پس از سیلزدگی استان گلستان اینک دردناکترین خبرها از شیراز، خرمآباد، قصرشیرین، آبادان و خراسان شمالی میرسد.
دروازه قرآن شیراز شاهد نابود شدن صدها خودرویی بود که سرنشینانشان درون آنها ناامیدانه تقلا میکردند.
آمار جانباختگان دمبهدم افزایش مییابد.
مقامات نظام آخوندی در اروپا تعطیلات عید را به خوشی میگذرانند و مردم در برابر سیلی بیمهار جان میدهند.
مردم ما همانقدر امکانات مقابله با حوادث طبیعی را دارند که اجداد ما در عصر حجر داشتهاند یعنی هیچ!
برای مردم ایران علیالسویه است که وقوع سوانح طبیعی و غیرطبیعی به آنها اطلاع و هشدار داده شود یا نشود!
در هر دو حالت، مردم ناگزیرند فقط و فقط روی امکانات خود حساب بازکنند، در همان خانه و شهر خود بمانند و به امکانات موجود خود تکیه کنند!
چرا که نظام و حکومتش هیچ کاری برای مردم نخواهند کرد.
امید سیلزدگان شمال به کمکهای هموطنان زلزلهزدهاشان در کرمانشاه، واقعیتر و بیشتر است تا امید بستن به کمکهای حکومتی که در بسیاری مواقع اصلاً وجود هم ندارد!
سیل ۹۸
سیلی که از اولین ساعتهای سال نو در مناطق شمالی، مرکزی و جنوب کشور، بهراه افتاد اینک تقریباً تمامی گستره ایران را تحت تاثیر خود قرار داده است. حتی بخشهایی از سیستان هم، سیل اخیر را تجربه کرده است.
این تصویری است که هواشناسی کشور ۲-۳روز پیش از وقوع سیل منتشر کرده و پیشاپیش هشدار واقعه را داده است.
مناطق سرخ، زیر بارانهای شدید و مناطق بنفش، زیر بارانهای سیلآسا قرار خواهند گرفت
اولین خبرهای سیل
اولین خبرهای سیل نوروزی ۹۸ از شمال کشور رسید که استان گلستان و مازندران را فراگرفته بود. خسارتها در گلستان بهویژه شهرستان آققلا(۷۰٪آبگرفتگی) شدیدتر از سایر مناطق بود. سیل در گنبد و گمیشان و... تقریباً به همه آسیب رساند، بسیاری مزارع از بین رفت، چندتنی جان باخته و شماری دیگر نیز مفقود شدند. خسارتهای وارده به مزارع مازندران نیز سنگین ارزیابی شده است.
گستره سیل
در مجموع ۲۷استان کشور از موج اول سیل آسیب دیدند. آسیبدیدهترین مناطق عبارت بودند از: سوادکوه، مهولات، کلاله و مینودشت، آققلا، خراسان شمالی و هرمزگان.
در ادامه و در موج دوم سیل که از روز چهارم فروردین بهراه افتاد، در اروندکنار در همان ابتدای جاری شدن سیل، ۲برادر جان باختند، استانهای جنوبی و غرب کشور نیز به صف آسیبدیدگان پیوستند. بخشهای وسیعی از استان لرستان بهویژه خرمآباد را آب فراگرفت و یک نفر جان باخت. در حومه کوهدشت لرستان یک زن جان باخت و شماری مصدوم شدند.
دامنههای زاگرس، سواحل خزر و دامنههای جنوبی البرز دچار آبگرفتگی شد.
هواشناسی درباره رگبار، رعد و برق، سیلاب و طغیان رودخانهها در خوزستان بوشهر، ایلام، کرمانشاه، شرق کردستان، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری، فارس، غرب اصفهان و جنوب قم هشدار داد.
در موج دوم سیل تمامی محورهای مواصلاتی به شهرستان دلگان در استان سیستان و بلوچستان مسدود شد و سیل به بلوچستان هم رسید.
سد دز در خوزستان سرریز کرد در حالیکه هیچ فکری برای تخلیه و اسکان مجدد ساکنان مناطق خطر سد دز نشده است.
