ظریفی میگفت اگر حاکمیت ولایت فقیه یک روز از محدودیتهای زنستیزانه و سرکوب افسارگسیخته زنان دست بردارد، تردید نکنید بلافاصله سرنگون خواهد شد. آن سوی دیگر معنای این واقعیت این است که زنان، بیشترین رنجها را همراه با بیشترین پایداری و مبارزه، توأمان داشتهاند.
صدای پای فاشیسم زنستیز در اولین پله سرکوب
این واقعیت، یادآور اولین قدم خمینی برای سرکوب مردم ایران و گسترش دیکتاتوریاش است. خمینی در اولین قدم پس از ۲۲بهمن ۵۷ برای ایجاد اختناق و تحمیل افکار قرون وسطاییاش، در اسفند همان سال سراغ سرکوب زنان با طرح «یا روسری یا توسری» رفت. و این شروع اولین خیانت خمینی به وعده و وعیدهایش در پاریس بود. زنان ایران از نخستین هفتههای حاکمیت خمینی به حجاب اجباری اعتراض کردند. در همان روزها زنان مجاهد نیز فعالانه در تظاهرات علیه حجاب اجباری شرکت داشتند.
اما این تنها تصویر صحنه این ۴۰سال سرکوب زنان نبوده است. آنچه از این بزرگتر و بسا قدرتمندتر بوده و ادامه دارد، شکوه مبارزهیی است که زنان ایرانزمین علیه ارتجاع زنستیز آخوندی پیش برده و میبرند. این واقعیت را در ماهها و هفتهها و روزهای اخیر در جریان قیامهای سراسری شاهد هستیم.
جوشش پتانسیل تاریخی
زنان ایران به میزان بهایی که در مبارزه و پایداریشان طی ۴۰سال گذشته علیه حاکمیت آخوندی پرداختهاند، بهمثابه پتانسیلی تاریخی، انرژی آزادشدهیی خلق کردهاند که این حاکمیت همواره از کابوس آن در وحشت است. اولین نشانههای قدرت اینان، شکستنخوردنشان در مقابل سرکوب و وحشیگری افسارگسیخته ایدئولوژی ضدبشری ولایت فقیه و ملازمان اجرایی آن است. از این رو باید تأکید کرد که رژیم ملایان با ماهیت ضدتاریخیاش، ضربه نهایی را از همان قدرتی دریافت خواهد کرد که بهدلیل زنستیزیاش، نه توان درک آن را دارد و نه هرگز آن را بهحساب میآورد.
قیامهای ایران با پیشتازی زنان
این «قدرت» و انرژی و توانمندی اکنون به واقعیتی در قیامهای چندین ساله علیه حاکمیت ملایان تبدیل شده است. گذشته از شرکت فعال و گسترده زنان و دختران ایرانی در قیام سال ۸۸، در قیامهای دی ۹۶ تاکنون شاهد پیشتازیشان در مصاف با هیولای زنستیز قرونوسطایی هستیم. دلیری، مسؤلیتپذیری و هوشیاری آنان همواره راهگشای استمرار اعتراض، تظاهرات، تحصن و قیام طی چند سال ـ و بهطور اخص چند ماه اخیر ـ بوده است.
از سوی دیگر قیامهای چند ماه گذشته، علاوه بر واقعیتهای سیاسی و تعادلقواییِ آن علیه حاکمیت ولایت فقیه ـ و تشدید تضادهای داخلی و بینالمللیاش ـ نشان از شکست قاطع و تمامعیار پروژهٔ زنستیزی طی ۴۰سال گذشته دارد.
این واقعیت برجسته و مهم را در نمونههای مختلفی از قیامهای مردم ایران همواره تجربه کردهایم. یکی از این عرصهها حضور فعال زنان در اعتراضات و تحصنها مقابل مراکز غارت سپردههای مردم توسط مؤسسههای حکومتی بوده و میباشد. در همین موضوع غارتشدگان، همواره زنان بودهاند که تظاهرات مردمی را راه انداختهاند و خودشان هم بهطور گسترده حضور داشته و بلندترین فریادها علیه حکومت بودهاند.
در قیامهای سراسری دی ۹۶ جایی نبود که تظاهرات و اعتراضی بالا بگیرد و جمعیت قابلتوجه و انبوهی از زنان و دختران نقش فعال و پیشتاز نداشته باشند. در تمامی این قیامها همواره بلندترین صداهای اعتراضی و خشمآگین از جانب زنان به گوش میرسید.
کانون پایداری
قیام چندین روزه مردم کازرون یکی از صحنههای بسیار گویا از حضور و نقش گسترده و تعیینکننده زنان علیه حاکمیت ولایت فقیه بود. در این قیام که کشاکش بسیاری بین مردم و سرکوبگران حکومتی جریان داشت، یکی از کانونهای پایداری و تضمین استمرار آن، حضور پرشمار زنان بود. در ادامه قیام که ۳تن از جوانان بهشهادت رسیدند، این زنان بودند که مراسم یادبود شهیدان را به خشم و خروش و اعتراض و فریاد علیه ظلمت و دیکتاتوری آخوندی بدل کردند. در قیام چندین روزه کازرونیها یکی از فعالیتهای زنان که نمود بیرونی بسیاری هم داشت، تلاش و تکاپوی آنان برای اطلاعرسانی و کار رسانهیی و تبلیغی بود.
مبارزه در خط مقدم آسیبهای اجتماعی
یکی دیگر از پهنههای مقاومت زنان در برابر ستم مضاعف ناشی از حاکمیت آخوندها، ایستادگیشان در مواجهه با فقر و فاقهیی است که این حکومت بر تمام اقشار جامعه ایران تحمیل کرده و روا داشته است. واقعیت این است که آثار بلافصل گرانی، بیکاری، فقر و تنگدستی معیشتی در خانوادهها، نخست بر روح و جسم زنان بارز میشود و آنان قربانیان صف اول آسیبهای اجتماعی هستند. تمام این زمینههای ایجادشده توسط غارتگران رسمی و حکومتی برای سرکوب عمومی ـ خاصه علیه زنان ـ بدل به نفرت و خشم و انرژی بیشتر در آنان برای ایستادن مقابل ستمپیشهگان قدرتپرست و دینفروش و زنستیز است. بدین سبب همواره شاهدیم که زنان در صف اول اعتراضات صنفی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هستند.
یک عمر با زندانیان
یکی دیگر از پهنههای مقاومت و افشاگری زنان علیه حاکمیت ولایت فقیه، حضور مستمر آنان جلو زندانهای حکومتی در سراسر ایران است. این حضور همواره از دهه ۶۰ تاکنون ادامه داشته و در چند ماه اخیر بسیار پررنگ و مستمر بوده است. آنان با حضورشان توانستهاند گروههای اجتماعی مردم را به مقابله با سرکوبگران در جلو زندانها سوق دهند. طی چند ماه اخیر شاهد بودهایم که چندین تجمع و تحصن بزرگ جلو زندان اوین شکل گرفت که بخش عمدهیی از آنان را زنان تشکیل میدادند.
فرشته آزادی چنگاچنگ قرنهای تاریکی
اکنون اراده و عزم جزم زنان ایران برای تغییر حاکمیت و به زیر کشیدن دیوسالار آخوندیسم، به یک وزنه قدتمند اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بدل گشته است. اکنون آن پتانسیل بالقوه در تاریخ اجتماعی ما، تبدیل به کنشگر بالفعل برای تغییر تعادلقوا به نفع آزادی و برابری شده است. اکنون در برابر این نیروی عظیم و انرژی آزاد شده بر اثر پایداری و مبارزه برای دفاع از حق مسلم تمامعیار خود، رژیم قرونوسطایی و زنستیز ولایت فقیه هیچ راهحلی جز بروز هر چه بیشتر ماهیت ضدبشری و ارتجاعیاش را ندارد. اکنون این نقش و نیروی تعیینکننده زنان است که میرود طرحی نو در فلک سیاسی و فرهنگی و اجتماعی ایرانزمین درافکند؛ طرحی که در مسیر تحقق آن، بیتردید استخوان ایدئولوژی و ساختار حاکمیت دیوسالار ولایت فقیه را خرد خواهد کرد و فرشته آزادی، نوید خجستگیاش را مرهم قرنهای تاریکی و جهل خواهد کرد.