روزنامههای حکومتی در روز شنبه شانزدهم آذر، همچنان انعکاس دهندهٔ کلان ضربه قیام ایران بر پیکر رژیم هستند. ابراز وحشت از قیام و استمرار آن و آثار آن در مناسبات بینالمللی رژیم از جمله بر سر برجام، همچنین غلط کردم گویی نسبت به گرانی بنزین در روزنامهها دیده میشود. روزنامههای حکومتی تیتر مشترکشان را به واقعهٔ ۱۶آذر اختصاص داده و هر یک تلاش کرده است پیام این روز را که دفاع از آزادی و ضددیکتاتوری است را به نفع خود قلب و مصادره کند.
روزنامههای باند خامنهای ضمن تلاش برای وارونه کردن واقعه تاریخی ۱۶آذر، موضوع را عوض کرده و با حمله به باند روحانی بهخاطر مذاکره جویی بر سر برجام، عمق بحران درونی رژیم را به نمایش گذاشتهاند.
کیهان خامنهای نوشته است« مشکل ما... مخصوصاً در این ۴۰سال انقلاب با کار به دستانی است که ناصالح بوده و هستند و یکی دوتا نیستند». کیهان در ادامه ضمن سوزوگداز از ضربات قیام بر رژیم افزوده است:« هرگز نمیتوان از گناه لیبرالهایی که ایران امروز را به زحمت آمریکا و مذاکره با او انداختند گذشت و آنها را هنوز پُرروهایی دید که تنبیه نشدهاند و از رو نرفتهاند. فتنههای این سالها و مخصوصاً ماه گذشته کشور نتیجه همان فکر فلجی است که قادر به فهم حقیقت یا اقرار به آن نبوده و نیست و هنوز هم در راه کج خود لج میکنند». کیهان در ادامه برای باند رقیب خط و نشان کشیده که « سادهلوحان و پوچاندیشان، هر کاری بکنند هم نمیتوانند با این وطنفروشیها، نظام را به مذاکره با شیطان وادار کنند».
روزنامه حکومتی سیاست روز هم با انعکاس بیانیه بسیجیها در دانشگاههای مختلف برای مصادره روز ۱۶آذر حملات آنها به باند روحانی را انعکاس داده که از جمله نوشتهاند« تنها ایده دولت چه در سیاست خارجی و چه در سیاست داخلی و اقتصاد و... برجام بود که به وضعیتی دچار شد که همه میدانیم. بعد از به گِل نشستن کشتی برجام دولت ایدهای ندارد؛ و به همین خاطر است که در حال بازگشت به ایدههایی است که روزی خود بزرگترین منتقد آن بود». بسیجیها در ادامه بیانیه مسأله داری خود نسبت به گرانی بنزین را در پوش حمله به روحانی ابراز کرده و نوشتهاند:« در همین حالی که دولت با اجرای طرح بنزینی و بیتدبیریهای قبل و بعد از آن هزینههای گزاف برای کشور ایجاد کرد، میتوانست با اصلاح نظام مالیاتی خیلی بیشتر از عایدی فعلی ناشی از افزایش قیمت بنزین، درآمد کسب کند».
سیاست روز در ادامه بخشی از بیانیه یک محفل دیگر بسیج در دانشگاه تبریز را درج کرده که وحشتشان از گرانی بنزین را در پوش حمله به روحانی ابراز کرده و روی پلاکاردی نوشتهاند: « «مسئولان بیدار شوید قبل از اینکه مردم بیدارتان کنند»، « قانون علیه مستکبرین تصویب کنید نه مستضعفین».
ابراز وحشت از قیام مردم و استمرار آن در اثر گرانی بنزین و هشدار به نظام در روزنامههای همسو با باند روحانی صریحتر است. روزنامه حکومتی آرمان چندین مقاله در این مورد دارد.
در مطلب اول با عنوان «چرایی عمیقتر شدن فاصلهٔ دولت و مردم» نسبت به استمرار قیام ابراز وحشت کرده و از جمله نوشته است« قشر ضعیف و فقیر جامعه با این اعتراضات که رنگ و بوی سیاسی به خود گرفت میخواست اعلام کند که زندگی برایشان سخت شده و اگر به حرفهای آنها توجه نکنیم اعتراضات بعدی فاجعهبارتر خواهد شد». در ادامه هم به انزوای مطلق اجتماعی رژیم اعتراف کرده و نوشته است« این یک واقعیت است که سرمایه اجتماعی در کشور ما به نقطه صفر رسیده است».
« مسئولان اعتراضهای لایههای پایین جامعه را جدی بگیرند » اسم مطلب بعدی آرمان است. این مقاله اذعان کرده است:« از نظر جامعهشناسی، میتوان اعتراضات اخیر را خیزش نامید. چرا خیزش؟ برای اینکه گسترده بوده» و در ادامه افزوده است:« جامعه کارگری، جامعه زحمتکش، جامعه رنجبر دیگر توان زندگی را به سختی خواهد داشت و خط فقرش بسیار پایین آمده و تأمین مایحتاج زندگی برای او مشکل است. بنابراین دست از جان شسته و با همه اعتقادات و باورهایی که داشته است به خیابانها آمده است. چنانکه دیدید در همین تهران اعتراضات از حاشیهنشینها و جنوب شهر و از اسلامشهر و شهر قدس و کرج و رباط کریم و غیره بود. در سایر شهرها نیز مثل شیراز و اصفهان و غیره هم این اعتراضات از محلههای پایین صورت گرفته است. این نشان میدهد که این اتفاقات توسط لایههای پایین جامعه صورت گرفته است و خطر هم از همینجاست».
در مطلب سوم آرمان فرشاد مومنی اقتصاددان حکومتی به سوختن ترفندهای اقتصادی رژیم اشاره کرده و از جمله گفته است:« در اعتراضات اخیر مردم نشان دادند که به ماهیت و آثار مخرب پول پاشی پی بردهاند و ملاحظه کردید که با وجود اینکه مقامات اقتصادی بارها اعلام کردند که عواید حاصل از افزایش قیمت بنزین را به مردم باز میگردانند در کنترل و کاهش اعتراضات نقش مؤثری نداشت».
روزنامهٔ حکومتی جمهوری هم وحشت خود از پیآمد انفجاری، اقدام چپاولگرانه رژیم در افزایش قیمت بنزین ابراز کرده و با اشاره به برخی کلمات خامنهای تقصیر گرانی بنزین را تلویحا به گردنه او انداخته و از جمله نوشته است«حفاظت از نظام از اوجب واجبات است، با وارد کردن فشار بر مردم، قرار دادن آنها در تنگنای معیشتی و برخوردهای غیرقانونی با آنها تحقق نمییابد. عدهیی از مسئولان، این کارها را میکنند و سپس با استفاده از امکانات رسانه ملی تعبیراتی از قبیل «مردم بسیار خوب ما» و «ملت فهیم و با بصیرت» تلاش میکنند بر کارهای نادرست خود سرپوش بگذارند».
این روزنامه در ادامه با بیان اینکه « چرا ترکش تصمیمهای مسئولان ما همیشه به اقشار ضعیف و مستضعف اصابت میکند»، نوشته است«ماجرای بنزین فقط یک جرقه بود که به انبار باروت اصابت کرد و انفجار هفته آخر آبان را پدید آورد، انبار باروتی که عملکردهای نادرست ناشی از تصمیمات نادرستتر بهوجود آورده است. تصورتان این نباشد که ماجرا تمام شده و دشمنان خارجی ناکام ماندهاند. اشتباه اصلی همین است که دنبال پیدا کردن دشمنان خارجی میگردید. مگر یادتان رفته که خمینی گفته بود از خارج کسی نمیتواند به این کشور و این نظام آسیبی وارد کند، هر آسیبی وارد شود از داخل خواهد بود؟ سیاستهایتان را عوض کنید و به جای «انبار باروت» جامعه را به «انبان نان» تبدیل نمائید».
