این روزها آخوندها، «قیام» یا بهقول خودشان «اغتشاش» میخورند، میپوشند، میآشامند، با قیام میخوابند و با اغتشاش بیدار میشوند. اکنون تمام فکر و ذکر نظام چیزی است که گاهی به اسم اغتشاش از آن نام میبرند، گاهی به آن نام آشوب خیابانی میدهند و گاهی اسم نارضایتیهای اجتماعی بر آن مینهند و با اینهمه اما منظور آنها از تمامی الفاظ و اسامیای که برای نامیدن یک پدیده واحد بهکار میبرند، همان است که مردم به آن میگویند قیام!
تفسیر و تحلیلهای کارشناسهای سیاسی آخوندها هم از این پدیده، با همه تفاوتهای باندیشان تقریباً یکسان است کما اینکه واکنش آنها هم نسبت به آن دقیقاً یکسان است: وحشت!
وحشت از سرنگونی به دست مردم. این آن پدیدهای است که اینک به کابوس مستمر آخوندها و پاسدارانشان تبدیل شده است.
در تازهترین تحلیل از این پدیده، مهدی محمدی، تحلیلگر اصولگرای آخوندها، در مصاحبه با تلویزیون شبکه مستند رژیم به تاریخ ۱۱دی ۹۷ نکاتی بیان کرده که شنیدن آنها کم جالب نیست! او البته با صحبت درباره قیام ۸۸ آغاز میکند اما نهایتاً همه آنچه را درباره بهقول خودش فتنه ۸۸ گفت «شیفت» میکند به قیام دیماه ۹۷! و به آنچه که این روزها در ایران میگذرد، یعنی به قیام جاری ایران.
هویت آشوبگران از نظر تحلیلگر نظام
محمدی درباره هسته اصلی و مرکزی تشکیلدهنده آشوب!؟ میگوید: «کسی که اصلاً هرگز توی سراسر تاریخ جمهوری اسلامی رأی نداده تو ۸۸ هم رأی نداده ولی الآن هسته مرکزی آشوب است».
تحلیلگر نظام ظاهراً حواسش نیست که دارد به چه کمیت عظیمی از جمعیت ایران اشاره میکند! طبق آمار منتشر شده توسط وزارت کشور همین رژیم، در تمامی دورههای انتخابات ریاستجمهوری این نظام، بین ۳۰ تا ۵۰درصد جمعیت کشور از شرکت در انتخابات خودداری کردهاند!
این، آمار رسمی وزارت کشور است که البته مهندسی! هم شده و در واقع آمار حقیقی از این هم بسیار بیشتر است. ستون پنجم درصد مشارکت را نشان میدهد که خود گویای بسیاری ناگفتههاست. در درک درست اعداد ثبتشده در این ستون در نظر داشته باشید که فرضا در انتخابات دوره چهارم ریاستجمهوری که خامنهای انتخاب؟! شده، فقط۵۴ و خردهای درصد مردم در انتخابات شرکت کردهاند یعنی حدود نیمی از جمعیت کشور. اگر این عدد واقعاً درست باشد و تقلبی نباشد که البته تقلبی و چند برابر شده است، نیمی از مردم اساساً وارد انتخابات نشده و نیم دیگر که وارد شدهاند همه به خامنهای رأی نداده بلکه این عدد نشاندهنده کل شرکتکنندگان در انتخابات است که شامل رأی به دیگر کاندیداها و رأی سفید و آرای حاوی فحش و فضحیت مردم به دستاندرکاران هم میشود! با این مقدمات خوب است مهدی محمدی به این جدول نگاه کند و بعد تحلیل و تفسیر تولید کرده تحویل صدا و سیمای ننگین نظامشان بدهد.
جدول اطلاعت ۱۱دوره انتخابات ریاستجمهوری حکومت آخوندی
نظامی که بهقول قالیباف، جناح برندهاش فقط ۴درصد پایگاه اجتماعی دارد و با حساب اندوخته اجتماعی جناح بازندهاش هم سرجمع به ۱۰درصد جمعیت ایران نمیرسد، برای درک درست پایگاه اجتماعی خود، تنها کافیست یک هفته سایه سلاح را از روی سر مردم بردارد تا بفهمد مخالفانش چه اکثریت عظیمی را در جامعه تشکیل میدهند.
شعارهای آشوبگران
تحلیلگر نظام درباره جنس شعارهای قیامکنندگان یا همان آشوبگران هم نکاتی دارد که همکارانش کمتر درباره آنها حرف میزنند. وی با اشاره به آشوبگران قیام عاشورای ۸۸ میگوید: « جنس شعارها و مطالباتی که شما توی خیابان میشنوید با یک سرعت قابل توجهی دگرگون میشه ماهیتش و شما میبینید که بحثها سر اصل انقلاب اصل اسلام و حتی بحثهای بالاتر از این...» منظور وی از ...(یعنی سه نقطه) همان خامنهای است که مردم او را از شعارهایشان بینصیب نگذاشتند و مقدار معتنابهی «مرگ بر خامنهای و مرگ بر دیکتاتور» حوالهاش کردند!
خود آشوبگران
مهدی محمدی درباره هویت آشوبگران هم با اشاره به معترضان فعال در عاشورای ۸۸ میگوید: «شما در روز عاشورا با صحنههایی مواجهید که معلوم میشه این کسی که آمده توی خیابان اینها آن مردم عادی نیستند که حالا شاید ۲ماه پیش یک سنگی هم زدند یک شیشهای را شکستند اینجا شما با آشوبگران حرفهای کاملا مواجهید».
آشوبگران امروز
تحلیلگر نظام پس از کلی توضیح درباره قیام ۸۸ سرانجام میرسد به قیام امروز و درباره آن میگوید: «از سال گذشته از دیماه سال ۹۶ به این طرف را که نگاه میکنیم شاید یک نوع برنامهریزی دیگری اتفاق میافته و شاید پشت سر هم و متراکم یکسری اتفاقاتی برنامهریزی میشه که همینجوری جنسش جنس دیگری داره... اساساً پروژه آشوب در ایران روی پدیدههای واقعی سعی میکنه که سوار بشه خودشون بهشون میگویند مدیریت آنات و لحظات. میگویند که یک لحظه یک آن یک اتفاقی میافته یک عده میروند پا میشوند میروند جلوی یک بانکی مثلاً دنبال سپردههای از بین رفته خودشون یک اعتراض واقعی است این شما باید بتوانید بنشینید روی این اعتراض و این لحظه را که شکل گرفته این لحظه را بتوانید مدیریت بکنید... ما از دیماه سال ۹۶ به اینطرف با یک تلاش جدید برای به خیابان آوردن اصطلاحاً طبقات محروم مواجهیم حالا استفاده از واژگان طبقاتی در ایران مثل طبقات متوسط توسط متوسط طبقه محروم...».
بخش نامعقول حرفهای مفسر نظام
مهدی محمدی تا اینجا تلاش کرد تا در واقع گزارشی از وقایع ۸۸ و امروز به دست دهد. مخلوطی از واقعیتها به اضافه مقداری از نظریات خودش و حکومت متبوعش همانی شد که در سطور بالا دیده میشوند. از اینجای مصاحبه به بعد، بخش نامعقول صحبتهای تحلیلگر نظام را باید شنید و تحمل کرد. وی درباره جامعه ایران و ساختار طبقاتی آن میگوید:
«ما بهسادگی نمیتوانیم تحلیل طبقاتی بکنیم در جامعه ایران، بهویژه اینکه من معتقدم جامعه ایرانی در اثر شبکههای اجتماعی امروز «طبقهزدایی» شده و ما با یک جامعهای بهلحاظ اطلاعاتی «تخت» مواجه هستیم اینهم داستانیست باید سرش حرف زد».
جامعه «تخت»! یا هذیان در جامعهشناسی؟
منظور تحلیلگر نظام از «جامعه تخت» جامعهای است که طبقه ندارد و همه «همطبقه» و از نظر وضعیت مالی، سهمشان از تولید و نسبت مالکیت وسایل تولید، یکسان و «همسطح» هستند! یعنی به زبان ساده، جامعه ایران همگی فقیر هستند! اما همین را که میخواهد لای زرورق تحلیلهای جامعهشناسانه «مندرآوردی» بپیچد، میشود همان «جامعه تخت»!
وضعیت سیاسی «جامعه تخت»!؟ ایران
تحلیلگر خامنهای در مورد وضعیت سیاسی جامعه ایران که از نظر او از یک یکنواختی و همسطحی طبقاتی برخوردار است یعنی جامعه ایران یک جامعه یکطبقه است که همگی هم یا فقیر هستد یا به هر حال در شمار طبقات محروم طبقهبندی میشوند. یا شاید هم به بیان دیگر، تلقی خارجیها از جامعه ایران اینچنین است! در هر صوت محمدی با این مقدمه جامعهشناسانه! توی پوست طرف خارجی رفته و از دید او شروع به صحبت کرده و میگوید:
«به هر حال تصور طرف خارجی این بود که طبقه محروم در ایران کاسه صبرش لبریز شده و اینبار برخلاف ۸۸ که طبقه متوسط شهری با مطالبات سیاسی و انتخاباتی و یکخرده روشنفکرانه توی خیابان بود، اینبار میتوانند طبقات محروم و حاشیهای را با مطالبات معیشتی و اقتصادی بیاورند توی خیابان. جنس ناآرامیهای مرتبط با طبقه محروم همه جای دنیا با جنس ناآرامیهای مرتبط با طبقه متوسط همیشه فرق میکنه... پروژه آشوب طبقه محروم که در دیماه ۹۶ شروع شد توی تابستان ۹۷ یک دور دیگه کلید خورد».
چشمانداز جامعه تخت ایران، از نظر تحلیلگر نظام
محمدی در بخش پایانی مصاحبهاش میگوید: «(این آشوب) به عقیده من فاقد آینده است در ایران و اگر بخواهیم راجع به آینده تحرکات مردمی قضاوت کنیم باید به مدلهای پیچیدهتری فکر کرد».
برخی ناظران معتقدند که حرفها و نظریات تحلیلگر نظام در این مصاحبه کاملا درست و منطقی است و بهرغم تمامی اشکالات متدیک و جامعهشناسانه اما باید در نظر داشت که او میگوید در شرایط فعلی و با این قبیل آشوبها، آشوبگران پیروز نمیشوند. آشوبگران اگر بخواهند پیروز شوند، باید به مدلهای پیچیدهتری فکر کنند، شاید مدل مورد نظر او عبور از حرکتهای اجتماعی مسالمتآمیز و ورود به دوره قهر انقلابی است! کسی چه میداند؟ تحلیلگر نظام باید خودش حرفش را بزند وگرنه شنوندگان جای خالی حرفهای او را هر طور که بخواهند «پر» خواهند کرد!
گمانهزنی درباره راهحلهای محتمل
بهعنوان نمونه تجسم کنید کارگرانی را که پس از ماهها اعتصاب و تظاهرات مسالمتآمیز نه تنها بازداشت و زندان و شکنجه میشوند، بلکه تمامی دستاوردهای صنفی سالیانشان هم به باد میرود و سهل است مجمع کارگری و سندیکایش را هم آخوندها مصادره کرده و خردهریز آن را بهعنوان غنیمت جنگی به اعضای «شورای اسلامی کار» کارخانه میدهند! و به این ترتیب غرور کارگران را هم جریحهدار میکنند، آن هم کارگری که در سالیان اخیر بارها و بارها تلاش کرده با تظاهرات مسالمتآمیز، خواستههای بهحق خود را بیان و پیگیری کند و حاصل تلاشهایش میشود زندان و شکنجه و بازگشت به کارخانه! تحت دیکتاتوری پاسداران و انجمن اسلامی و روز از نو روزی از نو! امری که پذیرفتنش اندکی محال بهنظر میرسد! و تنها دستاوردش میشود اندیشیدن به راهحلهای رادیکالتر. راهحلهایی که تحلیلگر نظام و حتی سران رژیم از شنیدن نام آن هم، آنفارکتوس میکنند، چه رسد به مشاهده و تجربه حضوری و عینی آن؟!