هر بار که سخنرانیهای مسعود پزشکیان را میشنوی یا میخوانی، احساس میکنی وی تازه به ایران آمده و انگار درست و حسابی در جریان مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این مملکت نیست. احساس میکنی با آدمی طرفی که نه سوگندخورده به ولایت فقیه است، نه رئیس جمهور و نه مطلع است که در این مملکت چه میگذرد و وضعیت فعلی که مردم دادشان به فلکالافلاک رسیده، معلول چیست و از کجا و چطوری اینجوری شد. احساس میکنی به یک واعظ و نصیحتگر برخوردهیی که میخواهد با موعظه و پند، از کلاف بحران خفهکنندهی اقتصاد و معیشت، از مهاجرت میلیونی اجتماعی و فرار مغزها و از بازنشستههای دادخواه هر روز کف خیابان، بهشت برین تحت لوای «مقام معظم رهبری» بسازد! گاهی هم میمانی که ایشان واقعاً یک رئیسجمهور است یا یک آدم لودهی از واقعیتهای ملموس کوچه و بازار بیخبر! میمانی که مسعود پزشکیان در کجا سیر میکند و در کدام عوالم و مقال است!
شبکه تلویزیون زاگرس در روز ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ حرفهای پزشکیان را پخش کرده که میگوید:
«مملکت ما آیندهاش با این بچهها شکل خواهد گرفت. هرچی ما به اینها یاد بدهیم، آینده همان خواهد شد که به اینها یاد دادیم. اگه بد تربیت کنیم، اون وقت میگویند برو تو خیابون جمعاش کن. اول باید من رو جمع کنند که نتونستم به اینها آموزش بدهم. ما خودمون میتونیم مشکلات خودمون را حل کنیم.»
یعنی پزشکیان اولینبار است که با وضعیت دانشآموزان یا جوانان مواجه میشود؟
یعنی او نمیداند که مثلاً در کتاب فارسی دبستان، صحنههای اعدام در خیابان را درس میدهند؟
پزشکیان نمیداند که حتی در کتاب ریاضی دبستان، جمع و تفریق را با تعداد شرکتکنندگان در تظاهرات حکومتی به بچهها یاد میدهند؟
یعنی پزشکیان نمیداند که حدود ۴۰۰هزار کودک را خمینی از طریق محسن رضایی و زیر نظر محمد خاتمی به جبهههای جنگ بردند و کشته شدند؟
یعنی پزشکیان نمیداند که مرکز آمار ایران در پاییز سال ۱۴۰۳ اعلام کرد ۲۸۱هزار ترک تحصیلیِ دانشآموز بهخاطر فقر وجود دارد؟
یعنی پزشکیان نمیداند که در سراسر مدارس و دانشگاههای ایران ایدئولوژی حکومتی با ضابطههای حوزوی و اطلاعاتی و کنترل مذهبی دایر است؟
یعنی پزشکیان نمیداند که وزیر آموزش و پرورش کابینهی خودش با فرمانده نیروی انتظامی قرارداد بسته که پلیس به مدارس برای کنترل بچهها بیاید؟
یعنی پزشکیان از عواقب مخرب روحی، روانی، تعلیمی و تربیتیِ این نمونهها بیخبر است؟
آیا مسعود پزشکیان شورش و خشم مدرسههای ایران علیه حکومتی که او رئیس جمهورش است و بهطور خاص علیه «مقام معظم رهبری» را در قیام ۱۴۰۱ ندیده است؟
پزشکیان از کدام «یاد دادن» و «تربیت کردن» حرف میزند؟ از نتیجهی «یاد دادن» و «تربیت کردن»ی که محصولاش معدلهای ۱۱ و ۱۰ و ۹ در ریاضی و طبیعی و علوم انسانی شده است؟
پزشکیان از کجا آمده، در کدام سرزمین ایستاده و با کیها دارد حرف میزند؟ البته پاسخ اینیکی روشن است: او رئیس جمهور قسمخورده به ولایت فقیه، منتخب کمترین رأی شرکتکنندگان[یعنی بهلحاظ حقوقی و سیاسی نامشروع] و توجیهگر و شریک تمام جنایات و دزدیهای حکومتی مسما به «جمهوری اسلامی» است که در حدود ۱۰ماه ریاست جمهوریاش حدود ۱۱۴۲ اعدام انجام شده و او جرأت نمیکند در اینباره موضع روشن بگیرد.
سطح شعور سیاسی پزشکیان در تشخیص علت مهاجرت میلیونیِ متخصصان و فرار مغزها از ایران اینقدر است:
«یک عده آدمها تربیت میکنیم تکبعدی، پرمدعا و وقتی هم با یک مشکل مواجه میشوند، قهر میکنند و میروند. در صورتی که اینها باید مشکل این مملکت را حل کنند. کجا میخواهی بروی؟» (همان)
البته این مقولات پیچیده را نباید جلو امثال پزشکیان گذاشت، بلکه بهتر است از خود روزنامهی حکومتی، آنهم در سادهترین موضوع و نیاز رفاه اجتماعی یادآور شد:
«سفر ایدهآل؛ گمشده ۷۰درصد مردم ــ اگر طبق آمارهای رسمی ۷۰درصد جمعیت یک کشور را از سفر محروم کنید، آن زمان تصویری از رفاه اجتماعی و میزان نشاط آن جامعه پدیدار میشود. تنها ۷میلیون و ۷۸۸هزار خانوار ایرانی طی یک سال گذشته حداقل یکبار به سفر رفتهاند.»(روزنامه آرمان امروز، ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴)