هر چند فضای رسانههای رسمی رژیم از جمله تلویزیون آخوندی این روزها از ادعا در مورد رسیدگی به هموطنان زلزلهزده در استان کرمانشاه پر شده است و هر دم با آوردن مهرههای ریز و درشت خبر از تکمیل آب و برق و چادر و غذا میدهند و بر آمارهای کنترل شده در مورد میزان خرابیها و تلفات کم تأکید میکنند، اما جو انفجاری مردم به جان آمده و علنی شدن خبرهای امنیتی کردن فضای منطقه در وحشت از اعتراضات مردمی، بسیاری را که حتی با حسن روحانی و باندش همسو هستند ناگزیر کرده است به گوشههایی از واقعیت اذعان کرده و در مواضع رسمی کمی از این دروغپردازیها و فضا سازیها فاصله بگیرند. از جمله فلاحتپیشه عضو مجلس ارتجاع روز 25آبان گفت: «بهرغم تمامی وعدههای داده شده از سوی مسئولان هنوز آب این دو شهرستان وصل نشده و متأسفانه گزارش وزیر کشور در این باره دروغی بیش نبوده است. وعدههای دروغ باعث نارضایتی مردم شده است، مسئولان تنها در جلسات قول میدهند و بعد عمل نمیکنند. انگار بازی راه انداختهاند. مسئولان صداقت به خرج نمیدهند. بهتر است حداقل اعلام کنند که نمیتوانند کاری کنند تا ناچار به ارائه گزارش دروغ نشوند. گزارشاتی که نتیجهیی جز نارضایتی مردم ندارد. وزیر کشور در مجلس گزارش داده که 95درصد آ ب و برق در مناطق زلزلهزده وصل شده است. گزارشی که دروغی بیش نیست» (خبرگزاری حکومتی ایسنا-25آبان).
و یا احمد صفری عضو دیگر مجلس ارتجاع اذعان کرده است: «هنوز اقلام در همه روستاها توزیع نشده است، شاید فقط ۱۰درصد روستاها چادر گرفته باشند. روستاهایی وجود دارد که نود درصدشان از میان رفته است، وضع خیلی نامناسب است. صدا و سیما بهگونهیی پوشش میدهد که انگار همه چیز برقرار است، رسانه ملی با پوشش خبری ناکارمدش در حق کرمانشاه ظلم و خیانت کرد. هلال احمر آنقدر بینظم و تدبیر و بدون مدیریت عمل میکند که خود نیاز به ستادی برای رفع مدیریت بحرانش دارد. برای مثال روستای «قلمهذهاب» هشتاد خانوار دارد و هنوز هیچ چیز به دستشان نرسیده است شرایط روستای «بیامه علیا» نیز همین است. اینجا قیامت است و ریشه اساسی مشکلات هم نبود مدیریت بحران است. مسئولان خبر ندارند، من خودم به روستایی سر زدم که گفتند بیست نفر را همان روز اول خودشان خاک کردهاند این افراد جزو آمار جانباختگان به حساب نمیآید. به نظر من بیش از ۱۰۰۰نفر جان خود را از دست دادند، فقط در یک کوچه در سرپلذهاب هفتاد نفر کشته شدهاند، در مسکن مهر بیش از ۲۵۰نفر جان باختند (خبرگزاری حکومتی ایلنا- 25آبان).
جالب است که اعترافات یک خلبان هوانیروز که تصویر آن در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود نیز یک سره مهر باطل بر تمامی ادعاهای دولتی و حکومتی زده است. وی از جمله گفته است: «ما در شرایطی بودیم و پرواز کردیم و صحنههایی دیدیم که من الآن تو پادگان ابوذر سرپل ذهاب هستم این پرواز آن چیزهایی که تو صدا و سیما شما دارید میبینید نیست. همه چیز فرق میکند. و آن فاجعهیی را که ما دیدیم عمقش خیلی وسیعتر و بیشتر از چیزی هست که تو صدا و سیما و در فضای مجازی دارد منعکس میشود. اون چیزی که من دارم میبینم کمکهای مردمی و کمکها دولتی را بسیار ضعیف دارند به دست مردم میرسانند».
رسانههای خارجی هم گوشههایی از واقعیت را انعکاس دادهاند از جمله نیویورک تایمز در روز 25آبان نوشت: «بیمارستانی که با هزینه 15میلیون دلار طی 8سال ساخته شده بود و توسط وزیر بهداری دولت (روحانی) افتتاح شده بود در عرض 30ثانیه فرو ریخت در حالیکه ساختمان بیمارستان اصلی که 40سال قبل ساخته شده بود در کنار آوار ساختمان جدید سرجایش ایستاده است».
