دو هفتهیی مانده بود به برگزاری نمایش انتصابات آخوندها که سلاخی شورای نگهبان مابین خودیهای نظام خیلی سر و صدا راه انداخت. مهدی طائب از آخوندهای سوپرفاشیست باند خامنهای و رئیس قرارگاه عمار سرک کشید و گفت: «به مرحله خالصسازی انقلاب رسیدهایم». منظورش این بود که انتصاب رئیسی را پیشاپیش در دستور اتاق تجمیع آراء نظام گذاشتهاند. همینطور هم شد و گماشتن رئیسی، قوارهٔ کابینهٔ خامنهای را پیشاپیش مشخص کرد.
قوارهٔ کابینهٔ خامنهای باید معرف این باشد که نظام به خلوص رسیده است. سرش که رئیسی باشد، بدنهاش هم باید خلص رئیسیوار با دوجین جلاد و دژخیم چیده شود. گذشته از کابینه، دو قوه دیگر هم باید در زمرهٔ خلوص نظام باشند. رئیس قوه مقننه را از سپاه پاسداران گماشت، رئیس قوه مجریه را از هیأت قتلعام ۶۷ و حالا رئیس قوه قضاییه [اژهای] را از سیاهترین پرونده در نقض حقوق بشر. فقط جای لاجوردی که داس دست خمینی برای درو کردن زندانیان سیاسی بود و جای خلخالی که تبر دست خمینی برای قلع و قمع آدمیت، خالی است تا قوارهٔ جمهوری اسلامی در برابر ۹۰درصدی که بایکوت و تحریم و نفیش کردهاند، کامل باشد!
آری، نظام جمهوری اسلامی به خلوص ماهوی رسیده است؛ زمانهٔ ایران آنچنان با روشنگریها، پایداریها، قیامها، اعتراضات و اعتصابات رقم خورده است که کفگیر تمام دینفروشیها، دجالیتها، مردمفریبیها، مردمگراییهای مبتذل و اسلامپناهیهای آخوندصفتی به ته دیگ خورده است. آنچه که درونمایهٔ نظام آخوندی بوده، اکنون باید در خلوص کامل خود با بهصف کردن جلادان و دژخیمان و درندگان پا به عرصهٔ مدیریت رژیم بگذارند.
خامنهای دارد مو به مو مرحله اضمحلال ساختارهای دیکتاتوری را میچیند و هیچ چارهیی هم جز این برایش باقی نمانده است. خلوص سرکوبگری و جلادی، ویژگی بارز پساانتصابات نظام است. همهٔ دیکتاتورها بهطور قانونمند به چنین خلوص و یکدستی میرسند.
پیشرفت تضاد آشتیناپذیر بین مردم و حاکمیت ولایت فقیه تا آنجا دامنه و عمق یافته است که خامنهای حتی نمیتواند یک حقوقدان سوگند خورده به نظام را در رأس قوه قضاییه بگمارد تا به یک جلاد پرونده سیاه متوسل نشود؛ جلادی که حتی بین خودیهای نظام نفرین شده است.
خامنهای با گماشتن اژهای بهجای رئیسی در قوه قضاییه، در وحشت و جنون از تحریم حداکثری نمایش ۲۸خرداد، دارد پازل کابینهٔ نظام را کامل میکند. او در هر گامی که جلادی را میگمارد، وصول شرایط عینی قیام و انقلاب را اعتراف کرده و اعلام یک سنگر در برابر جبهه مردم ایران میکند. خامنهای حسرت میخورد که چرا لاجوردی و خلخالی را ندارد تا پازل کابینهاش را تکمیل کند. خلوص نظام یعنی همین!
این مختصات یک جبهه است. در جبهه مقابل خامنهای اما مردم ایران هم به یک نتیجه و قطعیت رسیدهاند که آغاز سال۱۴۰۰ پایان تمام بازیهای ۴۲ سالهٔ نظام آخوندی با باندهایش است. سالی که گذشتن هر هفته و هر ماه آن، رشد تصاعدی نفی مطلق نظام ولایت فقیهی در بین اقشار مردم ایران است. دوران نوینی که با تعمیق مرزبندی و صفبندی، شاهراه سرنگونی کابینهٔ جلادان و اشغالگران ولایی پیش پای تحریمکنندگان آن گشوده میشود.