در فرهنگ سیاسی جملهٔ مشهوری از ماکیاول نقل میشود: «هدف وسیله را توجیه میکند». خمینی ملعون در شاگردی ماکیاول از استاد سر شد و روی دستش زد. دین، آیین، مروت، شرع و شریعت را در خدمت کسب قدرت گرفت و حفظ آن را «اوجب واجبات» دانست. خامنهای، شاگرد فرصتطلب خمینی، یک برگ سیاه دیگر به رویکرد و کارنامهٔ استاد افزود و گوبلز را در جیب کوچکش گذاشت. او در ۱۶ تیر ۱۴۰۳ گفت: «در جمهوری اسلامی انتخابات آزاد و شفاف است»!
محصول «اوجب واجبات» و «انتخابات آزاد» در نظام ولایت مطلقهٔ فقیه میشود رئیسجمهور منتصب خامنهای که گفت هیچ برنامهیی جز آنچه «آقا» تصویب کرده و فرمان داده، ندارد و همان را میخواهد پیش ببرد.
رئیسجمهور «یهویی»!
آنقدر این انتخاب سرهمبندیشدهٔ رئیسالوزرایی خامنهای توی ذوق زد که گفته شد پزشکیان «یهویی» رئیسجمهور شد: «پیش از اینکه فاجعهٔ سقوط هلیکوپتر برای رئیسی رخ دهد، در تصور هیچ ایرانی نمیگنجید که رئیس دولت چهاردهم فردی به نام پزشکیان شود. این وضعیت و تقاضای «یهویی» رئیسجمهور شدن از سوی پزشکیان به بهت ملی منجر شد» (جهان صنعت ۳۰ تیر ۱۴۰۳).
در مقالهٔ ذکر شده پنج بار واژهٔ «یهویی» تکرار شده است تا بهت و حیرت سرمقالهنویس هویدا باشد! اما موضوع بسی فراتر رفت. چینش کابینه از سوی خامنهای و به کار بردن «وفاق» و همدستی باندهای غالب و مغلوب برای پیش بردن خط خامنهای در حفظ ارکان فاشیسم دینی حاکم بر ایران و برنامههایی برای غارت و سرکوب مردم ستمدیدهٔ ایران، تمامی کارگزاران رژیم آخوندی را رسوا ساخت.
اما همین پزشکیان بیبرنامه و مطیع رهبر، خط فشار باز هم بیشتر به مردم از راه گرانتر کردن کالاهای ضروری مانند نان و زمینهسازی برای گران کردن حاملهای انرژی و دیگر مایحتاج مردم از یکسو و افزایش نقدینگی، استهلاک و خروج سرمایه و صدها معضل و بحران را از سوی دیگر اجرایی کرده و عملاً نقش وزیر اعظم را بازی میکند.
خیالبافیهای یهویی!
علاوه بر فشار هر چه بیشتر به اقشار تهیدست جامعه و اعتراف به ناگزیری کمبودها و نبودهای آب، برق، گاز و فقر و فلاکت گستردهٔ ملت مصیبتدیدهٔ ایران، رئیسجمهور یهویی، پردهٔ دیگری از افلاس و ندانمکاری و هوا کردن فیلهای بادکنکی را به نمایش گذاشت و کارشناسان و تحلیلگران مسائل جامعه را غرق در حیرت نمود: «مسعود پزشکیان در بازدید از فعالیتهای زیربنایی و زیرساختی قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء سپاه اعلام کرد که تهران بهعنوان پایتخت کشور با مشکلاتی دست به گریبان است و هیچ راهحلی جز انتقال مرکزیت وجود ندارد» (مهر ۱۸ شهریور ۱۴۰۳).
