به یاد داریم که با چشمانداز طولانیشدن جنگ در غزه، خامنهای با قسم و آیه، نقش رژیمش را در برافروختن این جنگ خانمانسوز کتمان میکرد. حسن نصرالله از جانب او توجیه شده و مأموریت یافته بود که بگوید موضوع غزه سیر تا پیاز فلسطینی است!
برای اینکه تصویری از آن روزها داشته باشیم یکبار موضعگیری او را مرور میکنیم:
«معمولاً درباره لبنان و یا هر جایی. وقتی که جنگی میشود میگویند که در رابطه با پرونده اتمی ایران است و یا در خدمت مذاکرات ایران با اروپاست و یا در خدمت مذاکرات ایران با آمریکاست و در خدمت اهداف ایران در منطقه است. یعنی موضوع را به سمت دیگری منحرف میکنند برای دروغگویی و گمراهی و تقلب.
نبرد طوفان الاقصی از نظر تصمیمگیری فلسطینی آن و اجرای فلسطینی آن و به شما میگویم که این موضوع که هیچ کسی از آن مطلع نبوده است، این اثبات میکند که این نبرد کاملاً فلسطینی بوده است و بهخاطر فلسطین بوده است و پروندههای فلسطین و مسائل فلسطین و مردم فلسطین بوده است و هیچ ربطی به هیچ پرونده منطقهای یا بینالمللی و غیره ندارد» (بخشی از سخنرانی حسن نصرالله. تلویزیون الجزیره. ۱۳آبان ۱۴۰۲).
امیرسعید ایروانی، سفیر و نماینده دائم نظام آخوندی آن روزها در سازمان ملل میگفت: «جمهوری اسلامی ایران هرگز در هیچ اقدام یا حملهیی علیه نیروهای نظامی آمریکا در سوریه و عراق دخالت نداشته است!» (ایرنا. ۱۷آبان ۱۴۰۲)
این موضعگیری حداد عادل نیز در آن روزها قابل توجه است:
«به اشخاصی که خواهان ورود ایران به جنگ غزه هستند باید گفت شاید این، همان چیزی باشد که رژیم صهیونیستی میخواهد، یعنی تبدیل نبرد غزه به جنگ ایران و آمریکا... اگر این اتفاق بیفتد، آنکه جان سالم به در میبرد، رژیم صهیونیستی خواهد بود!» (انتخاب. ۲۷آبان ۱۴۰۲)
آری، خامنهای در حالی که بانی، زمینهساز و تنها طرف سود برنده در جنگ غزه بود، نقش خود را در آن انکار میکرد؛ زیرا نمیخواست بهطور مستقیم در جنگ با اسراییل و آمریکا درگیر شود. منفعت او در این بود که این جنگ با نیروهای نیابتی ادامه پیدا کند. بهعبارت دیگر با قیمت گرفتن از جان و مال فلسطینیها، سودای کثیف خود را پیش میبرد. زیرا برای او و رژیمش، جنگافروزی خارجی سرپوش اهرمی برای مقابله با وضعیت انفجاری در داخل ایران بود.
نقطه عطف در جنگ ۶ماهه
با برجستهشدن روزافزون نقش فاشیسم دینی در جنگ غزه، سلسلةی از انکارها و کتمانها کارگر نیفتاد. با جهانی شدن کد «سر مار» و بیرون آمدن رژیم از پشت نیروهای نیابتی، اکنون شاهد یک نقطهٔ عطف در جنگ ۶ماهه هستیم. خامنهای با شلیک بیش از ۳۳۰پهپاد و موشک زمین به زمین و موشکهای کروز به سمت اسرائیل، خود را در وضعیتی گرفتار ساخت که خلاصی از آن بهسادگی امکانپذیر نیست. این ماجراجویی جنگی حتی بهلحاظ نظامی نیز یک موفقیت تاکتیکی محسوب نمیشود و برای این رژیم «قدرت و اقتدار» به همراه نخواهد آورد؛ زیرا ۹۹درصد آنچه شلیک کرده بود یا به اسراییل نرسید و در بین راه بر فراز آسمان اردن و سوریه منهدم شد و یا در داخل خاک اسراییل رهگیری گردید و به هدف مورد نظر اصابت نکرد.
کلان بازندهٔ استراتژیک
اکنون پنهانشدن در پشت نیروهای نیابتی و «فلسطینی» وانمود کردن این جنگ محلی از اعراب ندارد. اکنون جهان و منطقهٔ خاورمیانه شاهد آن است که این رژیم یکطرف اصلی جنگی است که مردم بیدفاع عزه را به کام کشیده است. جنگی که هرگز جنگ مردم ایران نیست. اکنون بیشازپیش مشخص است که خامنهای کلان بازندهٔ استراتژیک این جنگ است. زیرا اگر دوباره به عر و تیز موشکی و پهپادی مبادرت کند، باید تاوان بیدرنگ و فوری آن را بپردازد، اگر دست روی دست بگذارد باید شاهد باختهای پیدرپی و اوجگیری اعتراضات در جامعه و نیز تنش در داخل حاکمیت باشد.
بیثباتی و شکنندگی در داخل
موضعگیریهای هراسناک و عجولانهٔ نمایندهٔ رژیم در سازمان ملل و پس از او وزیر خارجه رژیم و رئیس ستاد نیروهای مسلح آن بهترین نشانهٔ آن است که این رژیم توان ادامهٔ این ماجراجویی را ندارد. رسیدن یکشبه و بیسابقهٔ قیمت دلار به ۷۰هزار و ۵۰۰تومان و تشکیل صفهای طولانی برای خرید بنزین و نیز نیازمندیهای عمومی، گوشهیی از وخامت اوضاع در داخل ایران را به نمایش گذاشت.
در این رابطه یک روزنامهٔ حکومتی با هراس نوشته است:
«طویلشدن صفهای جایگاههای سوختگیری و بنزین و همچنین نگرانیها، شاید در اوایل کمی طبیعی به نظر میرسد اما پافشاری بر این منوال به صلاح عموم مردم [بخوانید حاکمیت] نخواهد بود... هجوم به فروشگاهها برای خرید مازاد مایحتاج و یا ایجاد صفهای طویل پمپبنزینها و... جز ایجاد بحرانهای جدیدتر و البته جدیتر کمکی به شرایط بازار نخواهد کرد و فقط نوعی عدم تعادل و بههم ریختگی ایجاد میکند» (شرق. ۲۷ فروردین ۱۴۰۳).
آمادهباش شورشگران
اکنون بیشازپیش میتوان فهمید که سینهچاک کردن برای فلسطین و تولید جنونآسای موشک و پهپاد و سلاح هستهیی، ایجاد و توسعهٔ عمق استراتژیک، فقط و فقط برای دور کردن خطر سرنگونی است. طشت رسوایی این قبیل اقدامات اکنون از بام عالم و آدم به زیر افتاده است.
یک جنگ اصلی بیشتر وجود ندارد و آن جنگ مردم و مقاومت ایران با این حکومت فاشیستی است.
به تله افتادن بانی اصلی جنگ و تروریسم، آمادهباش بیشازپیش کانونهای شورشی و شورشگران آزادی را ضروری میکند. بنابراین اکنون زمان وصول قیمت از خامنهای به نفع جبههٔ خلق است؛ هنگام گسترش آتش در راستای برافروختن قیام در کوچهها و خیابانهای شورشی ایران است.
«انقلاب دموکراتیک و جمهوری دموکراتیک به دست توانای مردم ایران پیروز میشود».