728 x 90

خامنه‌ای و نقاب ایران‌دوستی؛ آخرین پرده دجالیت سیاسی

خامنه‌ای و نقاب ایران‌دوستی
خامنه‌ای و نقاب ایران‌دوستی

آفتابی‌شدن علی خامنه‌ای در عرصه‌ عمومی پس از هفته‌ها غیبت، بار دیگر ورشکستگی و افلاس و در عین‌حال تلاش ماکیاولیستی او را برای باقی‌ماندن در سلطنت برملا کرد.

در این نمایش حساب‌شده، خلیفه مغبون با تمسک به یک مداحی مشمئزکننده تحت نام «ای ایران» و القاب و شعارهایی که با رنگ و لعاب وطن‌دوستی آراسته شده‌ بودند، کوشید از خود سیمای یک «رهبر ملی» را به نمایش بگذارد. استفاده ابزاری و فریبکارانه از نام سردار ملی جنبش مشروطه، ستارخان در تبلیغات حکومتی نیز این هدف را تعقیب می‌کرد.

این پرفورمنس دربار خامنه‌ای تنها یک هدف داشت: مصادره‌ ایران، تاریخ، وطن و عاطفه‌ ملی برای رنگ‌آمیزی چهره‌‌ ضدایرانی‌ترین حکومتی که این سرزمین به خود دیده است. چه بلایی متصور بود که یک اشغالگر خارجی بر سر ایران بیاورد که سلطنت خامنه‌ای نیاورده است؟

 

استفاده ابزاری از نام «ایران»

کلمه «ایران» در دهان خلیفه ارتجاع یک لقلقه زبان بیش نیست. او از آغاز برآمده از تفکری مبتنی بر سلطه‌ فقهی و دشمنی بنیادین با مؤلفه‌های مدرنیته‌ی ایرانی بوده است. اکنون، با تغییر شعار «امت اسلام» به «ایران»، در واقع از آخرین کارت‌های خود برای مقابله با ریزش مشروعیت و فروپاشی درونی بهره می‌برد. در فضایی که شعار «مرگ بر خامنه‌ای» به فریاد سراسری ملت بدل شده، تنها ابزار باقی‌مانده برای رهبر مستأصل، بهره‌برداری ابزاری از نمادهای ملی است.

خامنه‌ای برای مشروعیت بخشیدن به جنگ‌افروزی خارجی خود، نام ایران را وثیقه قرارداد تا به‌ این وسیله فضای انفجاری حاکم بر این سرزمین زخم‌خورده را مصادره به مطلوب کند و این جنگ خودساخته را جنگ مردم وانمود کند. در حالی که همه می‌دانند او تا همین دیروز با شعار «فتح قدس از طریق کربلا»، زندگی میلیون‌ها ایرانی را قربانی رؤیای خلافت خود کرده است.

امروز خامنه‌ای و مداحان «ایران» را می‌خوانند، اما در همه‌ سال‌های گذشته، هیچ‌گاه «ایران» و «مردم ایران» دغدغه‌ی آنها نبوده است. اگر بود، کشور به چنین ورطه‌ ویرانی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیط‌زیستی نمی‌افتاد.

 

خامنه‌ای به‌خوبی می‌داند که در پهنه‌ سیاسی-اجتماعی امروز ایران، نام او با تبهکاری، سرکوب و کشتار گره خورده است. برای مردمی که قیام‌های ۱۳۹۶، ۱۳۹۸، و ۱۴۰۱ را پشت سر گذاشته‌اند، او دیکتاتوری است که فقط با مشت آهنین، حکومت می‌کند. خشم عمومی نسبت به نظام و شخص خامنه‌ای، در شعارهای کوچه و خیابان تجلی یافته: «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر خامنه‌ای»، «ایرانی می‌میرد ذلت نمی‌پذیرد». این واکنش‌ها بیانگر آن است که تلاش‌های دجال‌مسلکانه برای مصادره‌ وطن‌پرستی، جز تمسخر میلیون‌ها ایرانی به‌جان آمده را برنمی‌انگیزد.

