طی ماههای گذشته کارگران نیشکر هفتتپه، کارگران هپکو، کارگران آذر آب، کارگران آرامکو، پرستاران و بسیاری از مشاغل دیگر اعتراضات و اعتصابهایی را برگزار کردند، خواسته آنها این بود مابه ازای کاری که انجام میدهند حقوق ماهیانه خود را دریافت کنند.
روز ۲۳آبان کارگران شهرداری لوشان در استان گیلان گفتند: «در هشت ماه سپریشده از سال جدید، فقط دو ماه حقوق فروردین و اردیبهشت را گرفتهایم؛ یعنی ۵ماه مطالباتمان به تأخیر افتاده است . شهردار جدید که از حدود دو ماه پیش مدیریت شهر لوشان را برعهده گرفت در روز معارفه خود وعده بهروز کردن مطالباتمان را داد اما بعد از گذشت دو ماه هنوز هیچ اقدام جدیدی صورت نگرفته است» (خبرگزاری ایلنا ۲۳آبان۹۹).
در مقابل خواسته بهحق کارگران، رژیم یا نیروهای وحشی انتظامی و سپاه پاسداران را برای سرکوب آنها روانه میکند، و یا با تهدید به اخراج کردن و دستگیری و زندان حقوق آنها را پایمال میکند.
در صورتی که این زحمتکشان کسانی هستند که با دستان پینهبسته خود سالیان است چرخ تولید را به حرکت درآورده، و عمرشان را زیر بار فشار زیاد زندگی و تنگی معیشت گذراندهاند، اما با این حال حاکمیت آخوندی حقوق ناچیز آنها را که یک پنجم خط فقر است پرداخت نمیکند و معضل معوقات، کارگران سراسر ایران را دچار مشکل و مضیقه کرده است.
مشکلاتی که باعث شکلگیری تجمعات اعتراضی از سوی کارگران میشود، از جمله کارگران هپکو و آذراب در مهرماه تجمعات اعتراضی برگزار کردند.
روز پنجشنبه ۱۵ آبان پرسنل کارگاهی شرکت آزادراه کاریز در شهر رودبار در اعتراض به عدم پرداخت سه ماه حقوق معوقه خود اعتصاب کردند.
همچنین حدود هزار ناجی غریق سواحل دریای مازندران بهدلیل تأخیر در پرداخت مطالبات مزدی خود اعتراض کردند (خبرگزاری ایلنا ۱۲آبان۹۹).
روز ۲۷مهر جمعی از کارگران شهرداری سریشآباد از توابع شهرستان قروه در اعتراض به پرداخت نشدن حقوق و معوقات مزدی تجمع اعتراضی کردند (خبرگزاری ایلنا ۲۷ مهر۹۹).
دبیرکل خانه پرستار نیز در اعترافی آشکار به چپاول بودجههایی که به اسم پرستاران تبلیغ میکنند ولی در جاهای دیگر خرج میشود گفت: «بسیاری از پرستاران با تعجب میپرسند که کدام یک از این هزاران میلیارد تومانها به درستی و بر اساس عدالت توزیع شده است». (سایت اصفهان امروز ۱۰آبان۹۹)
اما جواب حاکمیت به این اعتراضها چه بوده است؟
سرکوب، تهدید به اخراج و حتی حبس فعالان کارگری تنها جواب حکومت سرکوبگر آخوندی است که به کارگران ستمدیده داده میشود.
در هفتتپه به جای رسیدگی به خواستهای کارگران برخی از کارگران معترض را به زندانهای طولانیمدت محکوم کردند.
حکومتی که بیشترین بودجه و هزینه را برای جنگافروزی و صدور تروریسم در منطقه و جهان هزینه میکند، اما سهمی برای پاسخ دادن به مطالبات برحق مردم ایران در نظر نمیگیرد.
فضاحت این مسأله آنقدر بالا گرفته که سفیر آمریکا در سازمان ملل کلی کرافت گفت: «رژیم ایران برای مدت شش سال با حمایت مالی و نظامی خود از حوثیها به درگیری، خونریزی و بدبختی در یمن دامن زده است».
تلویزیون الحره هم گفت: «رژیم تهران در یمن صدها میلیون دلار برای کمک به حوثیها هزینه کرده و آنها را با موشکهای بالستیک و هواپیماهای بدون سرنشین و تکنولوژی قایقهای انفجاری پشتیبانی نموده است.
رژیم ایران در طول سالهای گذشته سالانه حدود ۱۰۰میلیون دلار برای کمک به گروههای حماس و جهاد اسلامی هزینه کرده است.
رژیم تهران تکنولوژی نظامی و کمک سالانه حدود ۷۰۰میلیون دلار برای حمایت از حزبالله لبنان میپردازد» (سایت الحره ۲۹مهر۹۹).
این هزینهها غیر از کمکهای مالی و تسلیحاتی به بشار اسد در سوریه و گروههای شبهنظامی در عراق و سایر کشورها است.
این سیاست جنایتکارانه نظام آخوندی است که مردم در «شعار نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران» آن را به چالش میکشند و خشم و نفرت انفجاری خود را به رژیم نشان میدهند.
وضعیتی که باعث شده مهرهها و رسانههای وابسته به هر دو باند نظام بحث بیاعتمادی مردم به نظام را که نام مستعار خشم انفجاری است مطرح کنند و نسبت به بازشدن دهانه آتشفشان قیام هشدار دهند، آنها نگرانند این آتشفشان به جهنمی برای آخوندها و حکومتشان تبدیل شود. هراس آنها از این است که سیل طغیانگر لشکر گرسنگان سرازیر شود و تمامیت نظام را محو و نابود کند.
اقدامات رژیم در این روزهای سالگرد قیام آبان ماه ۹۸ و گسیل داشتن نیروهای سرکوبگر به خیابانها و گورستانها و ممانعت از برگزاری بزرگداشت برای شهیدان قیام ۹۸ کاملاً اثباتگر واقعیت فوق است. راهاندازی قرارگاههای نظامی برای مقابله با گرانی و کرونا و جوانان تحت عنوان اراذل و اوباش نیز بیانگر وحشت بالای رژیم از نفرت انفجاری کارگران و مردم ایران نسبت به نظام ولایت است.