کانونهای شورشی در سالگرد ۱۶ آذر (روز دانشجو) یاد مهدی شریعترضوی، احمد قندچی و مصطفی بزرگنیا را با گلگذاری بر مزار آنان از سوی شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران گرامی داشتند. سلام نظامی کانونهای شورشی به آن سه قهرمان شهید بهطور سمبلیک بیانگر این واقعیت است که دانشجو بیدار است.
ادای احترام کانونهای شورشی به پیشگاه قهرمانان بهخاک افتاده پس از کودتای ننگین ۲۸مرداد، ادای احترام به هزاران دانشجوی مجاهد و مبارزی است که در ۳۰خرداد و ۵مهر ۱۳۶۰ تیرباران شده یا در تابستان داغ ۶۷ بر چوبههای دار به پرواز درآمدند.
آنها روز دانشجو را به روز تجدید عهد با آرمان دانشجویان پیشتاز در کانونهای شورش و انقلاب تبدیل کرده و برای تحقق انقلاب دموکراتیک مردم ایران همسوگند شدند.
آنها ادامهٔ همان دانشجویانی هستند که در سلطهٔ نظام ولایت فقیه به دیکتاتوری تمکین نکردند. دانشگاه را سنگر جوشان و خروشان آزادی خواستند. در قیامهای سراسری و بهویژه قیام ۱۴۰۱ پیشتاز و نقشآفرین شدند. از محاصرهٔ دانشگاه صنعتی شریف نهراسیدند. خونهای پاکشان بر سنگفرش کوی دانشگاه تهران و خوابگاه دختران دانشجو در بابل شتک زد و چون حریقهای گوگردی بنفشه از بهار در راه علامت داد.
این روح و جوهر در دانشگاه نمرده است. بهدلیل چنین پتانسیلی است که خودشان در رسانههای اجیرشده و تحت سانسور مینویسند:
«رفتار مأموران حراست با دانشجویان به دور از شأن بوده و در موارد متعددی، تلفن همراه و حتی وسایل شخص و محتویات کیف آنها مورد کنکاش و تفتیش قرار گرفته است. گیتهای تشخیص چهره دانشجویان در ورودی خوابگاهها قرار گرفته و اقدام به رصد عبور و مرور روزمره افراد میکنند... آنچه امروز در دانشگاه میبینیم؛ حصار، دوربین و فضای اشغال شده توسط گروههای کمجمعیت و خاص است. همچنین، کافههای اطراف دانشگاه نیز پلمب شده و با سختگیری زیادی در حوزه فرهنگی پیرامونی در دانشگاه روبهرو هستیم» (اعتماد. ۱۶آذر ۱۴۰۲).
ـ چرا؟
ـ برای اینکه دیکتاتوری فرتوت و زهواردررفتهٔ خامنهای دانشگاه و دانشجو را خطری برای سرنگونی خود میبیند.
باز بهدلیل چنین احساس خطری است که حاکمیت آلودگی هوای تهران را بهانه میکند و اغلب دانشگاهها را در روز دانشجو تعطیل میکند. به جای آن در روزهای قبل از ۱۶آذر سیرک دیدار سران حاکمیت از دانشگاههای کشور برگزار میکند؛ سیرکهایی که ماهیت آن نیاز به واکاوی ندارد. همه میدانند با حضور دانشجویان دستچین شدهٔ بسیجی در محل ایزولهشده و با حفاظت فراوان برگزار میشود. سخنان قالبی بهاصطلاح دانشجویان آن از پیش مشخصشده است و هدف از برگزاری آن مقابله با دانشجویان آزاده و تهی کردن سنگر آزادی از روح اعتراض و قیامآفرینی است.
جالب است حتی در همین سیرکهای کنترل شده نیز دم خروس بیرون میزند:
یکی از همین بسیجیهای کوکشده به نفرت فزاینده دانشجویان از عوامل و جاسوسهای حکومتی اعتراف میکند:
«بسیج دانشجویی هستم من توی دانشگاه فحشش را میخورم من توی دانشگاه هستم».
مخاطب او [وحید یامین پور، معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان، سخنران دعوت شده به دانشگاه شهر ری]، ضمن تأیید این موضوع میگوید:
«یامین پور: ما هم فحش اونها را میخوریم هم فحش شما را!» (خبرگزاری دانشجو. ۱۶آذر ۱۴۰۲)
این در حالی است که این سیرک برنامهریزی شده بود تا بسیجیهای تزریقشده به دانشگاه را «دانشجوی انقلابی!» بنآمد و اسم «جنبش دانشجویی!» را روی آنها بگذارد.
در چنین نمایشهایی است که ابراهیم رئیسی از «سیاسی بودن دانشگاه» [بخوانید اهل قیام و سرنگونی بودن آن] مینالد و میگوید:
«دانشگاه سیاسی است اما سیاستکار نه؛ سیاسی یعنی اینکه نسبت به جامعه خود و نیازهای آن شناخت دارد. برخیها فکر میکنند سیاسی بودن دانشگاه بهمعنای این است که دانشگاه به باشگاه احزاب سیاسی و دانشجویان پیادهنظام سیاسیون تبدیل شوند، ما این را سیاسی بودن دانشگاه نمیدانیم!... دشمن، چون نقش دانشگاه را فهمیده بود تلاش کرد دانشگاه را بههم بریزد و کسب علم و معرفت را مختل کند. سال گذشته دیدید که دانشگاه هدف بود» (خبرگزاری دانشجو. ۱۵آذر ۱۴۰۲).
***
دانشگاه کانون قیام و سرنگونی باقی خواهد ماند. عملیات کانونهای شورشی بهمناسبت گرامیداشت ۱۶آذر از آذرهای فروزانی حکایت میکند که دست به دست هم خواهند داد و کبریتهای صاعقه را پیدرپی در آسمان شبزدهٔ ایران برخواهند افروخت.