روزنامه حکومتی جهان صنعت در مطلبی با عنوان «بودجه نفتی از نوع دیگر» توضیح داده « با وجود ادعاهای مکرر مقامات و مسئولان دولت در خصوص قطع وابستگی بودجه سال آینده به درآمدهای حاصل از فروش نفت، افزایش ۲۰۰درصدی قیمت بنزین در روزهای پایانی آبانماهی که گذشت و آن همه هزینه روی دست مردم و مملکت گذاشت، نشان داد که منبع اصلی تأمین ردیفهای هزینهای بودجه مزبور را همچنان درآمدهای نفتی تشکیل میدهد». این روزنامه در ادامه با شرح گرانیهای در پیش و گرانیهای بعد افزایش قیمت بنزین نوشته است: «با یک حساب سرانگشتی میتوان گفت سرجمع تمام خسارتهایی که آن اغتشاشگران به اموال عمومی وارد ساختند از نظر مالی به پای یک فقره از اختلاسهای بزرگی که اختلاسگران در ردههای بالای مدیریتی و اجرایی در سالهای اخیر مرتکب شده و به چنگ قانون افتادهاند، نمیرسد». و در ادامه نتیجه گرفته است:« در واقع ریشههای حوادثی چون اعتراضهای خیابانی اخیر یا وقایع سال ۹۶ در برخی از شهرهای جنوبی کشور را که نتیجه مشکلات معیشتی کارگران بود باید در مفاسد اقتصادی و اختلاسهای بزرگ در ساختار تشکیلات بزرگ و پرهزینه دیوانسالاری دولتی جستوجو کرد که راه را بر بسیاری از دیگر مفاسد اقتصادی و اجتماعی هموار ساخته است».
ادعای «رافت اسلامی» توسط خامنهای در برخورد با بازداشت شدگان قیام در روزنامههای باند خودش هم با ضدو نقیض گویی انعکاس یافته و چنگ و دندان نظام ولایت به مردم ایران در خلال مطالب دیده میشود:
کیهان خامنهای در ضرورت خط سرکوب از سوی خامنهای نوشته است: « جزئیات جدید منتشره از نحوه ورود خامنهای به وقایع اخیر کشور نشان میدهد اظهارنظر روز یکشنبه (۲۶آبان) در درس خارج فقه، ناظر به ابعاد امنیتی ماجرا بوده است و نه طرح اقتصادی بنزین... همه حرف همین است. دومینوی خطرناکی در حال کلید خوردن بود، از یکطرف امکان اختلاف و چندگانگی میان مسئولان وجود داشت و از طرف دیگر پیادهنظام دشمن در خیابانها، جان و مال مردم را مورد هجوم وحشیانه خود قرار داده بودند.
جالب است در این بین، برخی از دلسوزان که متوجه دقیق ابعاد حوادث اخیر نشده بودند، به رهبر پیشنهاد دادند برای تصمیمی که دولت بر اساس اختیارات قانونی گرفته، خود را هزینه نکنند. اما نظر رهبر کاملاٌ متفاوت بود... واضح است که در اینجا، دفاع از تصمیم درست یا نادرست دولت موضوعیت ندارد. اصل، نقشه و توطئه خطرناکی است که دشمن و آشوبگران در حال پیاده کردن آن هستند. اصل، جلوگیری از «ناامنی» کشور و مردم است».
جوان وابسته به سپاه پاسداران ضمن اشک تمساح ریختن برای بازداشت شدگان و کشته شدهها مسیر سرکوب جوانان قیامآفرین از سوی خامنهای را اینگونه توصیف کرده است:« لازم است در برخورد با عناصر شرکتکننده در آشوب، هوشمندانه راهبرد جذب حداکثری و دفع حداقلی را به کار گرفت و در حالی که برای بازدارندگی و جلوگیری از تکرار تلفات، خسارات و بالاتر از همه صیانت از امنیت ملی یا عناصر ضد انقلاب و پادوهای دشمن که مسئول اصلی شهادت مدافعان امنیت و خسارتهای سنگینی وارد شده بر کشور و همچنین تحریک برخی عناصر غافل میدانی به حمله و تحریک برای کشتهسازی بودهاند و همچنین عناصر شرور و کینهورزی که بیرحمانه دست به کشتار، غارت و تحریک زدهاند، نسبت به آن دسته از عناصر ماجراجو و جوزده ملاطفت و رأفت اسلامی را به کار گرفت».
نگرانی از تشدید فشارهای جهانی بر رژیم بر سر نقض برجام در کنفرانس اخیر وین در روزنامههای هر دو باند حاکم دیده میشود.
روزنامههای باند روحانی توصیه به عقبنشینی و مذاکره کردهاند.