روز ۵فروردین خطر سیل در اطراف سدهای «قشلاق» سنندج، «گاران» مریوان، «چراغویس» سقز، «سورال» دهگلان و «زیویه» کامیاران و در مسیر رودخانههای بالادست و پاییندست سدها نیز به یک هشدار جدی تبدیل شد.
استانهای لرستان، ایلام، کرمانشاه، کردستان و خوزستان در روزهای آتی شاهد بارانهای شدید بوده و در برخی از آنها احتمال سیل وجود دارد.
تا روز ۵فروردین حدود ۱۰استان از جمله بوشهر، آذربایجان غربی، خوزستان، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد، فارس، هرمزگان، خراسان شمالی و رضوی هشدارهای سیلاب را دریافت کردهاند.
سیل در شیراز با شدتی بیسابقه دهها خودرو را درهمکوبید و با خود برد. شمار جانباختگان احتمالی روشن نیست چرا که اساساً هیچ نهاد مسئولی در صحنه وجود ندارد تا اطلاعات موثقی اعلام شود. ولی تابهحال حداقل چندده نفر از هموطنان مصدوم شدهاند یا جان خود را از دست دادهاند صحنههای سیل در شیراز حقیقتاً دلخراش و حزنانگیز است.
ضایعات انسانی سیل
از شمار دقیق هموطنانی که در این فاجعه جان خود را از دست دادهاند هیچ اطلاعات دقیقی منتشر نشده است هر چه هست آماری است که جستهوگریخته از جوانب مختلف یا به شکلی تصادفی با انتشار تصاویر آماتوری از حمل جنازه با قایق و تراکتور، بهدست میآید. چند نفر در استان گلستان، یک خانم در کوهدشت لرستان، یک نفر در خرمآباد، ۲کودک ۶ و ۳ساله در اروندکنار و یک هموطن چوپان در خراسان شمالی(مانه و سملقان) در شمار اولین قربانیان سیل اخیر هستند.
خسارتهای سیل
رئیس اداره کشاورزی رژیم در گلستان گفت: «بر اثر سیل ۲۵۰هزار هکتار از اراضی کشاورزی استان گلستان آسیب دیده است».
در اولین برآوردها روشن شد که به بیش از ۵۰۰۰هکتار اراضی کشاورزی تنها در مازندران خسارت وارد شده است. خسارتهای وارده در استان گلستان از این هم بیشتر است.
تاکنون ۱۰هزار واحد مسکونی در اثر وقوع سیل تنها در مناطق شمالی کشور آسیب دیدهاند. ۱۲شهرستان استان گلستان تحت تأثیر سیل قرار گرفته و اوضاع در میاندورود، سیمرغ، جویبار، ساری، بهشهر و بابل بحرانی است.
بر اساس اولین برآوردها حداقل ۵۰۰واحد مسکونی در گلستان اساساً غیرقابلسکونت شده و در شمار ویرانه قرار گرفتهاند. بسیاری از روستاها به آب آشامیدنی دسترسی ندارد و عشایر استان نیز که شمارشان نامشخص است، در محاصره سیلاب قرار دارند.
شهرهای استان مازندران نیز با قطع و آلودگی شدید آب مواجه هستند و بهگفته کارگزاران رژیم قطعی آب تا ۵روز آینده ادامه خواهد یافت.
علل وقوع سیل اخیر
درباره علت وقوع سیل اخیر نکات متعدد و گاه متناقضی از سوی مقامات و رسانههای رژیم اعلام شد. برخی رسانههای مردمی و شماری از متخصصان و پژوهشگران غیرحکومتی علل متعددی درباره وقوع سیل ابراز کردند که شماری از آنها به این شرح است:
اسماعیل نجار، رئیس سازمان مدیریت بحران رژیم، تقصیر را به گردن مسئولان محیطزیست استانها انداخت و گفت: «مهمترین علت سیلهای اخیر لایروبی نشدن رودخانهها به بهانه خشکسالی بوده است».(خبرگزاری مهر ۲فروردین ۹۸)
آنچه که برخی کارشناسها و رسانههای حکومتی گفتند از این قرار است:
«ایجاد سدهایی که ساختار زمینهای پاییندست رودخانه را تغییر دادهاند. انحصار ساخت و بهرهبرداری تمامی سدهای کشور در دست سپاه پاسداران و دولت است».
