فقر دامنگیر اکثریت مردم تا جایی وسعت پیدا کرده که زبالهگردی تبدیل به شغلی رایج و منبع درآمدی نا چیز برای مردم خصوصاً کودکان شده است. که محصول توزیع ناعادلانه ثروت و اختلاف فاحش طبقاتی است
عناصر مافیای بازیافت زباله نیز از آنجایی که میدانند مردم فقیر راه دیگری برای درآمد جز زبالهگردی ندارند، آنها را تا سرحد ممکن استثمار میکنند.
مافیایی که در دست مدیران و کارگزاران رژیم در شهرداریها و نهادهای بازیافت زباله هستند. واقعیت این است که پدیده فقر و مظهر بارز آن زبالهگردی و روی آوردن مردم به مشاغل پایین، معلول غارت ثروتهای مردم توسط اقلیت وابسته به حاکمیت است. در این رابطه روزنامه حکومتی آرمان نوشت: «جامعه امروز ایران در حال تبدیل شدن به دو قطب و دو طبقه غنی و فقیر است» یعنی اینکه طبقه متوسط جرگه فقرای جامعه پیوستهاند.
در چنین جامعهای بهنوشته روزنامه حکومتی آرمان «طبقه مرفه، غنیتر و ثروتمندتر و طبقه ضعیف، ضعیفتر و فقیرتر میشود، بنابراین پیام این فاصله طبقاتی به عینه مشخص است. برای مثال عدم تعادل بین جسم و روح شبیه بهعدم تعادل بین شکل و محتوای جامعه است و این عدم تعادل در فرآیند زمان توأمان به روح و جسم آسیب جدی وارد خواهد کرد و هر دو را زمینگیر خواهد کرد» (آرمان ۱۴بهمن ۱۴۰۰).
البته با وجود این حاکمیت قدرت بلند شدن و جاکن شدن مطلقاً وجود نخواهد داشت و هر روز که میگذرد مردم بیشتر در ورطه فقر فرو میروند.
روزنامه حکومتی جهان صنعت علت وضعیت بهغایت خطرناک معیشت مردم را «توزیع نامتعادل ثروت» دانست و در تاریخ ۱۳بهمن۱۴۰۰ نوشت: «متوسط درآمد سرانه هر ایرانی به ۲۲۰۰دلار در سال رسیده است. اما این نیز به این معنا نیست که رقم درآمد سرانه برای هر ایرانی عادلانه و معادل ۲۲۰۰دلار در سال است. بسیاری از دهکهای درآمدی کشور درآمد سرانه بسیار پایینتر و حتی تا یکدهم این رقم در سال دارند. متوسط درآمد حقوقبگیران، بازنشستگان با دلار ۲۵هزار تومانی و حقوق ماهانه پنج میلیون تومانی به حدود ۶۰میلیون تومان در سال میرسد که تقریباً کمتر از ۲۲۰۰دلار در سال است. این رقم بدون شک برای قشر کارگر پایینتر نیز خواهد بود»...
البته بسیاری از کارگران استخدام رسمی نشده، سفید امضا و یا قرارداد موقت هستند که حقوق ثابت و رسمی به آنها تعلق نمیگیرد، و کارفرمایان وابسته به حاکمیت آنها را مورد هر گونه استثمار قرار میدهند.
در مقابل این جمعیت فقیر حقوقهای نجومی دهها میلیون و حتی صدها میلیون تومانی سردمداران رژیم است، که البته غیر از این حقوقها از طریق دزدی و سایر مزایا پولهای باد آورده نیز به جیب میزنند.
در چنین شرایطی از نابرابری و گسترش فقر است که بهقول روزنامه حکومتی «ایران امروز» در آشفته بازار اقتصاد در حاکمیت آخوندی و «در بحران اقتصادی، مشاغل عجیب رشد» کرده است و «پلتفرم درج آگهی» فروش کلیه و سایر اعضای بدن بر در و دیوار شهرهای کشور بهویژه درکلانشهرها و درصدر آنها تهران بالا گرفته است.
این نتیجه سیاست غارتگرانه حاکمیت و ستم طبقاتی است که به نوشته این روزنامه حکومتی وضعیت را به جایی رسانده که «۲۴ میلیون نفر جمعیت فاقد هر گونه درآمد، بیش از ۱۶میلیون نفر تنها منبع درآمدیشان یارانه ۴۵هزار تومانی است و کمتر از ۸میلیون نفر این جمعیت مستمریهای ۲۵۰هزار تومانی سازمان بهزیستی یا کمیته امداد را دریافت میکنند».
ملاحظه میشود که به اعتراف این روزنامه حکومتی با این حساب نزدیک به ۵۰میلیون نفر از جمعیت کشور زیر خط فقر مطلق قرار گرفتهاند، و این در حالی است که بهقول نویسنده این رسانه حکومتی «با ادامه روند اقتصادی فعلی تمامی پیشبینیها مبنی بر ریزش افراد بیشتری از دهکهای درآمدی بالاتر به دهک پایینتر و سقوط به زیر خط فقر مطلق است» (ایران امروز ۱۲بهمن ۱۴۰۰).
البته این آمار و ارقام تمام واقعیت نیست، چرا که به اعتراف رسانهها و کارشناسان حکومتی از ترس خشم و خروش مردم «وزارت رفاه هیچگاه رقم خط فقر را به درستی اعلام نمیکند».
بنابراین تعیین خط فقر از طرف این نهاد حکومتی بهنوشته سایت حکومتی رادار اقتصاد غیرواقعی و «بی معنا» است
همه این مصیبتهای معیشتی بر مردم در شرایطی است که حاکمیت منفور آخوندی به طرز شیادانهای ادعای حمایت از مردم محروم دارند و بهادعای خمینی، این حاکمیت، «حکومت مستضعفان!» است.
این وضعیت نتیجه ۴دهه حاکمیت ولایت فقیه است که یکی از عناصر وابسته به باند مغلوب به نام مصطفی هاشمی طبا در مورد بخشی از دستآوردهای ۴۳ساله این حاکمیت جور و چپاول نوشت: «مسبب آنکه افراد شریف مجبور به کولبری، زبالهگردی، مشاغل پست و غیرقانونی میشوند، چه کسی است؟» (روزنامه شرق ۱۴بهمن ۱۴۰۰).
آخوندهای وابسته به باند مغلوب در «مجمع روحانیان مبارز و مجمع مدرسین قم» هم در بیانیهیی بهمناسبت غصب حاکمیت مردم توسط خمینی در انقلاب ضدسلطنتی نوشتند «... امروز جامعه ما با بحرانهای بزرگی در عرصههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و بینالمللی روبهرو است... . لحظه به لحظه از حجم طبقه متوسط کاسته و به درون طبقه فقیر رانده میشوند...
در سوی دیگر شاهد بروز و ظهور طبقه یا افراد یا نهادهای بیمسوولیتی هستیم که بر امکانات خود بهویژه با رانت و سوءاستفاده از تحریمهای کمرشکن میافزایند... مردم میگویند: آب و برق مجانی و مسکن ارزان که وعدهاش داده شد پیشکش، ابتداییترین نیازهای ما را تأمین کنید. مردم از بیکاری و رکود (تورمی) مینالند و فقر توأم با احساس بیآیندگی از یکسو و فسادهای بزرگ و شرمآور و هدر رفتن سرمایههای طبیعی و انسانی خطر بزرگی است که کشور و ملت را تهدید میکند» (سایت انصاف نیوز ۱۲بهمن ۱۴۰۰).