«همه پند دیوان پذیری همی
به دانش، سخن برنگیری همی» (فردوسی، شاهنامه)
اگر «دانش» را مجموع شناخت، خرد، اندیشمندی، فرهنگ و مسؤلیتپذیری بدانیم، آنگاه بهروشنی درمییابیم که بر کشور ما چه بیدادها توسط شیخان ولایی ــ آخوندی با پذیرفتن «پند دیوان» رفته است.
یکی از عرصههای بنیادی و زیرساخت زندگی که اسیر بیداد دیوان نابودگر خرد شده، اقتصاد و تبعات منتج از آن مثل معیشت، شغل و نیازهای حیاتیِ چرخهی زندگی است.
عرصهی مهم و سرنوشتساز دیگر که اسیر «دیو» تمامیتخواهی و انحصارطلبیِ عقیدتیِ نظام آخوندی شده، مدیریت و فنون و علوم لازمهی آن است.
حاصل این وضعیت، سلطهی مدیریت رانتی با روابط تملقگرا و نتایج فسادزای ناشی از آن است.
حاصل این وضعیت و این مدیریت، گذشته از مرگ اخلاق و تباهسازیهای اجتماعیِ ناشی از آن، اقتصاد همیشه بحرانآفرین علیه حداقلهای نیازهای زیستیِ مردم و بیگانگیِ حاکمیت در قبال سرنوشت مردم و آیندهی آنهاست.
حاصل این وضعیت، نمونههای تباهسازیِ ناشی از مدیریت در حاکمیت آخوندی مثل بیکاری، گرانی، فقر، اعتیاد، خودکشی، طلاق، ترک تحصیل، زبالهگردی و...است.
نگاهی به نمونههایی از نحوهی مدیریت اقتصادی در نظام آخوندی، گویای این وضعیت است. سایت حکومتیِ فرارو در ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ در گفتوگو با یک اقتصاددان و استاد دانشگاه علامه طباطبایی تهران، بهنقل از وی نوشته است:
«یکی از مشکلات مهم اقتصاد کشور ما این است که سیاستگذاران دوست دارند آن چیزی که مشاوران یا کارشناسان مطرح میکنند، دقیقاً همان چیزی باشد که آنها میپسندند. مقامات پایینرده و میانرده، در ارسال اطلاعات دقیق به مقامات بالادستی، پرهیز یا هراس دارند. هم اکنون واقعیتهای اقتصادی به مردم اعلام نمیشود.»
این رسانهی حکومتی البته بهعمد نشانی سرراست «سیاستگذاران» را نمیدهد، اما مردم ایران بهخوبی واقفاند که از سیر تا پیاز مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی را ولی فقیه ارتجاع با بازوهای سه قوهی کشور تعیین میکند. محصول چنین وضعیتی، مدیرانی میشود که تملق و دروغ از مشاوران شنیدن را بر مسؤلیت و واقعیت ترجیح میدهند.
[یادآوری: خامنهای حتی در تعیین اسم خیابانها هم دخالت میکند. چندی پیش یکی از خودیهای نظام در یک برنامهی تلویزیونی اشاره کرد که تغییر اسم خیابانی بهنام شاعر نامی ایران سیمین بهبهانی، بهدستور شخص خامنهای صورت گرفته است!]
مدیریت متکی بر اقتدارگرایی و سوگندخورده به ولایت فقیه، مولد تالیهای مخرب و بحرانهای عدیده علیه مردمیست که بهطور ناگزیر زندگیشان مشروط به چنین مدیریتهایی است. چشم داشتن بسیاری از متخصصان و مردم ایران به کشورهای دیگر و تلاش برای فرار از جهنم حاکمیت آخوندها، از نتایج سلطهی «دیو» بهجای «خرد» و «دانش» است. رسانهی حکومتی از قول اقتصاددان و استاد دانشگاه بر این قیاس و نتایج سیاسی و اجتماعی آن گواهی داده است:
«در همهجای دنیا مشاوران اقتصادی یا اعضای تیمهای اطلاعاتی دولتها، واقعیتها را به مقامات ارشد اطلاع میدهند تا تصمیمگیریها بخردانه باشد. اما در کشور ما اینگونه نیست. سیاستگذاران کشور به واقعیتهای اقتصادی بیتوجهی میکنند. نظام حکمرانی ما در ارسال اطلاعات دقیق و شفافسازی این اطلاعات، ایرادات جدی دارد.»
دامنهی این قیاس حتی به کشورهای در حال توسعه ــ یا جهان سوم ــ هم میرسد که رسانهی حکومتی حتی نمونهیی مثل ایران آخوندزده را هم نیافته است که چنین بلایی بر سر اقتصاد آورده باشد:
«نرخ فزاینده تورم که بیش از ۵ سال است تورم کشور را بالای ۴۰ درصد نگه داشته است، در کمتر کشوری در دنیا دیده میشود. کشور ما بسیار گران اداره میشود. چرا مسائل رانتی و امثالهم جمع نمیشود؟ در کشور ما حل این معضلات به ارادهای آهنین نیاز دارد.»
واضح است که چنین «ارادهای آهنین» برای حل مشکلات سیاسی، اقتصادی، زیستی و حیاتیِ مردم ایران هرگز در حاکمیت آخوندی نبوده و نخواهد بود. آنچه که در عمر این رژیم «ارادهای آهنین» خرج و صرف آن شده، پیوند جنایات سیاسی، اجتماعی و اخلاقی با چپاول و رانتخواریِ اقتصادی بوده که از رأس ولی فقیه تا ذیل قسمخوردگان به آن جریان داشته است. از همینروست که در امر «مدیریت» در نظام ملایان، هرگز نباید توقع بهبود و سلامت آن با توسل به علم و دانش را داشت، چرا که همهچیز سیاسی و ناشی از ولایت سلطنت مطلقه بوده که کانونیترین فسادزا و فسادگستر در همهی امور، منجمله مدیریت است. آنچه بهطور واقعی در تمام عرصهها میان حاکمیت و جامعهی ایران جریان دارد، نبرد مستمر «دیو» و «دانش» است.