کانال خبری وزارت نیرو نوشت: «برداشت خاک از سیلبندها و مسدود شدن نهرها در اطراف هورالعظیم را مهمترین علت وقوع سیل در پاییندست ذکر شده است».
سایت حکومتی اقتصاد آنلاین بر نقش وزارت نیرو در سیلخیز کردن خوزستان تأکید کرده و نوشت: «وزارت نیرو با بهانه ساخت و ساز و کشاورزی در حاشیه خطرناک رودخانهها، تلاش میکند مسئولیت خود را در این اتفاقات نادیده بگیرد».(اقتصادآنلاین ۲فروردین ۹۸)
در شیراز مسیر رودخانه خشک این شهر در نهایت بیفکری مسئولان خائن به اتوبان دوبانده تبدیل شده و اینک همین اتوبان خود به یکی از نقاط فاجعهبار این سیل تبدیل شده است.
آنچه که کارشناسها و رسانههای آزاد میگویند
جنگل تراشی و غارت طبیعت در استانهای شمالی علت اصلی سیلخیز شدن این استانهاست. آمارهای غیررسمی نصفشدن جنگلهای شمال، از بین رفتن سطح وسیعی از اراضی قابل کشت و مزارع و دستاندازی به مراتع و جنگلها، گواه آن است که همه چیز آرام نیست بلکه اراضی و عرصههای شمال رو به تمام شدن است».
وجیهالله موسوی، مدیرکل منابع طبیعی مازندران، گفت: «به تأکید کارشناسان، دست داشتن افراد صاحبنفوذ، دانهدرشت و بعضاً سیاسی در تغییر غیرمجاز کاربری اراضی از مهمترین چالشهایی است که مزارع بکر و حاصلخیز استان را تهدید میکند و در دورترین مناطق مازندران میتوان رویش قارچگونه ویلاهایی را به نظاره نشست که مالک امروز آن یا وکیل دیروز خانه ملت است و یا صاحبمنصبان پرنفوذ امروز».
وجود یک عنصر غیرطبیعی در وقوع سیلهای اخیر
- خبرگزاری حکومتی مهر اخیراً نوشت: «استان گلستان در دههٔ ۳۰ شاهد ۱۴مورد وقوع سیل بوده، در حالی که در ۲سال اخیر بیش از ۱۹۰سیل در این استان ثبت شده است.
- آمارهای غیررسمی حاکی از نصفشدن جنگلهای شمال است».
- رسانههای مردمی با نشاندادن تصاویر متعددی از ساخت و سازهای اشرافی و نامعمول در مناطقی که جنگل بوده اما با قطع انبوده درختان تغییر کاربری داده و مسکونی شدهاند.
- همین منابع میگویند از بین رفتن سطح وسیعی از اراضی قابل کشت و مزارع و دستاندازی به مراتع و جنگلها، گواه آن است که همه چیز آرام نیست بلکه اراضی و عرصههای شمال رو به تمام شدن است».
- کار به جایی رسیده که خبرگزاری حکومتی مهر نوشت: «در دورترین مناطق مازندران میتوان رویش قارچگونه ویلاهایی را به نظاره نشست که مالک امروز آن یا وکیل دیروز خانه ملت است و یا صاحبمنصبان پرنفوذ امروز».
