روز ۴ اسفند۹۹ نیروهای سرکوبگر سپاه پاسداران و نیروهای مرزی در پاسگاه شمسر در منطقه صفر مرزی در حومه شهر سراوان با ایجاد موانع و حفر چالههای بزرگ تلاش کردند از تردد سوختبران ممانعت کنند و سپس با تیراندازی وحشیانه به سوی مردم بیدفاع، دهها تن را کشته و مجروح کردند که سوختبران متقابلاً به اعتراض و مقابله با آنان برخاستند.
آمار رسمی جانباختگان ۱۰نفر است اما اخبار پراکنده حاکی است که ۳۷نفر یا بیشتر کشته شدهاند.
روزبعد از این کشتار مردم سراوان و نقاط دیگری از استان با خیزش خود نسبت به جنایت رژیم اعتراض کردند و مردم سراوان فرمانداری رژیم در این شهر را به تسخیر درآوردند.
ستم حاکمیت آخوندی علیه مردم زحمتکش استان سیستان و بلوچستان، در حالی است که آنها در فقر و فلاکت و بدترین شرایط اقتصادی و معیشتی زندگی میکنند.
طبق آمار منتشر شده در دو ماه گذشته ۸۰نفر از مردم محروم استان هدف شلیک سپاه پاسداران و نیروهای سرکوبگر مرزی قرار گرفته و جان خود را از دست دادهاند.
سپاه پاسداران در حالی این مردم فقیر و محمولههای آنها را هدف تیر خود قرارمیدهد، که عناصر و نهادهای حکومتی و در رأس همه خود سپاه روزانه بیش از هزار تانکر سوخت را از مرز عبور میدهند.
کیست که نداند که سپاه پاسداران ضدمردمی سالانه میلیاردها دلار درآمد از طریق قاچاق کالا از اسکلههای غیرقانونی دارد و بزرگترین نهاد قاچاقچی در حاکمیت است.
سالها پیش رسانههای حکومتی فاش ساختند که سپاه پاسداران با ایجاد لوله انتقال سوخت در کف دریا در جنوب کشور سوخت قاچاق میکند. اما این نیروی سرکوبگر از یک دبه۶۰لیتری پشت موتور یک جوان نمیگذرد وبا شلیک گلوله او را میکشد.
بسیاری از مردم محروم این استان تحصیل کرده هستند، اما از آنجایی که هیچ کاری برای تأمین حداقلهای معیشتی ندارند و بیکاری غوغا میکند، مجبور به روی آوردن به این شغل سنگین و پرخطر شدهاند.
استان سیستان و بلوچستان بهلحاظ منابع و زیرساختهای اقتصادی و تولیدی جزو محرومترین مناطق کشور است، و تنها کاری که رژیم کرده توسعه بندر و اطراف آن در شهرستان چابهار است که البته این کار رژیم نیز برای رسیدگی به مردم محروم منطقه نیست، بلکه بهدلیل تجارت نهادهای حاکمیت با کشورهای منطقه و مشخصاً هندوستان است. رژیم آخوندی امتیازاتی در این بندر به هندوستان داده است که در بین مردم مشهور است رژیم چابهار را به هند فروخته است.
در این بندر تمامی امورات در اختیار و کنترل سپاه و عناصر وابسته به آن است، همچنانکه اکثریت اقتصاد ایران نیز در تیول سپاه و سایر نهادهای وابسته به بیت خامنهای است. از جمله اقدامات آنها وارد کردن و اسکان دادن ایادی خود به این شهر و تلاش برای تغییر بافت این شهر بهلحاظ قومیتی است.
جدا از ستم اقتصادی ۴۲سال است مردم این استان بهدلیل اعتقادات مذهبیشان که اهل سنت هستند، مورد سرکوب و تبعیض قرار گرفته و از بسیاری از امکانات اقتصادی، فرهنگی و حتی مذهبی محروم شدهاند.
رژیم آخوندی در مواردی مساجد و اماکن فرهنگی آنها را تخریب کرده و یا از ساختن اماکن جدید توسط آنها جلوگیری کرده، از جمله اینکه اخیراً از ساخت یک مصلی و عیدگاه توسط مردم ایرانشهر جلوگیری کرد.
یکی از تعدیهای رژیم به مردم بلوچ تخریب خانههای مردم حاشیهنشین منطقه است که در ماههای اخیر در چند مورد خانههای آنها راخراب کرده و مردم هم به این امر اعتراض کردهاند.
در زمینه آموزش و پرورش هم مردم سیستان و بلوچستان مورد ستم قرار دارند، طوری که کودکان آنها از کمترین امکانات آموزشی برخوردارند، و بهدلیل دسترسی نداشتن به مدرسه و کلاس و سایر امکانات آموزشی از یادگیری و سواد محرومند.
واقعیت این است که وضعیت مردم در استان محروم سیستان و بلوچستان و خشم و خیزش مردم سراوان و سایر شهرهای استان، آیینه تمامیت ایران است. ایرانی که ۹۶درصد مردم آن محروم و تنها ۴درصد که در حاکمیت یا وابسته به حاکمیت هستند بر اموال و ثروت و سرنوشت این کشور سوار شدهاند.
اما این واقعیت یک روی سکه دیگر هم دارد و آن خیزش و خروش مردم در برابر ایلغار آخوندی است که خیزش سراوان نمونه و نمودی از این واقعیت است که روزانه رسانهها و مهرههای رژیم نسبت به آن و عواقبی که برای نظام پوسیده ولایت فقیه دارد هشدار میدهند.