مهران عالمزاده، شهردار کرمان، در جلسهٔ شورای شهر کرمان اعتراف کرد که خلافت آخوندی برای سیرک نعشچرخانی قاسم سلیمانی ۳میلیارد هزینه کرده است! این مهرهٔ حکومتی تلاش نکرد که این رقم قابلتوجه را کتمان کند. بلکه طرح آن از این بابت بود که بگوید برای جسد نفر شمارهٔ ۲ نظام و سوگلی خامنهای چقدر از کیسه ملت ایران خرج کرده است و آن را اسباب تقرب خودش به دربار ولایت فقیه قرار دهد.
در این گفتگو همچنین فاش شد که شهرداری کرمان برای تزریق شکوه تصنعی به این سیرک، اقدام به «چاپ ۱۴هزار متر بنر، ۵هزار متر پارچهٔ مشکی، چاپ و انتشار ۷۰هزار پوستر، نصب حدود ۳هزار پرچم و استفاده از تمام بیلبوردها و استرابوردها برای این مراسم» کرده است.(سایت حکومتی جنوب نیوز ۲۵دی ۹۸)
بذل این هزینهٔ گزاف و سرسامآور، برای مردهٔ قاسم سلیمانی، در حالی است که بنا به اعتراف علی ربیعی، سخنگوی دولت روحانی در تاریخ ۲۲آبان ۹۸ مجموع افرادی که مشمول دریافت حمایتهای اجتماعی معیشتی قرار میگیرند به ۶۰میلیون نفر میرسد.
انسداد معابر برای جمعیتسازی!
صرف هزینهٔ گزاف برای مردهٔ یک هیولا، تمام ماجرا نیست. عوامل حکومتی در ایرادگیری به «سخنان مجلسآرا»ی جناب شهردار ناخواسته اذعان کردهاند که نظام آخوندی برای استفادهٔ تبلیغاتی و متراکم جلوه دادن تعداد شرکتکنندگان در مراسم اجباری و تشریفاتی حکومت، برخی معابر را با داربست مسدود کرده و در برخی نیز آب تزریق نموده است! عبور دادن جمعیت از معابر تنگ نیز بخشی از این تمهیدات بوده است.
«شهردار کرمان به جای فاکتور صادر کردن حضور میلیونی مردم کرمان(از قبیل گلهای آسیبدیده در مسیر تشییع!) باید توضیح بدهد که چرا مسیر به این نامناسبی برای تشییع سردار سلیمانی انتخاب شد؟ چرا برخی معابر منتهی به میدان آزادی کرمان(نقطه آغاز مراسم تشییع) مسدود شده بود و آن حادثه تلخ را آفرید و چرا شهرداری به برخی مناطق آب تزریق کرده بود تا بهزعم خود مانع ورود جمعیت به آن نقاط شود»!(همان منبع)
مرگپراکنی هیولای مرگآشام
تا همینجا به کشتن دادن ۷۸نفر در سیرک نعشچرخانی و شلیک بهسوی هواپیمای اوکراینی و مرگ دلخراش ۱۷۶مسافر آن را نیز باید به لیست مطول جنایتهای قاسم سلیمانی افزود؛ هیولای مرگآشامی که با مردهٔ خود نیز پیغام مرگ برای مردم ایران داشت.
گفتنی است که این نمایش پرزرقوبرق با بسیج اجباری جمعیت قرار بود، برای ولیفقیه کمرشکسته، هیمنه و برای نظام دوام بهدنبال داشته باشد و مانع از ریزش گلهوار خودیها شود، اما از آنجا که پوشالی و تهی از واقعیت بود، لمحهای بیش نپایید. دانشجویان آزاده با برافراشتن پرچم قیام در قلهای بالابلند، فرمان مرگ دیکتاتور را خروشیدند. همه آن فیلم را دیدهایم که چگونه آن جوان دلاور با بالا رفتن از بنر بزرگ پاسدار سلیمانی، به آن آویخت و تمام بنر را پایین کشید. این حقیقیترین تصویر از وضعیت و شرح حال ملتی است که نظام آخوندی را یک تحمیل به جغرافیا و تاریخ خود میداند.
مایهٔ «مصیبت!»
جیغ بنفش آخوند علمالهدی بهخوبی بیانگر پوشالی بودن ادعاهای بسیج میلیونی برای مردهٔ قاسم سلیمانی و بر باد رفتن هزینههای گزاف حاکمیت برای این سیرک است.
«...هنوز هفتم خاکسپاری او نرسیده تو این شهر میآیند عکس حاج قاسم را پاره کنند، آتش بزنند، یعنی از آن ۷میلیون آیا دههزار نفر نبود بیاد جلوی این قضیه بگیره این مایه مصیبت است».
بله، این برای حاکمیتی که با بذل هزینهٔ گزاف از جیب مردم ایران و با بوق و کرنا و راهاندازی علم و کتل، مدعی یک بسیج ۷میلیونی برای مردهٔ قاسم سلیمانی است، مایهٔ «مصیبت!» است؛ فراتر از مصیبت بیانگر یک احتضار تاریخی است. یا آن ۷میلیون ادعایی یک رقم روی کاغذ است که حتی دههزار نفر آن نیز حاضر نیستند بیایند و مانع از به آتش کشیدن عکس نفر شمارهٔ ۲ حاکمیت شوند یا با اجبار با انواع تهدید و تطمیع در مراسمی شرکت کردهاند که راضی به شرکت در آن نبودهاند. در هر دو صورت نتیجه یکی است.
امروز نظام آخوندی بنا به اعتراف والی خامنهای در خراسان، حتی ۱۰هزار نفر نیز ندارد که حاضر باشند با به خطر انداختن خودشان از یک دیکتاتوری فرتوت دفاع کنند.
به این میگویند: پایان تاریخ مصرف دروغ، جنایت، دجالیت، آخوند و نظام آخوندی.