روز حکومتی بهار هم از باند روحانی در مطلبی با عنوان «زلزله عیار فاصله دولت و ملت» به نمایشی بودن اقدامات آخوند روحانی و شکاف بین مردم و حاکمیت اذعان کرد و از جمله نوشت: «چه بسا تغییر زبان بدن و نیز لحن خشک پرزیدنت روحانی در هنگام سر زدن به مناطق آسیبزده و به جای فرو رفتن در میان بادیگاردها، اندکی بیمحابا به میان جمعیت رفتن و دستی بر سر و روی حادثه دیدگان کشیدن و بهاصطلاح «همدلی از نوع ریاستجمهوری و فرد صاحب نفوذ»، تاثیری بسیار عمیق و قدرتمند میداشت و علاوه بر آغاز خوب فرایند حل مسأله و بحران زلزله، فاصلهها را نیز کم میکرد و آشتی عمیق دوبارهای بین دولت - ملت برقرار میشد» (بهار- 25آبان).
و یک سایت حکومتی دیگر با اشاره به نمایش سخیف وزیر کشور روحانی در مطلب خود با عنوان «انتشار فیلمی عجیب از جلسه وزیر کشور در مناطق زلزلهزده» از جمله نوشت: «اول اینکه جلسهیی به این شکل و شمایل در حضور مردم بیش از آن که «کاربردی» باشد جنبه «تبلیغاتی» دارد.
موضوع دوم، توصیهها، راهکارها و دستورهایی است که توسط وزیر کشور خطاب به مسئولان استانی صادر میشود. راهکارهای ارائه شده در این جلسه، سادهترین، ابتداییترین و بدیهیترین موضوعاتی است که میتوان در شرایط زلزله و اتفاقات مشابه بیان کرد و گفت: «هر کس تعداد خانوادهش را میداند چند نفره است... نیروهایتان را متمرکز کنید در همان محل، پخش نشود!»
این سؤال مطرح است که با گذشت ۴۰سال از انقلاب، و تجربه 8سال جنگ تحمیلی گرفته تا بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله باز هم هیچ راهکار عملی، جدی و موثری برای مدیریت بحرانها وجود ندارد؟» (سایت انتخاب-25آبان).
جالب این جاست که روزنامه حکومتی بهار از باند روحانی به عمق شکاف میان مردم و حاکمیت آخوندی اذعان کرده و با ابراز وحشت از پیامدهای این گسست در مطلب خود با عنوان «خطرناکتر از گسل زلزله» نوشته است: «با نگاهی به واکنشهای جامعه به فاجعه رخ داده در زمینلرزه غرب کشور شاهد نوعی بیاعتمادی نسبت به نهادهای حاکمیتی هستیم. به وجود آمدن بیاعتمادی مردم به حاکمیت... و حاکمیت به مردم را در حوزه سیاسی جستجو کنیم. از این واقعیت گریزی نیست که بیاعتمادی در جامعه ایرانی موج میزند».
و یا احمد صفری عضو دیگر مجلس ارتجاع اذعان کرده است: «هنوز اقلام در همه روستاها توزیع نشده است، شاید فقط ۱۰درصد روستاها چادر گرفته باشند. روستاهایی وجود دارد که نود درصدشان از میان رفته است، وضع خیلی نامناسب است. صدا و سیما بهگونهیی پوشش میدهد که انگار همه چیز برقرار است، رسانه ملی با پوشش خبری ناکارمدش در حق کرمانشاه ظلم و خیانت کرد. هلال احمر آنقدر بینظم و تدبیر و بدون مدیریت عمل میکند که خود نیاز به ستادی برای رفع مدیریت بحرانش دارد. برای مثال روستای «قلمهذهاب» هشتاد خانوار دارد و هنوز هیچ چیز به دستشان نرسیده است شرایط روستای «بیامه علیا» نیز همین است. اینجا قیامت است و ریشه اساسی مشکلات هم نبود مدیریت بحران است. مسئولان خبر ندارند، من خودم به روستایی سر زدم که گفتند بیست نفر را همان روز اول خودشان خاک کردهاند این افراد جزو آمار جانباختگان به حساب نمیآید. به نظر من بیش از ۱۰۰۰نفر جان خود را از دست دادند، فقط در یک کوچه در سرپلذهاب هفتاد نفر کشته شدهاند، در مسکن مهر بیش از ۲۵۰نفر جان باختند (خبرگزاری حکومتی ایلنا- 25آبان).
