه را مجلس انتخاب میکند، علیالقاعده نمایندگان یا اکثریت آنان نخستوزیری را انتخاب میکنند که با اکثریت مجلس همخوانی داشته باشد. بنابراین دیگر شاهد دوگانگی در مدیریت کلان کشور نخواهیم بود... واقعیت آن است که طرح مزبور یک روی دیگر هم دارد. بخشهایی که در ایران با رأی مردم انتخاب میشوند، دو تفاوت اصلی با سایر بخشها دارند. نخست وزن یا قدرتی است که هر یک از آنها از آن برخوردارند که معمولاً در قوه مجریه، مجلس و شوراها چنانچه در اختیار طیف اصلاحطلب یا میانهرو باشند، به مراتب کمتر است. تفاوت دیگر آنان بازمیگردد به یکی از اساسیترین بنیانهای مردمسالاری؛ یعنی پاسخگویی که معمولا، بخشهایی که با رأی مستقیم مردم انتخاب میشوند، بیشتر در معرض پاسخگویی قرار دارند. در نظامهایی که مجلس، نخستوزیر را انتخاب میکند، انتخابات پارلمانی بهصورت متفاوت برگزار میشود و مردم هر نامزدی را که تمایل داشته باشند، روانه مجلس میکنند. اما در انتخابات مجالس ما، شرایط متفاوت است و تعدادی از داوطلبان ورود به مجلس، از سوی نهادهای نظارتی برای حضور در مرحله نهایی تأیید نمیشوند. برای مثال همین مجلس فعلی را در نظر بگیریم. اگر مجلس دهم با وجود آن که حدود صد نماینده فراکسیون امید و تعدادی اصولگرایان معتدل در آن حضور دارند، قرار بود از میان آقایان حجتالاسلام رئیسی یا دکتر حسن روحانی، یکی را بهعنوان نخستوزیر انتخاب کند، آیا تردیدی داریم که جناب رئیسی با آرای بالاتری راهی قوه مجریه میشد؟ یا مجلس یازدهم را مجسم کنیم که دو سال دیگر انتخابات آن برگزار میشود و در سال ١٤٠٠ قرار است از میان نامزدهایی که کمابیش نام آنها را میشناسیم بهعنوان مثال از میان آقایان جهانگیری، عارف و ظریف از یک سو و مثلاً آقایان ضرغامی، علی لاریجانی یا جناب رئیسی از سوی دیگر، فردی را برای ریاست قوه مجریه انتخاب کند؛ آیا باز هم میتوان تردید داشت که رئیس قوه مجریه از کدام طیف انتخاب میشود؟
اعتماد: پسلرزههای طرح تغییر قانون اساسی
اخبار مربوط به تغییر قانون اساسی با هدف ایجاد نظام پارلمانی، هر چند که بهطور رسمی از سوی برخی نمایندگان مجلس مطرح شد و آنان اعلام کردند که قصد دارند طی نامهیی به رهبری انقلاب از ایشان بخواهند دستور بازنگری قانون اساسی را به رئیسجمهور ابلاغ کنند اما انگار، از ریشه بیپایه و اساس است. از محمود صادقی، نماینده حقوقدان مجلس گرفته که طرح آن را «مشکوک» میخواند تا بهروز نعمتی، سخنگوی هیأترئیسه که آن را نظر شخصی نمایندگان میداند، واکنشهایی است که نشان میدهد آنقدرها هم این موضوع قوام لازم برای اجرایی شدن را ندارد و طرح آن تنها نظر شخصی یکی از نمایندگان بوده که برخی دیگر نیز او را همراهی میکنند. بهروز نعمتی در حاشیه جلسه علنی مجلس با حضور در جمع خبرنگاران از مذاکره خود با علی لاریجانی در این مورد خبر داد و عنوان کرد: «ایشان گفت که از طرح این موضوع بیاطلاع است و نظری در این رابطه ندارد.» جالبتر اینکه نعمتی طرح این موضوع را نظر شخصی خواند اگر چه دو تن از نمایندگان مجلس طرح این موضوع را بیاساس خواندهاند اما، تغییر نظام سیاسی ایران به پارلمانی از مواردی است که میتواند همچنان مورد بحث قرار بگیرد...