حقیقت چیست؟
در میان اینهمه نکات که بهعنوان علل وقوع سیل گفته شده هر ناظر بیطرفی ناگزیر است ابتدا به اعداد و ارقام تکیه کند، اطلاعاتی که کمتر از سایر «دادهها» و تفسیر و تحلیلها مورد شک واقع میشوند. در آماری که خبرگزاریهای حکومتی منتشر کردهاند و در این گزارش هم به آن اشاره شد روشن شده که استان گلستان در دهه ۳۰ شاهد ۱۴مورد سیل بوده و در فقط همین ۲سال اخیر شاهد ۱۹۰مورد سیل بوده است. اگر همین آماری که مورد تأیید رسانههای حکومتی است را مبنا قرار دهیم با یک افزایش صدوچند برابری روبهرو هستیم. امری که طبیعی نیست. بهویژه که میزان نزول باران هرگز در این ۶۰سال، تفاوت صدبرابری نداشته، سهل است کاهش هم داشته است!
این واقعیت نیز قابلانکار نیست که در همین سیل اخیر گلستان، برای بازکردن راه سیلاب جهت جلوگیری از افزایش خسارتهای سیل به گنبد، ناگزیر شدند در چند نقطه «گذر ریلی» استان گلستان را با منهدم کردن و انفجار، بازکنند تا راه عبور آب باز شود. این «گذر ریلی» که راهآهن استان را از یک دشت وسیع عبور میدهد، بهمثابه یک «بند» یا «سد» کوتاه اما بسیار طویل باعث جمع شدن آب و افزایش سطح آب در مناطق سیلزده شده بود! راهآهنی که بدون کمترین برآورد کارشناسی از نظر تاثیرات زیستمحیطی ساخته شده است!
همچنین روشن است که تمامی «زهکشی»های طبیعی و مصنوعی کشور و نه فقط استان گلستان، از سال ۱۳۵۶ به اینسو توسط هر دو حکومت شاه و شیخ به امان خدا رها شده و کارآییهای خود را در هدایت آب در حوزههای آبریز جغرافیایی شناخته شده خود از دست دادهاند.
راهآهن کارشناسی نشدهای که بهمثابه یک سد بزرگ چندکیلومتری، باعث سیل و ویرانی شد
بازگشت به عصر حجر!
اما آنچه که ورای تمامی این علل قرار گرفته و بهعنوان مشکل اصلی ما و مردممان در مقابله با حوادث طبیعی از این میهن خون و انرژی میگیرد، نداشتن یک سیستم امروزی، مدرن و کارآمد خدمات شهری و مقابله با سوانح طبیعی و غیرطبیعی است.
اکنون برای مردم ما تفاوتی نمیکند که سیل و توفان پیشبینی بشوند یا نشوند! با خبر شوند یا نشوند! به آنها هشدار داده شود یا نشود! چرا که هیچ دستگاه امدادی یا انتقال ساکنان به مناطق امن و... اساساً وجود ندارد! تا بتواند قبل از آغاز فاجعه، جان و مال مردم را نجات دهد.
نه نهادهای کارآمد متخصص مقابله با سوانح وجود دارد و نه هیچ بودجه قابلذکری برای کمک به مردم در شرایط اضطراری، در بودجه سالانه مملکت پیشبینی نشده است.
مردم ایران اکنون همان اندازه با تضاد طبیعت درگیر هستند که با تضادهای سیاسی و اجتماعی و دیکتاتوری حاکم درگیر هستند. زلزلهای که در ژاپن ۱۰نفر تلفات داشته با همان شدت در ایران هزاران نفر را کشته است! توفانی که در آمریکا بهعنوان فاجعه قرن نامگذاری میشود کمتر از ۱۰نفر تلفات دارد در حالیکه اگر همان توفان در ایران بهوقوع میپیوست هزاران کشته بر جای مینهاد! به همین علت زیادهگویی نیست اگر ادعا شود:
اکنون و در قرن بیستویکم، تضاد اصلی مردم ما گرچه در هر حالتی، حاکمیت ضدبشری آخوندهاست اما کماکان و مانند عصر حجر، تضاد انسان و طبیعت هم به همان شدت و قوت عصر حجر فعال است و از ملتمان خون و انرژی میگیرد! استثمار و عقبماندگی ۲پدیدهای هستند که در دیکتاتوری فاسد و وحشی آخوندها بههمدیگر گره خورده و مردم ایران را با پدیده حقیقتاً محیرالعقولی درگیر کرده است!