خامخیالی پزشکیان دربارهٔ انتقال پایتخت
اینکه این طرحها و خیالبافیها چه ربطی به سپاه غارتگر داراییهای ملت دارد و چه سود و پروژهٔ امنیتی حتی در حد طرح و ایده برایشان به ارمغان میآورد موضوع دیگری است، اما بهمحض اینکه پزشکیان مجدداً این طرح خام را مطرح کرد، کارشناسان «بیراههٔ انتقال پایتخت» را در برابرش قرار دادند. نظریهٔ انتقال پایتخت برای دستکم هشتمین بار طی ۱۱۰ سال گذشته مطرح شده است و هر بار پاسخ منفی دریافت کرده بود. شواهد، مطالعات و تحقیقات وسیع نشان میداد این طرح نهتنها حلال مشکلات ابرشهر تهران نیست، بلکه پایتخت جدید هم دچار چنان وضعیت نابسامانی خواهد شد که جز پشیمانی سودی نخواهد داشت: «بر اساس قانون «امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و تمرکززدایی از تهران» قرار بود یک شورای مطالعاتی، از بین دو گزینهٔ «تمرکززدایی خدمات، امکانات رفاهی و شغلی از پایتخت» یا «انتقال پایتخت»، یکی را بهعنوان راه اصلی نجات تهران از ابرمشکلات ترافیک، آلودگی هوا، تراکم جمعیت و هزینهٔ مسکن برگزیند. مطالعات شورای مذکور تا سال ۹۹ به تهیهٔ یک کتابچهٔ ۵۳ صفحهیی منجر شد که جواب «نه» به انتقال پایتخت بود» (دنیای اقتصاد ۱۹ شهریور ۱۴۰۳).
جالبتر آن که فرزانه صادق، وزیر فعلی وزارت راه و شهرسازی، در سال ۹۸ گفته بود پاسخ شورای عالی شهرسازی و معماری برای انتقال پایتخت منفی بود و هیچ شهر جایگزینی نیز انتخاب نشده بود!
پس از این اظهارات اولیه، سیلی از نظرات کارشناسان در حوزههای شهری و تأسیسات زیربنایی تهران و پایتخت مفروض، موقعیت استراتژیکی پایتخت جدید، زلزلهسنجی آن و مقایسههای تطبیقی با تجربیات دیگر کشورها، رسانهیی و منتشر گردید تا منصوب خامنهای بفهمد نمیتواند هر چه دلش خواست به زبان بیاورد.
خیالبافی پزشکیان برای برداشتن مرزهای کشورهای اسلامی!
رئیسجمهور بیبرنامه و خیالباف، برگ دیگری هم داشت و آن پاک کردن خط مرزی بین کشورهای اسلامی نظیر اتحادیهٔ اروپا بود! صدها مسألهٔ سیاسی، ژئوپلتیک و ژئو استراتژیک و انواع تضادها و اقسام اختلافات این کشورها «یهویی» دود میشوند و به آسمان میروند تا گماشتهٔ خامنهای حرفی زده باشد! بیدلیل، بیمبنا و سر به هوا ظاهراً اعمال فشار دولت عراق و اقلیم کردستان به ایرانیهای کرد مبارز و تحت فشار قرار دادن آنها، این توهم را برای پزشکیان ایجاد کرده است که میتواند هر چه به ذهنش میرسد از دهانش خارج کند. بیجهت نبود که در دستکم گرفتن او، رئیسجمهور عراق برای استقبال از وی اقدامی نکرد و نخستوزیر را به دیدارش فرستاد. اما پزشکیان باز هم «یهویی» گفت: «عراق وطن دوم ماست»! اگر چنین است، پس چرا با وطن دوم به مدت هشت سال جنگیدید و پس از هزاران کشته و معلول و هزار میلیارد دلار خسارت، جامزهر خوردید و هنوز همپیمان صلح را منعقد نکردهاید؟
برداشت از صندوق توسعه برای هزینههای روزمره
اقتصاد غرق در بحرانی که محصول چهل سال غارت و سرقت داراییهای مردم ستمدیدهٔ ایران است به روزهای فاجعهٔ فروپاشی نزدیکتر گردیده است. یک نشانهٔ آن برداشت پول از صندوق توسعهٔ ملی برای پرداخت دستمزد ناچیز به پرستاران، گندمکاران و دیگر بدهیهای انباشتهشده در طی سالیان است. اما گماشتهٔ خامنهای در پی خیالبافیها و طرحهای مندرآوردی دیگر است.
این روندی است که روزهای پایانی این نظام را آدرس میدهد.