مهرهها و رسانههای رژیم در اشاره به وضعیت بحرانی نظام، معمولاً از کلماتی که واقعیت موجود را تلطیف کند، استفاده میکنند، مثلاً به جای نفرت مردم از رژیم میگویند بحران بیاعتمادی، یا مثلاً ناامیدی از آینده را جانشین چشمدوختن مردم به سرنگونی نظام کردهاند. همینطور از «افول سرمایه اجتماعی» صحبت میکنند که معنی آن این است که رژیم ذخایر استراتژیک خود برای بقا را از دست داده است.
یکی از موارد تهکشیدن ذخایر استراتژیک، نداشتن پایگاه اجتماعی در میان مردم است که به اعتراف بسیاری از رسانهها و مهرهها و حتی سرمداران حاکمیت، به آخر خط رسیده است.
در این رابطه عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور رژیم میگوید: «باید بتوانیم مسائل اجتماعی را کنترل و تحلیلهای صحیحی از آن داشته باشیم تا بتوانیم بر این اساس راهکارهای درستی برگزینیم بهطوری که مسائل فرهنگی و اجتماعی بهمرور زمان بهدلیل مدیریت نادرست و غلط نباید تبدیل به مسائل امنیتی شوند، بنابراین باید با مدیریت صحیح این مسائل را پیشبینی دقیق کرده و متناسب با آن اقدامات لازم را انجام دهیم. انقلاب چندین سال است که موضوع اقتصاد را برای نامگذاری، شعار سال قرار دادهاند که واقعاً انتخاب حکیمانه و درستی است زیرا پاشنه آشیل ما در مواجهه و برخورد با دشمنان مسائل اقتصادی است. باید بیش از گذشته نسبت به مسائل اجتماعی حساس باشیم». (خبرگزاری ایسنا ۱۸فروردین ۹۷)
محمود واعظی، رئیسدفتر آخوند حسن روحانی نیز با اعتراف به نفرت مردم از رژیم آخوندی و اینکه رژیم با مردم به بنبست و آخر خط رسیده است میگوید: «نظرسنجیها نشان میداد که مؤلفههای مختلفی روی هم تأثیر گذاشتند تا به چنین وضعیتی رسیدیم. اگر از من بپرسید چه کسی مقصر است، میگویم همه مقصریم! من و شمای فعال سیاسی مقصریم که بهعنوان گروههای سیاسی با هم دعوا و مناقشه بیحاصل کردیم، برخی رسانهییها مقصرند که تلاش نکردند نیازهای واقعی مردم را منعکس کنند و تحت تأثیر گروههای سیاسی، ابزار دعواهای آنان شدند، دیگران هم به همین ترتیب. بنابراین اگر میخواهیم به این سؤال پاسخ دقیقی بدهیم، میتوانیم بگوییم همه با هم تصمیم بگیریم که در عمل پیام مردم را بشنویم و ببینیم چه باید بکنیم تا رفتار، کردار و سیاستهای ما در جهت امیدآفرینی و نشاط مردم باشد». (روزنامه شرق ۱۹فروردین ۹۷)
علی مطهری، نایبرئیس مجلس ارتجاع نیز به پایان یافتن ذخایر استراتژیک و بهویژه این که مردم نسبت به آن اعتمادی ندارند چنین اعتراف میکند: «به هر حال اعتماد کم شده و مردم احساس تبعیض کردند. اگر حرفهایی زده شود که مردم را تحریک کند ممکن است باز هم اعتراضاتی را شاهد باشیم. اخیراً دیدم رئيسجمهور گفتند اگر اتفاقی بیافتد اینطور نیست که فقط دولت سقوط کند بلکه همه ما سرنشینان یک کشتی هستیم که اگر کسی به آن آسیب بزند همه با هم غرق میشویم، این حرفها مردم را ناامید میکند، گویی نظام مشرف به سقوط است».(خبرگزاری ایسنا ۱۸فروردین ۹۷)
سایت حکومتی فرارو ۱۸فروردین ۹۷ بهصراحت «افول سرمایه اجتماعی» را «بزرگترین چالش ایران [بخوانید چالش حکومت آخوندی]» میداند و در این رابطه مینویسد: «سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی به ارکان قدرت با ریزش و کاهش مواجه خواهد گردید. شکی نیست که افول سرمایه اجتماعی چنانچه بهخوبی مدیریت نگردد، بحرانهای بهمراتب بزرگتری نظیر بحران مقبولیت را نیز بهدنبال خواهد داشت و در آن صورت، انتظار اینکه عموم مردم بین دولت و حاکمیت مرز روشنی را ترسیم نمایند بسیار سخت خواهد بود».
واضح است که نمونههای فوق نشان میدهد که همه این مهرهها به این واقعیت اعتراف دارند که بحران حکومت آخوندی با مردم جدی است. بحرانی که سرنگونی را پیش روی نظام قرار داده است.