علت مشکلات اقتصادی و معیشتی را که در ایران دنبال کنیم، به مصادر داراییها و سرمایههای ایران در دست خامنهای و سپاه پاسداران میرسیم. بیش از دو دهه است که سپاه پاسداران کنترل بخشهای صنعتی و تجاری ایران را قبضه کرده است. از طرفی سپاه و شرکتهای تابعهاش مالیات هم به دولت نمیدهند؛ موضوعی که گاهگاهی سوژهٔ جنگ باندهای مافیایی در نظام آخوندها میشود.
در حالی که سپاه و شرکتهای تابعهاش با حجم نجومی چپاولشان، خود را از پرداخت مالیاتهای کلان معاف کردهاند، روزنامهٔ حکومتی اقتصاد سرآمد در شماره ۶بهمن ۹۹ تیتر زده است که: «رشد ۸۰۰درصدی درآمد مالیاتی دولت از بورس».
نکتهٔ قابل توجه در این عنوان روزنامه حکومتی این است که وقتی سپاه پاسداران به دولت مالیات نمیدهد، ۸۰۰درصد درآمد مالیاتی دولت از کجاست؟ آیا جز از مردم ایران؟
وقتی دولت روحانی بورس مملکت را قبضه میکند، سپردههای مردم را میچاپد، مالیاتهای کلان از مردم اخذ میکند و از طرفی سپاه و بیت خامنهای ــ که کل اقتصاد ایران را غصب کردهاند ــ هیچ مالیاتی نمیدهند، خروجی یا ماحصل چنین توازنی کجا بارز میشود؟ پاسخ را در گزارش روزنامه حکومتی کار و کارگر مییابیم که از قول معاون مشارکتهای کمیته امداد خمینی مینویسد:
«بسیاری از خانوادههای کارگری زیر خط فقر یا در مرز خط فقر غذایی قرار دارند... خط فقر غذایی به ازای هر نفر ۶۷۰هزار تومان است».
با این حساب وقتی دولت روحانی هزینهٔ یک شانه تخممرغ را برای مردم ایران به ۵۶هزار تومان [یعنی حدود یکدهم خط فقر غذایی] میرساند، میتوان علت ۸۰۰درصد درآمد دولت از مالیات را دریافت. این در حالی است که همین روزنامه در ادامه گزارش، روند فشار فاجعه علیه ۲۰میلیون ایرانی را در یک عبارت کوتاه، بیان میکند:
«۲۰ میلیون نفر در سه دهک اول قرار دارند که نیازمند حمایت هستند».
این حمایت را چه مرجعی باید اعمال کند؟ مگر سندیکا و اتحادیهٔ مستقل پشتیبانیکننده از کارگران یا کارمندان و یا معلمان ایران وجود دارد؟ مگر غیر از سپاه پاسداران، بیت خامنهای، شرکتهای تابعه و بانکهای مکشکنندهٔ سرمایه مردم بهجانب حکومت، مرجع دیگری وجود دارد که حقوقبگیران ایران به آن پناه ببرند؟
وقتی منابع تأمین اقتصاد ایران، خرج حفظ حکومت میشود،
وقتی مصادر داریی ایران در کام الیگارشی قدرت اقتصادی و سیاسی نظام و ریزهخواران آن است،
کدام مرجع دادرس مردم وجود دارد؟
مشاهده میشود که منابع و مصادر اقتصاد ایران اعم از کارخانه، جنگل، دریا، نفت و بخش اصلی صادرات و واردات در تیول سپاه پاسداران است تا از آنها بازوی اعمال سرکوب سیاسی ساخته شود. از این طریق است که زندگی حقوقبگیران ایران را وابسته به خود کردهاند.
معنی سیاسیِ این وابسته کردن این است که رژیم آخوندی بدینوسیله حقوقبگیران ایران را به گروگان سپاه درمیآورد تا نان سفرهشان هم دست سپاه باشد. هدف هم چیزی جز قفل کردن توان برخاستن و اعتراض علیه حاکمیت نیست.
وضعیت اینچنینیِ اقتصاد خانواده را وقتی به کل ایران تعمیم بدهیم، درمییابیم که چه بمب خشمآگینی در زیر پوست زندگی مردم مهیا شده است.