قانون: عزت ا... یوسفیان ملا: من نگفتم نمایندگان بهدنبال ایجاد نظام پارلمانی هستند!... یوسفیان ملا گفته بود که احتمال ارسال نامه نمایندگان به مقام معظم رهبری جهت بازنگری در قانون اساسی وجود دارد. این نماینده مجلس در تکمیل صحبتهای خود به سخنان رهبر انقلاب در سال 1390 در جمع مردم کرمانشاه اشاره کرده و گفته بود که مقام معظم رهبری موضوع ایجاد نظام پارلمانی در کشور را مطرح کردند و فرمودند نه در آینده دور و نزدیک، اما ایجاد نظام پارلمانی مسالهای قابل بحث است. بعد از سخنان یوسفیان ملا تحلیلها در رابطه با چرایی ارسال این نامه از طرف نمایندگان مجلس به رهبری آغاز شد. منتقدان و موافقان تغییر نظام سیاسی کشور به طرح نظرات خود پرداختند. از طرف دیگر روز گذشته محمد کاظمی، عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس در گفتگو با «قانون» از طرحی خبر داد که به موجب آن رئیسجمهور موظف شود هر سه ماه یکبار برای ارائه گزارش در مجلس حاضر شود.
در نامهیی که قرار است از سوی نمایندگان مجلس، محضر رهبری ارسال شود، بحث بازنگری در قانون اساسی مطرح شد و تغییر نظام ریاستی به پارلمانی موضوع مورد بحث نیست و متأسفانه از صحبتهای من سوءبرداشت شد.
آرمان: عباس عبدی: لازمه نظام پارلمانی و نخستوزیری شدن سیستم، وجود یک نظام حزبی هماهنگ و قوی است که در ایران اصلاً وجود ندارد. وضعیت موجود مجلس ایران، دو ویژگی مهم دارد. اول اینکه بهشدت غیرحزبی است و دوم آن که تحت نظارت استصوابی قرار دارد که اخیراً دیدم بعضی نیروهای اصولگرا هم شاکی شدهاند. شما مجلس الآن و مجلس سالهای اخیر را با مجالس سالهای اول انقلاب مقایسه کنید. اصلاً بهلحاظ کارایی، سلامت و خیلی مسائل دیگر قابل مقایسه نیستند. در هر مجلسی که افراد منتزع از احزاب و با فیلتر وارد آن شوند، مسئولیتپذیری کمی خواهند داشت و در چنین سیستمی نخستوزیر و وزیران بازیچه دست تکتک نمایندگان آن مجلس خواهند شد... پارلمان ایران بهمعنای واقعی کلمه معرف جامعه ایران نیست، بلکه متشکل از یک قشر بهخصوصی از اصولگراها و نیروهای میانه و کم هویت هستند که با چنین افرادی ما نمیتوانیم یک نظام پارلمانی کارآمد داشته باشیم. چون در نظام پارلمانی کارآمد باید برجستهترین شخصیتها حضور داشته باشند، نه اینکه با وضعیت فعلی باشد. در چنین اوضاعی، شرایط همین میشود که میبینید.
حمله به سیاستهای دولت روحانی در روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع گوشههایی از بنبست نظام را بارز کرده است:
سیاست روز: عدم شفافیتی ابهامآمیز
سخنانی که رئیسجمهوری روز گذشته در دیدار سناتور دنیس اودونوان، رئیس مجلس سنای ایرلند درباره محورهای سیاست خارجی دولت بیان کرد قابل تأمل بود و بهدلیل وجود نداشتن شفافیت مورد انتظار از وی قابلیت تفسیرهای متعددی مییابد.
روحانی دیروز گفت که «توسعه روابط با اتحادیه اروپا، پایداری برجام و عمل طرفین به تعهدات و همکاری با آژانس و مبارزه با تروریسم، سه محور سیاست خارجی ایران است.» این در حالی است که دقیقاً دیروز وزیر خارجه در صفحه فضای مجازیاش از اهمیت توجه به همسایگان نوشته و خود روحانی یک ماه قبل در مراسم هفته دفاعمقدس از اهمیت استکبارستیزی گفته بود،
این در حالی است که دو روز قبل مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا با انتقاد از جهتگیری سیاست خارجی دولت این نکته را تذکر داده بود که «نباید جهتگیری سیاست خارجی به سمت یک منطقه خاص باشد بلکه جهتگیری سیاست خارجی ما باید به سمت همه دنیا منهای آنچه خط قرمز ما است باشد.»