 

ترفند رسوا و پراگماتیستی برای حفظ نظام

ترفند رسوا و پراگماتیستی خامنه‌ای، ریشه در تئوری «اوجب واجبات بودن حفظ نظام» دارد؛ جایی که همه‌چیز، از اخلاق و دین گرفته تا وطن و انسان، قربانی بقای حاکمیت می‌شود. اکنون استفاده ابزاری از «دین» افاقه نمی‌کند، رهبر مفلوک و پناهگاه‌نشین به ایران و نمادهای ملی آن روی آورده است.

آری، ایران‌پناهی دجالگرانه خامنه‌ای نه یک رویکرد اصیل، بلکه تاکتیکی مقطعی برای مقابله با تضعیف جدی جایگاه سیاسی و ایدئولوژیک اوست. به‌عبارت دیگر خلیفه ترس‌خورده در شرایط اضطراری و برای جلوگیری از سرنگونی نظامش به‌طور موقت این تاکتیک را اتخاذ کرده است. کافی است در اثبات این گزاره چند نمونه از صحبت‌های خمینی را در این‌باره مرور کنیم:

«آنهایی که می‌گویند ما ملیت را می‌خواهیم احیا بکنیم، آنها مقابل اسلام ایستاده‌اند، اسلام آمده است که این حرف‌های نامربوط را از بین ببرد... اسلام با ملیت مخالف است. معنی ملیت این است که ما ملت را می‌خواهیم و ملیت را می‌خواهیم و اسلام را نمی‌خواهیم. آن مردی که در خارج گفت که اول من ایرانی هستم‚ ملی هستم دوم ایرانی هستم سوم اسلام. این اسلام نیست، تو سوم هم اسلامی نیستی»(صحیفه خمینی ج ۱۲ صفحه ۲۷۴ تاریخ: ۱۵مرداد ۱۳۵۹).

«من مکرر عرض می‌کنم که این ملی‌گرایی اساس بدبختی مسلمین است»(صحیفه خمینی ج ۱۲ صفحه ۲۸۰ تاریخ: ۱۸مرداد ۱۳۵۹).

«ملی‌گرایی بر خلاف اسلام است این بر خلاف دستور خداست و بر خلاف قرآن مجید است»(صحیفه خمینی ج ۱۲ صفحه ۱۱۰ تاریخ: ۳خرداد ۱۳۵۹).

 

پاسخ جامعه به ایران‌پناهی دجالگرانه خامنه‌ای

استفاده از واژه‌ «وطن» در دهان کسی که سال‌هاست ایران را از هویت تهی و به مستعمره‌‌یی برای اهداف فرقه‌‌یی بدل کرده، چیزی جز بهره‌برداری مضحک از مفاهیم انسانی و ملی نیست. آن‌هم در حالی‌که پروژه‌های هسته‌‌یی مخفی، فساد ساختاری، گسترش فقر و سقوط سرمایه‌ اجتماعی مردم، مستقیم زیر نظر او مدیریت شده‌اند.

نظام ولایت فقیه در مراحل پایانی فرسایش مشروعیت قرار دارد. خامنه‌ای با ماسک ایران‌دوستی، در واقع پیکر بی‌جان حکومت را آرایش می‌کند تا به حیات مصنوعی‌اش ادامه دهد.

مردم ایران امروز بیش از هر زمان، می‌دانند که دشمن واقعی مردم ایران همین رژیم است؛ از همین‌روست که پاسخ طبیعی جامعه به ایران‌پناهی دجالگرانه‌ خامنه‌ای، چیزی جز بانگ رسای مرگ بر خامنه‌ای نیست.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/b4f04db4-fdfa-43ee-9674-f5e264d0a2da"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات