عملیات فروغ جاویدان، آغاز یا پایان؟
نام دیگر عملیات فروغ جاویدان، عملیات نهایی سرنگونی است. این عملیات در سوم مرداد ۶۷ بهوقوع پیوست؛ عملیاتی که با سرعت برقآسای خود ماشین جنگی شاخ شکستهٔ آخوندی را غافلگیر و فلج کرد. به این ترتیب دیکتاتوری آخوندی در معرض وضعیتی قرار گرفت که هرگز آن را پیشبینی نکرده بود. هنوز ابهت و عظمت آن عملیات برق از چشمان آخوندها میپراند. ۳۲سال پس از آن واقعهٔ تاریخی یک رسانهٔ حکومتی مینویسد:
«تهاجم نظامی (مجاهدین) و عبور نیروهای آن از مرز به سمت کرمانشاه، با عدم انتظار و در نتیجه غافلگیری مسئولان ایرانی همراه بود. گرچه احتمال حمله ضعیفی توسط (مجاهدین) از سوی برخی از فرماندهان سپاه داده میشد ولی هیچکس فکر نمیکرد آنها بخواهند از حاشیه مرز به داخل ایران نفوذ کنند» (شرق. ۷مرداد۹۹)
درست است که تعرض کامل و نهایی ارتش آزادیبخش ملی ایران به تمامیت دیکتاتوری آخوندی محسوب میشود. درست است که در این عملیات مجاهدین بهقول مسعود رجوی، فرمانده کل عملیات، «تمامی سازمان، آلترناتیو، ارتش آزادیبخش و همه چیز یعنی تمام دار و ندار را در طبق اخلاص نهاد و به خلق قهرمان ایران تقدیم کردند» اما این عملیات در همان زمان به اتمام نرسید.
آمادهسازی مداوم برای روز نبرد نهایی
اگر نگاهی گذرا به فعالیتهای ارتش آزادیبخش ملی ایران از بعد از عملیات فروغ جاویدان بیاندازیم، خواهیم دید که مجاهدین پیوسته در حال ارتقای آموزشها، تکمیل دانش رزمی و به روز کردن تجهیزات و تسلیحات خود بوده و برای روز حرکت به سوی تهران خود را آماده و آمادهتر کردهاند. بالغ کردن یک ارتش پیاده به ارتش سوار موتوری و از آن پس ایجاد یک جهش در سراپای این ارتش و تبدیل آن به یک ارتش سوارزرهی و حتی دارای قدرت هلیبرد و پشتیبانی توپخانهٔ دوربرد و انجام مانورهای عملیاتی در سطح لشگر زرهی بهخوبی عزم جزم رزمآوران آزادی را برای استمرار فروغ جاویدان و سرنگونی آخوندها نشان میداد.
آخوندها و «امدادهای غیبی»!
اگر آخوندهای حاکم بر ایران از مواهب دو جنگ آمریکا علیه عراق و نیز سیاست استمالت برخوردار نشده بودند، سرنگونی آنها در برابر نیروهای پرانگیزه و بهخوبی آموزش دیدهٔ ارتش آزادیبخش ملی ایران شکافبردار نبود.
کالبدشکافی جنگ دوم خلیج نشان میدهد که حاکمیت آخوندی برای خلاصی از سرنگونی به دست مجاهدین، دست التماس به سوی نیروهای ائتلاف بینالمللی به سرکردگی آمریکا دراز کرد. دولت آمریکا در مذاکرهای پنهانی با رژیم ایران در این زمینه به توافق رسید. در این توافق قرار شد رژیم حاکم بر ایران به هواپیماهای آمریکایی در جنگ با عراق اجازه استفاده از حریم هوایی ایران را بدهد و در ازای چنین امتیازی دولت آمریکا قرارگاههای ارتش آزاد از جمله اشرف را بمباران و ستونهای زرهی ارتش آزادیبخش را زمینگیر نماید.
آندروگرین استاک، سخنگوی سفارت انگلیس در تهران برای دادن پیام حس نیت به رژیم ایران گفت: «نیروهای ائتلاف پایگاههای مجاهدین خلق، اصلیترین گروه اپوزیسیون مسلح ایران، را در عراق بمباران کردهاند.آنها بیش از یک نوبت به پایگاههای مجاهدین حمله کردهاند».
در ادامهٔ این امدادرسانی به آخوندها، نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا بارها قرارگاه اشرف را مورد حملات هوایی قرار دادند. این بمبارانها باعث کشته شدن بیش از ۶۰تن از اعضای مجاهدین شد و خسارات زیادی به بار آورد. کاملاً روشن است که سودبرندگان اصلی ا جنگ با عراق آخوندها بودند.
بیسلاح اما مسلح به سلاح سرنگونی
در آوریل سال۲۰۰۳ پس از مذاکرات طولانی یک توافق آتشبس بین مجاهدین خلق و نیروهای آمریکایی امضا شد.
سازمان مجاهدین داوطلبانه با جمعآوری سلاحهای خود به شرط تأمین حمایت و حفاظت ایالات متحده از قرارگاه اشرف موافقت کرد.
اگر چه سلاحهای مجاهدین گردآوری شد اما آنها آرمان سرنگونی این رژیم را داغ و ملتهب با خود و در خود حفظ کردند. از عجایب روزگار این است که آنها بهرغم نداشتن سلاح، تجهیزات و حتی یک فشنگ، فرماسیون و قوانین یک ارتش آماده به رزم را در سختترین شرایط پایداری در اشرف حفظ کردند. بیش و پیش از هر کس دیگر این آمادگی برای سرنگونی و حرکت فوری به تهران را خامنهای و سران رژیم احساس کرده و میکنند
معنی جیغ بنفش مرصادخوانان
ترجیع بند «چه خوب که سرنگون نشدیم»! و جیغ بنفش مرصادخوانان در سالگرد عملیات کبیر فروغ جاویدان قابل فهم است. این عر و تیزهای ولایی نشان میدهد:
۱ـ ارتش آزادیبخش ملی ایران و شورای ملی مقاومت، در کسوت یک آلترناتیو، تنها نیروی قابل اتکا و صاحب خط سرنگونی و براندازی این رژیم هستند.
۲ـ فروغ جاویدان، عملیات ناتمام سرنگونی است. هنوز داغ و زنده است. در تار و پود میهن جاری است. هنوز در بین سران رژیم و کهنهپاسداران آنکه در چهارزیر و دشت حسن آباد طعم خشم انقلاب مجاهدین را چشیدهاند، هراس میآفریند.
۳ـ آنها میدانند که مجاهدین و ارتش آزادی بازخواهند گشت و میهن عزیزشان ایران را از چنگال آخوندهای خونآشام آزاد خواهند کرد. بیدلیل نیست که حسامالدین آشنا مینویسد: «(مجاهدین) از فروغ جاویدان تا همین امروز در کمین نشستهاند تا ... خود را به ایران برسانند».
۴ـ قصهسرایی در مورد تمام شدن مجاهدین، دیگر افاقه نمیکند؛ زیرا همه بهخوبی میدانند که این یاوهبافیها و شیطانسازیها با هدف روحیه دادن به نیروهای ریزشی نظام صورت میگیرد. همه به چشم میبینند که مجاهدین هستند و بسا قدرتمندتر از هر گاه در صحنهٔ مبارزه با این رژیم حضور دارند و دست از سرنگونی برنخواهند داشت.
نیرویی که بهقول روزنامهٔ حکومتی شرق (۷مرداد۹۹) توانست «پس از یک شب بدون معطلشدن در مسیر راه تا ۳۰کیلومتری شهر کرمانشاه به طول حدود ۲۰۰کیلومتر در عمق ایران پیشروی کنند». اکنون همان نیرو در مداری متعالیتر و بسا آبدیدهتر گردهمایی جهانی ایران آزاد را رقم میزند و نگاهها را خیره میکند.
این همان نیروست که سران حکومتی و بهطور مشخص شخص خامنهای میگویند فرمانده قیام ۸۸ بوده و قیامهای دی ۹۶ و آبان ۹۸ را رهبری کرده و به سمت رادیکالیسم سوق داده است. اکنون نیز با کانونهای شورشی خواب از چشمان آخوندها و پاسداران میرباید.
ادعای تمام شدن مجاهدین، پایگاه اجتماعی نداشتن، منفور بودن در ایران و دیگر اباطیل جز آن که وحشت پایانناپذیر خامنهای و سایر سردمداران رژیم آخوندی را از سرنگونی محتوم بهدست تنها آلترناتیو مشروع نشان دهد، آدرس دیگری را به مخاطب نمیدهد. آری، شمشیر داموکلس بر بالای سر آخوندهاست و باید نگران باشند که هر لحظه ممکن است بر فرقشان فرود بیاید.