در پی قتل فجیع محمد میرموسوی توسط درندگان نیروی انتظامی خامنهای در لاهیجان، کانونهای شورشی با انفجار در قضاییهٔ جلادان- مجتمع قضایی باهنر در تهران، به این جنایت وحشیانه پاسخ دادند. این تهاجم کوبنده در روز یکشنبه یازدهم شهریور صورت گرفت و قهرمانان شورشگر با یادآوری اینکه در پاسگاه لاهیجان و در زیر ضربات دژخیمان محمد میر موسوی «از درد به خود میپیچید اما اشقیای زمان از طبیب و درمان دریغ کردند»، شعلهیی از خشم مردم داغدار لنگرود و لاهیجان را به دشمن نشان دادند.
آری، سیلیهای آتشین بر بناگوش قضاییهٔ جلادان دستگاهِ دار و شکنجهٔ خامنهای و نیروی جنایتکار انتظامی بازوی سرکوب و جنایت دیکتاتوری آخوندها، همان خط آتش جواب آتش و رمز درهمشکستن فضای ارعاب و اختناق برای حفظ نظام جهل و جنایت است.
گوشههایی از شقاوت وحوش انتظامی خامنهای که رژیم میکوشد با فریب و تحریف آن را بپوشاند حتی در رسانههای رژیم هم منعکس شده و هر انسان با وجدانی را غرق خشم و انزجار میکند.
روزنامهٔ حکومتی شرق (۱۰شهریور) از قول یکی از هممحلیهای محمد میرموسوی مینویسد: «در روستا میان چند نفر درگیری ایجاد میشود و سیدمحمد هم در متن این درگیریها بوده است. اهالی زنگ میزنند به پاسگاه و چند مأمور میرسند، اما وقتی مأمورها میرسند دعوا فیصله پیدا میکند. اهالی به مأمورها میگویند شما بروید. در همین میان دعوای لفظی پیش میآید. ما که آنجا نبودیم اما بعضی میگویند مأمورها بد حرف زدند و به محمد فحشهای ناموسی دادند... نیروهای جدید که میرسند، او را بازداشت میکنند. آنجا ۵مأمور بوده و به او میگویند که به مأمور دولتی فحاشی کرده پس باید کتک بخورد. بعضی از اهالی هم رفته بودند برای مداخله، اما به آنها اجازه ورود به پاسگاه را نمیدهند. پس از چند دقیقه صدای شلیک تیر میشنوند».
ایمن آبادی عضو سابق مجلس رژیم هم اذعان میکند که: «ممکن است دهها اتفاق مثل اتفاق آقای موسوی و از این دست افتاده باشد اما صدای آن درنیامده است» و «حادثه لاهیجان یکشبه ایجاد نشده است. دیشب هم ویدیویی منتشر شد که یک نفر را بهزور سوار ماشین میکنند. چند وقت پیش هم در یکی از کلانتریهای شرق گیلان، سارق یک کابل را تا صبح به جرثقیل بستند».
تجربه همین ۱۰روز گذشته نشان میدهد که امنیت نظام در گرو شکنجه و قتل به وحشیانهترین صورت است و این روند جنایتبار بهمنظور ارعاب مردم، پاسخی جز ضربات آتشین ندارد.
روز جمعه گذشته شورشگران بلوچ روی پلاکارد و بنرهایشان نوشتند: «ما از مرگ و از اعدام و قتلعام قویتریم»، «رژیم آخوندی حتی یک روز بدون سرکوب و شکنجه و اعدام دوام نمیآورد» و «حق رژیم قتلعام و اعدام، آتش است و بس».
شلیک بیوقفه به سوختبران محروم بلوچ، آتش گشودن همهروزه به روی کولبران زحمتکش کرد و تخریب پیدرپی آلونکها و خانههای محرومان، موارد دیگری از کارکرد شقاوتبار نیروی انتظامی خامنهای است تا بدینوسیله جامعه مرعوب و امنیت نظام غارتگر و تبهکار آخوندها تأمین شود. اما کانونهای قهرمان شورشی با ضربات آتشین و اختناقشکن به دشمن جنایتکار پاسخ میدهند و راه خیزش و شورش علیه نظام جلادان را باز میگشایند.