از آغاز سال جدید شاهد چندین زنجیره از عملیات اختناقشکن کانونهای شورشی علیه مراکز سرکوب و غارت خامنهای بودیم. از جمله ۷رشته عملیات انفجاری که کمیتهٔ امداد خمینی ملعون در تهران، دفتر امام جمعه دزد و جانی بم، ادارههای فرهنگ و ارشاد ضداسلامی کرمان و ایرانشهر، شهرداری غارتگر منطقه۱۲ اصفهان، مرکز گزینش و ارزیابی سپاه استان یزد و مرکز مدیریت حوزه جهل و جنایت گرگان را هدف قرار داد.
انفجار در این مراکز خامنهای، پاسخ کانونهای شورشی بود بهشلیک و قتل سوختبران بلوچ، کولبران کرد و تخریب آلونکهای مردم محروم در بلوچستان و قشلاق در شهرستان ملارد.
کولبران و سوختبران از ملیتهای ستمدیدهیی که در دیکتاتوریهای شاه و شیخ، همواره زیر ستم و سرکوب مضاعف بودند. شاه و پدرش رضاخان با لشکرکشیها و خونریزیهای فاجعهبار در کردستان و بلوچستان تسمه از گرده مردم محروم کشیدند. خمینی و خامنهای نیز با سرقت انقلاب ایران و کشتار و قتلعام سازندگان و پیشتازان انقلاب، در کشتار و خونریزی و ستم و تبعیض علیه هموطنان کرد و بلوچ از هیچ جنایت و شقاوتی فروگذار نکردند. به راستی «سلطنت و ولایت؛ یک صد سال جنایت».
آخوندها آنقدر از هموطنان کرد و بلوچ غارت کردهاند که واژههای دردناک «کولبر» و «سوختبر» بهطور رسمی وارد فرهنگ فارسی شده و مجلس آخوندی برای بررسی «لایحه ساماندهی و نظارت بر تجارت مرزی کولبری» جلسه تشکیل داده و «رسمیت بخشیدن بهشغل کولبری» را علنی میکند (روزنامه حکومتی آرمان امروز-۱۰دی۱۴۰۲).
واژههایی که نهتنها بیحرمتی بهمردم ایران، بلکه توهین بهبشریت است. رنجی عظیم و جانکاه که در چنبرهٔ آن هموطنان ما در اثر فقر و نداری ناشی از ستم مضاعف مجبورند با «بهدوش کشیدن ۱۰۰کیلو بار آن هم در کورهراههای سنگلاخی» برای دستمزدی ناچیز بارکشی کنند «تا سفرهشان خالیتر از خالی نباشد» (انصافنیوز-۲۹مهر۱۳۹۶).
همین کولبران و سوختبران محروم زیر این بارهای طاقتفرسا، باید منتظر شکافته شدن پیکرهای نحیفشان توسط گلولهٔ پاسداران وحشی باشند تا مبادا این جابهجایی اندک کالا، سود نجومی تجارت کلان مافیای خامنهای را اندکی کاهش دهد!
از آن سو وقتی همین ملیتهای زیر ستم مضاعف، لب بهاعتراض میگشایند و مانند تمامی مردم ایران، پایهییترین حقوق انسانی و شهروندی خود را طلب میکنند، چه از سوی شیخان حاکم و چه از سوی بازماندگان دیکتاتوری شاه، به «تجزیهطلبی» متهم میشوند. آنهم مردمی که در جریان قیام۱۴۰۱ فریاد میزدند: «از کردستان تا تهران، جانم فدای ایران» و «زاهدان چشم و چراغ ایران».
اما خوشا که مقاومت انقلابی سراسری و آلترناتیو دموکراتیک شورای ملی مقاومت با شعار راهنمای «نه شاه نه شیخ» و رفع هر گونه ستم مذهبی و ملی، بالاترین تضمینکنندهٔ تمامیت ارضی این میهن است. مقاومتی که رئیسجمهور برگزیدهاش برای دوران انتقال در بند۷ برنامهٔ ۱۰مادهای خود برای آینده ایران، بر «رفع ستم مضاعف از اقوام و ملیتهای ایرانی» تصریح میکند و شورای ملی مقاومت هم بهطور رسمی در طرح خودمختاری برای کردستان ایران، بر این حقوق تأکید کرده است (۱۷ آبان۱۳۶۲).
اکنون این کانونهای شورشی مجاهدین هستند که با این پشتوانهٔ سیاسی، با پاسخ آتشین بهجنایات و غارت مضاعف ملیتهای زیر ستم دیکتاتوری، نویدبخش قیام آتشین مردمی و تحقق سرنگونی و آزادی تمام ایران هستند.
روز زیبای آزادی که در یک جمهوری دموکراتیک، مردم ایران با همه تنوعات ملی و مذهبی در صلح، رفاه، سعادت، کرامت؛ با همدلی این زیباترین میهن را بسازند و آباد کنند.