تبلیغات رژیم علیه مجاهدین یک جریان پیوسته، مداوم و فزاینده است، اما در مقاطعی، مانند مقطع کنونی، صیحه و شیهه مهرهها و رسانههای رژیم، علیه این دشمن برانداز بهاوج میرسد و جنونآسا میشود. یکی از دلایل در حال حاضر، سالگرد عملیات کبیر فروغ جاویدان است. گماشتههای خامنهای در جمعهبازارها و پاسدارها و شاهدان فروغ جاویدان، قطارکش بهصحنه میآیند و از خطر نابودی که از سر رژیم رفع شد، حرف میزنند.
آخوند حسینی همدانی گماشتهٔ خامنهای در کرج با وحشت میگوید: «طراحی کرده بودند ۳۳ساعته از عراق حرکت میکنند ۳۳ساعت دیگه تهران باشند، ۳۳ساعت با استفاده از ۲۵تیپ در ۵مرحله تهران را فتح و نظام را ساقط بکنند».
آخوند دری نجفآبادی وزیر سابق اطلاعات و نمایندهٔ خامنهای در استان مرکزی در جمعهبازار اراک هم میگوید: «داخل کشور آمده بودن تو تنگه چار زبر نزدیکی ۱۰-۲۰کیلومتری کرمانشاه، اینها تو شهر اسلامآباد نایستادند با سرعت گاز میدادند که بیایند حتی از کرمانشاه رد کنند بیایند تهران، خب خداوند کمک کرد».
اما کر وحشت از مجاهدین تنها ناشی از سالگرد فروغ جاویدان نیست و بهکابوس فروغ هم محدود نمیشود؛ آنها رد پای مجاهدین را در تمام بلاهایی که طی ۴۵سال گذشته بر سر رژیم آمده و در بحرانهایی که هماکنون گریبان رژیم را گرفته میبینند و از چشمانداز سرنگونی بهخود میپیچند. پورمحمدی جلاد پیشانی سیاه قتلعام گفت: «هیچ تخریبی تا امروز در این ۴۰سال گذشته اتفاق نیفتاده، مگر اینکه (مجاهدین) پای اصلیاش هستند».
آخوند حسینی همدانی هم که خدا را شکر میکرد در فروغ جاویدان پای مجاهدین به تهران نرسید، در ادامه بهنیروهای رژیم هشدار میدهد: «این (وضعیت) هنوز هم ادامه دارد... امروز هم برای حفظ تنگههای چارزبر اقتصادی تنگههای چارزبر سیاسی چارزبر امنیتی... بهاتحاد و انسجام همه نیروها احتیاج است». وی سپس میافزاید: «یک نکته مهم را که نباید غافل باشیم این است که تا وقتی (مجاهد) هست، نفوذ در این دستگاهها و تشکیلاتها وجود دارد. باید با دقت این مسألهٔ (مجاهدین) رصد بشود».
اظهارات حداد عادل پدر زن مجتبی خامنهای و رئیس سابق مجلس رژیم نیز درباره شقه و شکاف ترمیمناپذیر نظام پس از هلاکت رئیسی جلاد و پتکهای کوبنده تحریم بر بساط نمایش انتخابات ولایت فقیه هم، قابل توجه است. حداد عادل با اشاره بهبحران درونی و سگدعوا بر سر کابینه رئیسجمهور جدید ارتجاع میگوید ما با هم دعوا میکنیم و نمیدانیم که این مجاهدین هستند که روی آتش اختلافات ما نفت میریزند.
ضربات سنگین و پیدرپی کهکشان کبیر۴۰۳ نیز در میان ابراز وحشتهای رژیم جای ویژهیی دارد. تا آنجا که صدای «آخ» خلیفهٔ ارتجاع از دهان آخوندک قاضینما در نمایش مسخرهٔ دادگاه ارتجاع علیه مجاهدین درآمد. خط و نشان کشیدن خندهدار قاضی آخوندک برای تمام ایرانیانی که در میتینگهای مجاهدین شرکت کنند و برای کشورها و دولتمردان و شخصیتها و پارلمانترهای شرکتکننده در اجلاس جهانی ایران آزاد، نشان داد که رژیم تا کجا از تظاهرات عظیم برلین و کهکشان مقاومت ایران سوخته است.
در این رابطه، اظهارات هاشمینژاد شکنجهگر و سرچماقدار رژیم در مشهد در دههٔ ۶۰ که اطلاعات آخوندها او را با عنوان مضحک دبیرکل هابیلیان بهصحنه میآورد، خیلی گویاست. او در یک برنامهٔ تلویزیونی (۳مرداد ۴۰۳) گفت: «حضور مجاهدین در آشوبهای داخلی در چند سال اخیر آنقدر پررنگ بوده که از آنها بهعنوان بازوی براندازی در ایران نام میبرند». وی افزود: «آقای مایک پمپئو بهاضافهٔ آقای مایک پنس معاون اول رئیسجمهور آمریکا و بسیاری از مقامات آمریکا در میتینگهای مجاهدین شرکت کردند و نسخه آینده مردم ایران را مجاهدین میدانند».
در اینجا فقط بهموارد معدودی از آه و نالههای رژیم از نقش مجاهدین در سمت و سو دادن بهتحولات در راستای سرنگونی رژیم آخوندی اشاره شد؛ اما با همین مختصر آیا نباید بهخلیفهٔ در گلمانده و رژیم بحرانزدهاش «حق» داد که از سرنوشت محتومی که مقاومت ایران برایش رقم زده بهخود بپیچد و آه و فغان کند؟!