روزنامه آرمان به قلم فلاحتپیشه رئیس پیشین کمیسیون امنیت مجلس رژیم نوشته است:« قطع کلیه کانالهای ارتباطی در دیپلماسی خارجی و حتی قطع کلیه لابیها با دولت و کنگره ایالت متحده آمریکا باعث شد که دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی ایران در آنجا صاحب نقش و نفوذ باشند. بهعنوان مثال آقای برایان هوک الآن دقیقاً یکسری اطلاعات و دادههایی را در مورد تحولات سیاسی ایران دارد مطرح میکند که کاملاٌ دروغین هستند و توسط یکسری گروههای معارض مطرح میشوند که سابقه گسترده تروریستی دارند ولی توانستهاند به لابی اصلی در آمریکا در قبال ایران نزدیک شوند». این روزنامه در ادامه نوشته است:« مجموعهیی از تحولات داخلی ایران تا مسائل منطقهیی و هستهیی یعنی در سه بُعدِ تحولات داخلی ایران، موضوع هستهیی و برنامه هستهیی ایران و بحث نفوذ منطقهیی ایران یکسری سندسازیها شکل میگیرد برای اینکه از این ادعاها و اطلاعات استفاده کنند و پرونده ایران را دوباره ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد ببرند. این یک دام جدی است که در این شرایط دیپلماتهای جمهوری اسلامی ایران باید فعالتر عمل کنند و در عینحال رفتارهای کشور هم رفتارهایی باشد که بتواند به دیپلماسی کشور کمک کند... تا بتوانیم مانع از این شویم که پروندهمان دچار شرایط اضطرار در شورای امنیت شود».
جوان هم بنبست برجام را به گردن باند رقیب گذاشته و نوشته است:« مهمترین و محوریترین درخواست رسمی و غیررسمی کشورهای غربی از طرف ایرانی، ۱- اجرای یکطرفه تعهدات برجامی و عدم کاهش آن و ۲- آغاز مذاکرات موشکی و منطقهیی است، که برای دستیابی به این اهداف دوگانه، اروپاییها قبل از آغاز چهاردهمین جلسه کمیسیون مشترک برجام، خواستار فعال شدن مکانیسم ماشه شدهاند... اگر چه عکسالعمل ایران نسبت به احیای مکانیسم ماشه توسط اروپا مناسب نبوده است و مقامات دستگاه خارجه تنها به گلایههای مرسوم توئیتری بسنده کردهاند، اما با این حال هزینههای ناشی از استمرار اجرای یکجانبه تعهدات برجامی با فرصت دهیهای متعدد به اروپا کمتر از هزینههای شش قطعنامه سابق نخواهد بود آنهم در شرایطی که کشور طی یک سال گذشته سقف بیکاری، تورم و گرانی را تجربه کرده است».
داستان گران کردن صندلی اتوبوس توسط دولت روحانی در تهران در روزنامههای حکومتی واکنشهای منفی زیادی بر انگیخته. روزنامه حکومتی جهان صنعت طنز خودش را به این موضوع اختصاص داده و از جمله نوشته است:
- همانطور که دولتمردان و مخصوصاً آقای روحانی وعده داده بودند، بعد از گران شدن بنزین هیچ چیزی گران نشد بهجز دلار، گوجه و مواد اولیه کارخانهها، پنیر، چیپس، میوه و صندلی اتوبوسهای شهری!
به راستی که باید اسکار بهترین سیستمی که از آب کره میگیرد را اهدا کنیم به مسئولان کشور عزیز مان ایران که احتمالاً تا آیندهای نزدیک از خاک هم کره میگیرند بهطوری که یک بار با گرفتن مالیات از مردم برایشان خط اتوبوس راه میاندازند، بعد برای ورود به آن اتوبوس دوباره از آنها پول میگیرند و سپس برای نشستن روی صندلیهای آن پول بیشتری از ملت طلب میکنند.
چیزی که تعجب جهانیان را برانگیخته است این است که مسئولان ایران، ولع سیریناپذیری در گرفتن پول از ولینعمتهای خود دارند و چون اختلاس میکنند مجبور میشوند بابت هر خدمتی که میخواهند به مردم بکنند از آنها دوباره پول بگیرند!
پیشبینی میکنم در روزهای آینده برای جبران کسری بودجه ناشی از دزدیهای مسئولان، مسئولان کرایه صندلی جلوی تاکسیها را هم بالا ببرند یا داخل هواپیماها را میلهکشی کنند و عدهیی داخل هواپیما مثل اتوبوس بایستند، بعد صندلی هواپیماها با قیمت بیشتری به مسافران فروخته شود. یا اینکه بهزودی برای نشستن روی صندلی قطارها هم باید پول بیشتری بدهیم و اگر بخواهیم با قیمت سابق بلیت قطار بخریم باید مثل اهالی بمبیی برویم روی سقف قطار بنشینیم و از طبیعت مسیر بیشتر لذت ببریم».