جالب است که اعترافات یک خلبان هوانیروز که تصویر آن در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود نیز یک سره مهر باطل بر تمامی ادعاهای دولتی و حکومتی زده است. وی از جمله گفته است: «ما در شرایطی بودیم و پرواز کردیم و صحنههایی دیدیم که من الآن تو پادگان ابوذر سرپل ذهاب هستم این پرواز آن چیزهایی که تو صدا و سیما شما دارید میبینید نیست. همه چیز فرق میکند. و آن فاجعهیی را که ما دیدیم عمقش خیلی وسیعتر و بیشتر از چیزی هست که تو صدا و سیما و در فضای مجازی دارد منعکس میشود. اون چیزی که من دارم میبینم کمکهای مردمی و کمکها دولتی را بسیار ضعیف دارند به دست مردم میرسانند».
رسانههای خارجی هم گوشههایی از واقعیت را انعکاس دادهاند از جمله نیویورک تایمز در روز 25آبان نوشت: «بیمارستانی که با هزینه 15میلیون دلار طی 8سال ساخته شده بود و توسط وزیر بهداری دولت (روحانی) افتتاح شده بود در عرض 30ثانیه فرو ریخت در حالیکه ساختمان بیمارستان اصلی که 40سال قبل ساخته شده بود در کنار آوار ساختمان جدید سرجایش ایستاده است».
روز حکومتی بهار هم از باند روحانی در مطلبی با عنوان «زلزله عیار فاصله دولت و ملت» به نمایشی بودن اقدامات آخوند روحانی و شکاف بین مردم و حاکمیت اذعان کرد و از جمله نوشت: «چه بسا تغییر زبان بدن و نیز لحن خشک پرزیدنت روحانی در هنگام سر زدن به مناطق آسیبزده و به جای فرو رفتن در میان بادیگاردها، اندکی بیمحابا به میان جمعیت رفتن و دستی بر سر و روی حادثه دیدگان کشیدن و بهاصطلاح «همدلی از نوع ریاستجمهوری و فرد صاحب نفوذ»، تاثیری بسیار عمیق و قدرتمند میداشت و علاوه بر آغاز خوب فرایند حل مسأله و بحران زلزله، فاصلهها را نیز کم میکرد و آشتی عمیق دوبارهای بین دولت - ملت برقرار میشد» (بهار- 25آبان).
و یک سایت حکومتی دیگر با اشاره به نمایش سخیف وزیر کشور روحانی در مطلب خود با عنوان «انتشار فیلمی عجیب از جلسه وزیر کشور در مناطق زلزلهزده» از جمله نوشت: «اول اینکه جلسهیی به این شکل و شمایل در حضور مردم بیش از آن که «کاربردی» باشد جنبه «تبلیغاتی» دارد.
موضوع دوم، توصیهها، راهکارها و دستورهایی است که توسط وزیر کشور خطاب به مسئولان استانی صادر میشود. راهکارهای ارائه شده در این جلسه، سادهترین، ابتداییترین و بدیهیترین موضوعاتی است که میتوان در شرایط زلزله و اتفاقات مشابه بیان کرد و گفت: «هر کس تعداد خانوادهش را میداند چند نفره است... نیروهایتان را متمرکز کنید در همان محل، پخش نشود!»
این سؤال مطرح است که با گذشت ۴۰سال از انقلاب، و تجربه 8سال جنگ تحمیلی گرفته تا بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله باز هم هیچ راهکار عملی، جدی و موثری برای مدیریت بحرانها وجود ندارد؟» (سایت انتخاب-25آبان).
جالب این جاست که روزنامه حکومتی بهار از باند روحانی به عمق شکاف میان مردم و حاکمیت آخوندی اذعان کرده و با ابراز وحشت از پیامدهای این گسست در مطلب خود با عنوان «خطرناکتر از گسل زلزله» نوشته است: «با نگاهی به واکنشهای جامعه به فاجعه رخ داده در زمینلرزه غرب کشور شاهد نوعی بیاعتمادی نسبت به نهادهای حاکمیتی هستیم. به وجود آمدن بیاعتمادی مردم به حاکمیت... و حاکمیت به مردم را در حوزه سیاسی جستجو کنیم. از این واقعیت گریزی نیست که بیاعتمادی در جامعه ایرانی موج میزند».