قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱، تجسمی زنده از ارادهای ملی برای نفی استبداد و استعمار است. در این روز، مردمی که بهنمایندگی از ملت ایران در حمایت از دکتر محمد مصدق به خیابانها آمدند، با شعار «یا مرگ یا مصدق» نبردی سرنوشتساز را رقم زدند. اما آنچه اهمیت این قیام را در حافظه تاریخی ملت ایران برجستهتر کرده، جوهرهای از پایداری ملی در برابر شاه و شیخ است؛ مبارزهیی سازمانیافته که در شکلگیری ارتش آزادیبخش ملی ایران، شورای ملی مقاومت و کانونهای شورشی متبلور شده و امتداد یافته است.
قیام ۳۰ تیر: بازیابی حق حاکمیت ملی
قیام ۳۰ تیر در شرایطی رخ داد که دولت ملی مصدق با فشارهای چند جانبه دربار، ارتش وابسته و مداخلهجویان خارجی روبهرو بود. تلاش شاه برای تحمیل نخستوزیری قوامالسلطنه، در حالیکه مصدق خواهان کنترل وزارت جنگ بهعنوان گامی برای تثبیت استقلال دولت بود، زمینهساز یکی از مردمیترین قیامهای تاریخ معاصر شد. در این قیام، ملت ایران بار دیگر نشان داد که سیاست، در زمانی خاص، به امر مردم تبدیل میشود و اقتدار دموکراتیک، نه از بالا، بلکه از کف خیابانها و فداکاریهای تودهیی برمیخیزد.
در سخنان مصدق پس از بازگشت به قدرت، روح این قیام تجلی مییابد: «اگر زندگانی توأم با آزادی و استقلال نباشد، بهقدر پشیزی ارزش نخواهد داشت». این جمله، منشوری از سیاست رهاییبخش برای نسلهای بعدی است.
۳۰ تیر ۱۳۶۰: تداوم تاریخی یک مقاومت
نزدیک به سه دهه پس از آن قیام ملی، در ۳۰ تیر ۱۳۶۰، مسعود رجوی، بنیانگذاری شورای ملی مقاومت ایران را اعلام کرد؛ ائتلافی دموکراتیک در برابر استبداد دینی حاکم بر ایران. او این انتخاب تاریخی را «تداوم و تکامل راه مصدق» خواند؛ نه در سطح شعار، بلکه در میدان پرهزینه عمل، آنجا که قیمت وفاداری به آزادی، تبعید، زندان، و رنج و شکنج است.
همانگونه که مصدق بر مرز استقلال و آزادی ایستاد و هزینهاش را پرداخت، امروز نیز تنها راه استیفای حقوق ملت ایران، نه در سازش با ولایت مطلقه فقیه، بلکه در مقاومت سازمانیافته و بدیل دموکراتیک آن است.
کانونهای شورشی: بازآفرینان حافظهٔ تاریخی
در سالروز ۳۰ تیر، کانونهای شورشی بهعنوان ادامهدهندگان راه مصدق کبیر، اقدام به ۵۰پراتیک انقلابی و تصویرنگاری در شهرهای مختلف کشور کردند. این اقدامات، از تهران و کرج تا نجفآباد و تبریز و اهواز، تجلی بصری و عملی مقاومت سازمانیافته در برابر غدارترین دیکتاتوری تاریخ ایران است.
آنها بر دیوارهای شهرها نوشتند:
مصدق کبیر گفت چه زنده باشم و چه زنده نباشم یقین خواهم داشت که این آتش خاموش نخواهد شد
استمرار راه مصدق امروز در شورای ملی مقاومت ایران متجلی است
شورای ملی مقاومت نگاهبانی از میراث مصدق را از بزرگترین پیروزیها و دستآوردهای خود میداند
گناه اصلی مقاومت ایران نگاهبانی از میراث مصدق است
خوشا مصدق که خاطره تابناکش درس میهنپرستی و سازشناپذیری میآموزد
مصدق مظهر اراده سیاسی یک ملت مستقل و آزاد بود
ایستادگی مصدق بر سر منافع مردم ایران ستودنی است
ما مشعل کوچک خان و مشعل مصدق را هر چه محکمتر در دست خواهیم فشرد
این تصویرنگاریها علاوه شکستن فضای اختناق و دعوت به شورش و برپایی قیام، عملی جمعی و نمادین است که با زبان هنر خیابانی و پراتیک انقلابی، به ساختن حافظهای مشترک در برابر تاریخ رسمی و روایتهای تحریفشده یاری میرساند.
میراث مصدق؛ پروژهیی باز و گشوده برای آینده
مصدق در دادگاه نظامی شاه گفت: «هیچ چیز ندارم مگر وطنم را که در جلو چشمم دارم». این جمله بهگونهیی تراژیک، اما غرورانگیز، نشان میدهد که چگونه یک پیشوای ملی هنوز سلسلهجنبان نسلهای آینده باشد.
شورای ملی مقاومت، خود را نگاهبان میراث مصدق میداند و پراتیک کانونهای شورشی امروز نیز، دقیقاً بر این میراث بنا شده است: پرداخت بهای آزادی، نفی هر گونه سازش با استبداد، و برافروختن شعلههای سرخفام نبرد برای بازآوردن آزادی به میهن اسیر. این، همان آتش مقدسی است که مصدق گفته بود «خاموش نخواهد شد».
پویایی و بلوغ مقاومت
۳۰ تیر لحظهای است از پویایی مقاومت در تاریخ ایران. از قیام مردم در برابر سلطنت پهلوی تا عملیات و پراتیک کانونهای شورشی در برابر نظام ولایت فقیه، این تاریخ، تاریخی گسسته نیست؛ بلکه زنجیرهیی پیوسته از نبرد رهاییبخش است. از شعار «یا مرگ یا مصدق» تا پرچمداری شورای ملی مقاومت، امروز این سنت سیاسی به بلوغی نوین رسیده است؛ بلوغی که با تکیه بر اراده ملی، فداکاری جمعی و حافظه تاریخی، سرانجام دیو تنورهکش استبداد دینی را از پای درخواهد انداخت.