هر چند که این انتقاد بخش نسبتاً کوتاهی از سخنان مهم سرلشگر صفوی بود اما همین نکته با کنار هم قرار دادن سخنان روز گذشته روحانی میتواند قابل تأمل بوده و باعث تفاسیر مختلف آن جهتی که وی انتقاد میکند به دست آورد و اینطور برداشت کرد که سیاست خارجی دولت به سمت غرب توجه بیشتری داشته و این موضوع اولویت مهمی برای آنهاست... عدم شفافیت گاهی اینطور میتواند قابل تفسیر باشد که او از چارچوبها و اولویتهای مورد انتظار در قانون اساسی فاصله گرفته است. همانطور که در مواد قانون اساسی بهوضوح قابل مشاهده است نخستین اصل محورهای سیاست خارجی باید استکبارستیزی و تنظیم روابط بر اساس حسننیت و اعتماد نه استعمار و استبداد شکل گیرد
اهمیت به اتحادیه اروپا آن هم در حالی که انگلیس بهعنوان پایه گذار اتحادیه اروپا شناخته میشود با رأی مردم قرار است بهزودی از اتحادیه خارج شود و ایرلند همان کشوری که سناتور آن با روحانی دیدار داشته در کنار پرتغال درخواست خروج از این اتحادیه را داده است. همه اینها را اگر کنار بحران مالی و چند گروه شدن کشورهای عضو با ریاستهای مختلف، آلمان و انگلیس و فرانسه بگذاریم و به آن پس گرفتن درخواست اردوغان از پیوستن به اتحادیه اروپا را اضافه کنیم اینطور میتوان نتیجه گرفت که عملاً بهبود ارتباط با اتحادیهای متزلزل و چند صدا که هر روز ضعیف میشود نمیتواند جزو اولویتهای سیاست خارجی کشور ما باشد...
دومین نکتهیی که رئیسجمهوری به آن بهعنوان یکی از محورهای مهم سیاست خارجی اشاره کردند پایداری برجام و جلوگیری از انحراف برجام است، در حالی که روحانی پیش از این در سخنرانیهای قبلی خود در مجلس شورای اسلامی به عدم پایبندی آمریکا و اتحادیه اروپا به تعهدات اشاره کرده بود اما حالا طوری سخن میگوید که انگار تلاشها برای انحراف برجام است و تا قبل از ترامپ همه چیز بر اساس توافق دنبال میشده است!
اعتراف ناگزیر به گوشهیی از وضعیت فلاکتبار مردم محروم موضوع روزنامههای هر دو باند حاکم است:
ایران: نمیدانم چند سالهام
گزارش «ایران» از زندگی دشوار مردم «جنگارک» در چابهار که حتی از داشتن برگه هویت هم محروم هستند
اینجا هر که مریض میشود، صبر میکند؛ فقط صبر. یا خوب میشود یا میمیرد. این، معنی جملهای است که «صدگنج» میگوید.
صدگنج شاید پیرترین زن روستا باشد، کسی چه میداند. خودش هم نمیداند. اینجا در «جنگارک» خیلیها نمیدانند چقدر عمر دارند. حساب سالهای رفته، آسان نیست وقتی سجل نداری.
میگویند سراغ هر روستای چابهار که بروید، میتوانید کسانی را پیدا کنید که شناسنامه ندارند. جنگارک یکی از همانهاست. اوضاعش از بقیه بدتر است. محروم اندر محروم... اللهبخش در باریکه راه میان خانه خودش و خانه روبهرویی روی زیرانداز حصیری نشسته و کنار دستش یک بطری خالی و یک کتری سوخته دیده میشود. توجهی به تازه واردها ندارد. میگویند 4تا بچه دارد. آنها هم بیشناسنامه. «بیایید خانهاش را ببینید. بیچاره هیچ چیز ندارد.» منظور از خانه، آلونکی است که کفاش یک حصیر پاره انداختهاند و چند تکه رختخواب کهنه گوشهاش دیده میشود؛ همین. خانههای روستا همین شکلیاند. یک اتاق. بدون آشپزخانه و توالت.
جوان: ایران رکورددار شیب تند سالمندی
«زنان سالمند» پدیده اجتماعی غالب دهههای آینده
سالمندی به سمت زنانه شدن پیش میرود؛ این خود پدیدهیی است که جدا از شتاب تغییر ساختار سنی جامعه و ۱.۵برابر شدن جمعیت سالمندان کشور طی یک دهه قابل بررسی است... به گفته رئیس سابق دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور، فقر در سالمندان جدی است و نزدیک به ۳۰درصد از سالمندان در دهک اول درآمدی هستند و فقیرترین اقشار جامعه محسوب میشوند. یک میلیون و ۸۰۰هزار سالمند در کشور از هیچ نوع پوشش دستگاههای حمایتی و صندوقهای بازنشستگی برخوردار نیستند. همین حالا هم با وجود سهم ۹.۳درصدی سالمندان از جمعیت شاهد کارگری و دستفروشی پیرمردان و پیرزنانی با قد خمیده هستیم؛ پدربزرگها و مادربزرگهایی که دخل و خرجشان با هم جور نیست و بهدلیل فقدان هرگونه پشتوانه اجتماعی ناگزیرند در ایام پیری و استراحت و با تمام ناتوانی کمر خمیدهشان زیربار تأمین زندگی خمیدهتر شود.