کارگران در فاشیسم دینی حاکم بر ایران، حل مسأله استثمار و برداشت «ارزش اضافی» از سوی سرمایهداری را به همکاران خود در فرنگستان و ینگه دینا واگذار کردهاند؛ آنهایی که با خواندن کاپیتال مارکس و یا نظریهٔ عدالت جان رالز (عدالت به مثابهٔ انصاف)، در مواجهه با آکادمیسنهای بورژوازی و در رقابتهای سیاسی احزاب مدافع کارگران با نظام حاکمشان، برای زندگی بهتر تلاش میکنند، اما کارگران ایران به همراه خانوادههایشان، تنها برای ادامه حیات و به تأخیر انداختن مرگ عزیزانشان، به آب و آتش میزنند تا قوت لایموت را در خانواده توزیع کنند. روزگاری بود که میشد شیر خشک را به جای شیر مادر پیدا کرد و بچهها را سیر نگه داشت ولی امروزه همان شیرخشک هم کمیاب و گران است. حالا باید با آب قند و دیگر مواد غذایی کم ارزش، کودکانشان را زنده نگه دارند. وای! اگر که بیمار شوند و دارو و درمان بخواهند.
«موضوع کمبود شیرخشک در سطح کشور، چند صباحی است که از مجراهای مختلف به آن پرداخته میشود. موضوع دیگر در جریان توزیع شیرخشک، ثبت کد ملی نوزاد توسط داروخانهها است (!) همچنین، موضوع قاچاق معکوس شیرخشک و فروش فلهای آن، یکی دیگر از ابهامات است.» (مهر۱۴آبان۱۴۰۲)
تهیه همین غذای لازم برای کودکان طبقات پایین جامعه مکافات خودش را دارد. «وارد داروخانه که شوید و سراغ شیرخشک را که بگیرید، امکان خرید بیشتر از یک قوطی را ندارید. شیرخشک برای کودکان یکسال به بالا سختگیر میآید و برخی برندها نایاب شدهاند. آنجا هم که پیدا میکنید، باید شماره ملی کودکتان را ثبت کنید. داروخانهدارها میگویند شیرخشک مناسب کودک یکسال به بالا نایاب شده و برای باقی سنین هم سفارشگذاری بیشتر از چند قوطی ممکن نیست.» (انصاف۱۰آبان۱۴۰۲)
جایگزین کردن آب قند برای تغذیه کودک و یا درمان اختلالات این دوره پیامدهای ناخوشایندی دارد. آب قند، (قنداب) یک مادهای است که از شیرین کردن آب با شکر یا قند به دست میآید. در شش ماه اول زندگی نوزاد، شیر مادر بهترین منبع تغذیه برای اوست. «مصرف قنداب میتواند به افزایش سریع وزن منجر شود که برای نوزادان مضر است. مصرف مقادیر زیادی از قند در دوران نوزادی ممکن است خطر ابتلا به دیابت نوع ۲ و بیماریهای قلبی- عروقی را در آینده افزایش دهد» (ویکی مدیکال۱۶ تیر۱۴۰۲)
گرسنگی مفرط کارگران بهخاطر تغذیه ضعیف
در جانب پدر و مادران کارگر و عموم زحمتکشان و تهیدستان ستمدیده در نظام ولایت مطلقه فقیه هم به جای گوشت و لبنیات و سبزی و میوهای که قوت و توان لازم برای ۱۴، ۱۵ ساعت کار را تأمین کند باید نان و قند و شکر مصرف کرد هر چند که از فرط گرسنگی و ناتوانی رمقی برای کارهای سخت و جان فرسا نباشد. وزیر بهداشت بیشرم آخوندرئیسی اذعان میکند که «سهم قند و نان در سبد غذایی مردم افزایش یافته و جایگزین گوشت و لبنیات شدهاند و بهطور مشخص مصرف نان در ۶ سال بیش از ۵ برابر شده است». البته با این ترفند مزورانه میخواهد به بهانه «مشکل چاقی» همان نان و قند کارگران را گرانتر کرده و چاقی خانواده کارگران را درمان کند!
نان و قند در سفره کارگران
آنطرف هم دبیر حکومتی خانه کارگر میگوید: «اغلب کارگران بهخاطر تغذیه ضعیف و عدم مصرف کافی صبحانه و نداشتن وعده ناهار، تا ساعت ۱۰ و ۱۱ صبح دچار گرسنگی مفرط شده و بهرهوری خود را به مرور از دست میدهند.» مصرف گوشت قرمز طبقات محروم جامعه که به ۷۰۰ گرم در سال رسیده است، خود گویای وضعیت تغذیه آنان است (نورنیوز۲۵دی۱۴۰۲).
«فقدان مواد غذایی با ارزش باعث شده کارگران در سنین نزدیک به پیری و میانسالی درگیر بسیاری از بیماریها باشند. مثلا بحث پوکی استخوان در میان کارگران تازه بازنشسته شده بهشدت شایع است. علت آن این است که بسیاری از کارگران بهدلیل ضعف در نظام تأمین یارانه لبنیات، این دسته از مواد غذایی را بسیار کمتر از استاندارد مصرف میکنند و کمبود این مواد در کنار پروتئینهای گوشتی، مشکلساز است» (ستاره صبح۵بهمن۱۴۰۲)
رتبه ۹۰ ایران در سوءتغذیه بین کشورها
وضعیت فقر در ایران حتی با آمارهای ارائه شده از سوی رژیم آخوندی به نهادهای بینالمللی، گویای وخامت حال میلیونها تن از هموطنانمان است. «سازمان جهانی خواروبار و کشاورزی ملل متحد (فائو) رتبه ایران در سوءتغذیه بین کشورهای جهان ۹۰ است.» (آفتابنیوز۲۱مرداد۱۴۰۲)
معنای این رتبهها و شاخصها برای کارگران استثمار شده و غارت شده ایران چیست؟ رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری در ابتدای امسال گفته بود: «طبقهٔ کارگر و بازنشسته امروز درگیرِ فقر مطلق هستند. ظرف یک سال و نیم گذشته فقر مطلق از ۲۷درصد به ۳۷درصد رسیده است و این نتیجهٔ سیاستهای دولت در افزایش حقوق است که سبب فقیرتر شدن کارگر شده است» (اقتصادنیوز۱۳فروردین۱۴۰۲)
حالا در ماههای آخر سال هستیم و طبقه کارگر ایران وضعیت بحرانی در معیشت و کار و حق زندگی دارد. نرخ تورم در این ایام به بالای۴۵ درصد رسیده است. یک عضو شورایعالی کار با توجه به افزایش احتمالی حدود ۲۰ درصدی دستمزدها برای سال آینده که باز به نصف رشد نرخ تورم در سال ۱۴۰۲ نمیرسد، میگوید: «هر چقدر درصد حقوق افزایش پیدا کند در سطح رفاه و معیشت کارگر تأثیر ندارد. حتی اگر دستمزد امسال کارگران ۱۰۰ درصد افزایش پیدا کند باز هم کفاف زندگی مردم را نخواهد داد» (مهر۲۷آذر۱۴۰۲)
کودکان فقیر تهیدستان در خیابانها و اطراف منابع زباله و کارگاههای زیر زمینی، مددکار و کمک خرج پدران و مادران زحمتکش خود هستند. میلیونها خانوار کارگری و رنجبران ایران در فاشیسم دینی هیچ آیندهای ندارند و اکنونشان نیز بدتر از گذشته است. پس تنها راهحل برونرفت از این فلاکت بیانتها، به انتها رساندن رژیم تبهکار ولایت فقیه است.