728 x 90

آتش جواب اعدام: بررسی عملیات کانون‌های شورشی علیه رژیم خامنه‌ای

کانون‌های شورشی
کانون‌های شورشی

در جوامع استبدادی، که قدرت سیاسی از طریق ابزارهای سرکوب و پروپاگاندا حفظ می‌شود، مقاومت مردمی اغلب به شکل جنبش‌های زیرزمینی و عملیات نمادین بروز می‌کند. دیکتاتوری دینی، تحت زعامت علی خامنه‌ای، نمونه‌یی کلاسیک از چنین ساختاری است که با بهره‌گیری از دستگاه قضایی و نیروهای امنیتی، مخالفان را با اتهاماتی چون «تجزیه‌طلبی» یا «وابستگی به اسراییل» حذف می‌کند.

اعدام شش هموطن عرب پس از هفت سال حبس در اهواز و یک هموطن کرد پس از دوازده سال در سنندج، که به بهانه انتقام از کشته شدن ماموستا شیخ‌الاسلام صورت گرفت، نمادی از این خشونت ساختاری است. این اقدامات نه تنها نقض فاحش حقوق‌بشر هستند، بلکه بخشی از استراتژی رژیم برای ایجاد رعب و وحشت عمومی به‌شمار می‌روند.

در پاسخ به این سبعیت، کانون‌های شورشی با اجرای عملیات‌های هدفمند، فضای سیاسی را دگرگون کرده‌اند. چنین اقداماتی، فراتر از واکنش‌های فوری، به‌عنوان کاتالیزور تحولات ساختاری عمل می‌کنند

 

آتش جواب اعدام

اعدام‌های اخیر را می‌توان در چارچوب «خشونت ساختاری» جان گالتونگ تحلیل کرد، طبق این نظریه رژیم از طریق نهادهای قضایی، خشونت را به‌عنوان ابزاری برای حفظ نظم سرکوبگرانه به کار می‌گیرد.

در مقابل، کانون‌های شورشی فقط در یک روز با پانزده عملیات آتشین، پاسخی مستقیم به این خشونت ساختاری داده‌اند. این عملیات شامل انفجار در مرکز فرماندهی نیروی انتظامی در فارسان، به آتش کشیدن حوزه‌های مذهبی در تهران، اصفهان، اسلام‌آباد غرب، ازنا، قم، کرمانشاه و سنندج، و نابود کردن پایگاههای بسیج و پوسترهای تبلیغاتی سران رژیم در شهرهایی چون مشهد، شیراز، بوشهر و نیشابور بوده است. چنین اقداماتی، نمادی از «مقاومت روزمره» مورد بحث جیمز اسکات هستند. این مقاومت بر این اساس شکل می‌گیرد که افراد عادی با اقدامات کوچک اما مؤثر، یک رژیم اقتدارگرا را به چالش بکشند.

این عملیاتها نه تنها پتانسیل سرکوبگرانه رژیم را تحلیل می‌برند، بلکه انرژی نیروهای امنیتی را به خود مشغول می‌کنند. با ایجاد فضای انقلابی، کانون‌ها اعتراضات اجتماعی را از حالت پراکنده به سمت سازماندهی مؤثر سوق می‌دهند. به‌عنوان مثال، آتش زدن پایگاههای بسیج - که به‌عنوان بازوهای سرکوب رژیم عمل می‌کنند - پیامی روشن به جامعه منتقل می‌کند: هیمنه رژیم، که بر پایه پروپاگاندای رسانه‌یی استوار است، قابل درهم شکستن است. این اقدامات، با افزایش نرخ اعتراضات، نیروهای بیشتری را به صفوف مقاومت جذب می‌کنند و چرخه‌ای از بسیج اجتماعی ایجاد می‌نمایند.

 

نقش کانون‌های شورشی در تحولات اجتماعی

کانون‌های شورشی، به‌عنوان قلب تپنده قیام، در پیوند تنگاتنگ با آلترناتیو دموکراتیک عمل می‌کنند. این پیوند، کانون‌ها را از گروه‌های پراکنده به شبکه‌یی سیال و توانمند تبدیل کرده است. آنها با عملیات اختناق‌شکن، زمینه اعتراضات اجتماعی را فراهم می‌کنند و به جامعه امید تزریق می‌نمایند. در نظریه اجتماعی، چنین جنبش‌هایی را می‌توان با مفهوم «فضای عمومی» یورگن هابرماس مقایسه کرد. این نظریه بر آن است که اقدامات نمادین، گفتمان عمومی را از انجماد خارج کرده و به سمت تغییر هدایت می‌کنند.

علاوه بر این، کانون‌ها با هدف قرار دادن نمادهای رژیم - مانند بنرهای خمینی، خامنه‌ای، سلیمانی و پزشکیان - ایدئولوژی حاکم را به چالش می‌کشند. این اقدامات، که اغلب در شهرهای بزرگ و کوچک انجام می‌شوند، نشان‌دهنده گسترش جغرافیایی مقاومت هستند. رژیم، از طریق نهادهایی رنگارنگ و سرکوبگرانه خود تلاش دارد اختناق را گسترش دهد، اما کانون‌ها با درهم شکستن این نمادها، پایه‌های دیکتاتوری را متزلزل می‌کنند.

عملیات آنها در حقیقت زمینه‌ساز قیام آتشین خلق و سرنگونی حاکمیت دینی است؛ حاکمیتی که گمان می‌کند با اعدام و سرکوب می‌تواند به حیات ننگین خود ادامه دهد.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/b23d9cdd-bea0-4cb1-bf6d-2f7d274ec69d"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات