۳۰خرداد سال۱۳۶۰ یک واقعهٔ برقآسای سیاسی بین مجاهدین خلق با حکومت خمینی در مدتزمان ۵ تا ۶ساعت بود. اما آیا آن ۵ ـ ۶ساعت در آن بعدازظهر داغ، رخدادی خلقالساعه بود؟
در ۳۰خرداد ۱۴۰۱ تمامی رخدادهای ۴۱سال گذشته بههم پیوستهاند تا در یک تلاقیِ درسآموز، سرنوشت ملت و میهنی را رقم بزنند.
تمام جنبشهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و حتی علمی، پیشینهیی از تجمع کمیتها دارند که در موعد بلوغشان، منجر به تحولی کیفی میشوند. صفت «کیفی»، ویژگیِ پای نهادن به شرایط جدید و بازگشتناپذیری به شرایط پیشین است.
اگر تا دو دهه پیش به نسلهای پس از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ میگفتی که چرا ۳۰خرداد روی داد، بیشک نمیتوانستند تصویری عینی، ملموس، تجربی و همهجانبه از آنچه رخ داد، تصور کنند.
آنچه که اکنون برای نسلهای پس از ۳۰خرداد ۶۰ [یعنی نسلهای دهههای ۷۰ و ۸۰ و ۹۰] عینی، ملموس، تجربی و همهجانبه شده است، مسیری است که خودشان با حاکمیت آخوندی از ۱۳۷۸ تا ۱۴۰۱ رفتهاند. این مسیر الآن به این دلیل قابل فهم است که اقشار مردم ایران همان مسیر ۲۲بهمن ۵۷ تا ۳۰خرداد ۶۰ را طی این دو دهه با حاکمیت رفته و اکنون به ۳۰خرداد ناگزیر با ولیفقیه، نهادها، کارگزاران و خیل چماقداران و لباس شخصیهای حاکمیت رسیدهاند.
نتیجهگیریِ مشترک آن نسل ۳۰خرداد و نسلهای پسین آن در این واقعیت متجلی شده است که حاکمیت آخوندی هرگز انتقادپذیری، اصلاحپذیری، قانونگرایی، اعتراض، شکایت، مدنیت، تعامل، مدارا، نامهنگاری، مسالمت، تفاهم، مذاکره، عرف، اخلاق و حقوقبشر سرش نشده است و نمیشود. چرا؟ پاسخ در یک ماهیت و اولویت است. این پاسخ را بارها در تحلیل علت مشکلات روز ایران نوشتهایم و در ادامه هم به آن خواهیم رسید.
اگر به قیامهای این دو دهه و مطالباتشان و مسیری که طی شده، رجوع شود، میبینیم که از ۸۸ تا ۱۴۰۱ عیناً همان مسیری را رفتهاند که مجاهدین خلق و دیگر مبارزان و نیروهای پیشرو در آن زمان ـ بهار ۵۸ تا ۳۰خرداد ۶۰ ـ. فقط یک ویژگیِ مهم در حاکمیت آن موقع بود که الآن بهطور مطلق نیست. همین امر هم کار مجاهدین خلق و نیروهای ترقیخواه را در آن زمان پیچیده میکرد. امری که اکنون هیچ نشانهیی از آن پیش روی نسلهای سه دههٔ اخیر ایران وجود ندارد.
خمینی در مبدأ صدارتش، مشروعیت سیاسی و مذهبی را با هم یدک میکشید. هنوز از طرف جمعیتی میلیونی مورد اقبال واقع میشد. سیطرهیی بود که از قضا اگر خمینی به خواستههای قیام ۵۷ خیانت نمیکرد، میتوانست مبدأ چشماندازی دیگر و سرنوشتی دیگر را برای ایران رقم بزند. بهخاطر همین موقعیت ویژهاش، تلاش میشد او را به قبول حداقل آزادیها واداشت. تلاش میشد نقش تاریخیِ خاصالخاصش به او یادآوری و گوشزد شود. اما آن ثقل مذهبیِ سوار بر جهل و خرافه و آن سیطرهٔ مطلق سیاسیِ تمامیتخواه که خمینی در پیرامون خود ساطع کرده بود، مجال نقد او و اعتراض گسترده و صریح را برنمیتابید و محال مینمود. درافتادن با آن ثقل دجالیت و آن سیطرهٔ تمامیتخواه، کاری بود کارستان با مدیریتی هوشمند و خردمند، منطبق بر مصالح تاریخی و منافع ملی ایران که از میراثهای مشروطیت تا آن زمان و اکنون بوده است.
از همان اوان بهار ۵۸ با ویژگیهایی که برای خمینی برشمردیم، پیدا بود که هر اندیشهٔ آزادیخواه و هر گرایش ترقیخواه، روزی باید با او تعیینتکلیف نهایی کند. اما کی و بر سر چه موضوعی، هنوز چشماندازی هویدا نبود. مسیری که طی میشد و از خمینی توقع پاسخ میرفت مطالبات مدنی، صنفی، قانونی، حقوقی، فرهنگی و سیاسی بود. دقت شود که عیناً همین مطالبات از طرف اقشار و نسل جوان پس از ۳۰خرداد، از حاکمیت آخوندی در دو دههٔ اخیر شده است.
یکی از مطالبههای مشترک و مهم آن زمان و این دو سه دههٔ اخیر، تقاضای مهار زدن به جماعت چماقدار ـ لمپن بوده است. تحت حمایت بیت رهبری و حجرههای آخوندی که مانع آزادی عقیده و بیان، آزادی تجمع و سخنرانی، آزادی پوشش زنان و رنگ لباس و آزادی نقد حکومت میشدند و میشوند.
باندهای چماقدار با حمایت پاسداران و کمیتهچیها و لباس شخصیها، از بهار ۵۸ تا قبل از ۳۰خرداد ۶۰، بیش از ۵۰ عضو و هوادار مجاهدین خلق را حین فروش نشریه و کتاب، کشتند. مجاهدین شکیبایی کردند و فقط نامه و شکایت نوشتند. پاسخ این نامهها و شکایتها هم سرکوب و سانسور و دستگیری و کشتن بیشتر بود.
دقت شود که اقشار اجتماعی و قیامآفرینان هم طی این دو دهه عیناً همین مسیر را با حاکمیت ولایت فقیه رفتهاند.
مشاهده میشود که اکنون چهار نسل به ۳۰خردادهایشان با حاکمیت ملایان رسیدهاند. علت چه بود و چیست؟ پاسخ در مبارزهیی مشترک با ماهیت قرون وسطاییِ یک ایدئولوژی ضدبشر در قامت ولیفقیه و یک اولویت سیاسی و مذهبی در قامت تمامیتخواهی و انحصارطلبی است.
اکنون همهٔ نسلهای پس از بهار ۱۳۵۸ تا امروز، به ۳۰خرداد مشترک برای رقم زدن سرنوشت آینده یک ایران آزاد بدون دخالت دین و مذهب در دولت با شاخص سرنگونی و نفی حاکمیت ولایت فقیه رسیدهاند. نسلهای ایران امروز به آستانهٔ تحقق بیتردید این تلاقی همایون، پای نهادهاند.