روز جمعه (۱۰آبان) در جریان قیام عراق روز ویژهای بود. روزی که با عنوان «روز خشم بزرگ» نامگذاری شده بود و این خشم بزرگ علیه فاشیسم دینی حاکم بر ایران و مزدوران جنایتکارش متمرکز بود. جمعیت صدهاهزار نفره در میدان تحریر عراق و خیابانهای اطراف آن یکپارچه علیه رژیم آخوندی حاکم بر ایران و عوامل و مزدورانش میخروشیدند و شعار میدادند.
قیام، از سرکوب عبور کرده
با روز «خشم بزرگ» مرحله دوم قیام عراق وارد دومین هفتهٔ خود شد و پرخروشتر رادیکالتر و سازمانیافتهتر از دور اول، ادامه دارد و اکنون میتوان با قطعیت گفت که قیام تثبیت شده، یعنی بهرغم سرکوب بسیار وحشیانه و خونین و بهرغم حدود ۳۰۰کشته و ۱۱هزار مجروح، اما قیام از سرکوب عبور کرده، منظور این نیست که دیگر سرکوب و کشتاری در کار نخواهد بود، بلکه بهرغم این سرکوب و کشتار مردم مقهور و مرعوب نشدهاند؛ روحیهها و همچنین همبستگی اقشار مختلف مردم با هم بسیار بالاست و صحنههای کمک مردم به همدیگر یادآور صحنههای انقلاب ضدسلطنتی و قیامهای ۸۸ و دیماه ۹۶ است.
مردم حکومت نظامی را در همهٔ شهرها بههیچ میگیرند و به خیابانها سرازیر میشوند و در بسیاری از خیابانها و مناطق شهر، بهنوعی حاکمیت و ابتکار عمل در دست مردم است. بهعنوان مثال، جوانان بغداد با شیفتبندی بهطور ۲۴ساعته در خیابانها و بهخصوص در مراکز حساس مانند پلها حضور دارند و بر فراز ساختمانهای مرتفع که در دور قبلی قیام، تکتیراندازان از آنجا تظاهراتکنندگان را هدف قرار میدادند، مستقر شدهاند و اجازهٔ حضور به عوامل سرکوبگر را نمیدهند و به این وسیله از قیام محافظت میکنند.
همچنین مردم طی این مدت بهطور نسبی سازماندهی پیدا کردهاند، اقشار مختلف، مثل کارگران، پزشکان و کادر درمانی، دانشجویان و دانشآموزان که نشانهٔ سازماندهی است در تظاهراتها شرکت میکنند. متقابلاً تضعیف روحیه و ازهمپاشیدگی و آشفتگی در جبهه ضدخلق، بهوضوح مشاهده میشود. صحبت از استعفای نخستوزیر است و در آن طرف معلوم نیست زمام امور دست کیست و چه خط و برنامهای را میخواهند پیش ببرند. طرحها و توطئههایی که سرنخ آن در دست رژیم است، مثل شعارهای انحرافی مبارزه با فساد و امثالهم، یا دعوت به مسالمت و گفتگو که تماماً از طرف مردم مورد بیاعتنایی و تمسخر قرار گرفته و مهرههایی که بههمین منظور توسط رژیم به صحنه فرستاده شده بودند، سوخته و از دور خارج شدهاند.
یک فراز مهم در قیام
روز «خشم بزرگ»، بیانگر یک شاخص و یک فراز مهم در قیام یکماههٔ عراق است؛ چرا که:
- ابعاد جمعیت در بغداد، میلیونی بود که در آن اقشار مختلف در صفوف فشرده و غالباً متحدالشکل حضور داشتند و نشانههایی از سازمانیافتگی را به نمایش میگذاشتند.
- ثانیاً، قیام و شعارهای قیام، یکسویه و بیشکاف علیه رژیم و سران نظام و عوامل سرکوبگرش بهخصوص خامنهای و پاسدار قاسم سلیمانی متمرکز بود. این وجه در حال حاضر آنقدر بارز است که رژیم که تا پیش از این، در تبلیغات خود، تلاش میکرد قیام را اعتراضات پراکنده ناشی از نارضایتی از کمبودها و نارساییها جلوه دهد، اکنون ناچار است به ابعاد قیام و بهجهتگیری آنکه تماماً علیه رژیم و دخالتهایش میباشد، اعتراف کند؛ منتها آن را ناشی از تحریکات خارجی و آمریکا و عربستان و امثالهم جلوه دهد و در بعضی جمعهبازارها بهطور احمقانهای به قیامکنندگان توصیه میکنند که بروند و به سبک وحوش رژیم سفارت آمریکا را بگیرند چرا که آنجا لانهٔ جاسوسی و فتنه و توطئه است. البته قیام کنندگان خوب میدانستند که برای برچیدن لانهٔ جاسوسی و فتنه و توطئه باید به سفارت رژیم حمله کنند و همین کار را هم کردند و در همین رابطه بنا به بعضی گزارشها ۵نفر شهید دادند که یکی از آنها یک دختر جوان است. شایان ذکر است که یکی از نقاطی که قیامکنندگان آن را مستمراً کنترل میکنند، پل سنک بغداد است که نزدیک سفارت رژیم واقع است و به آن اشراف دارد.
عمق استراتژیک در حال فروریختن
روز «خشم بزرگ» بهویژه از این نظر خیلی برجسته و بارز بود که جهتگیری قیام علیه رژیم در آن کاملاً واضح بود و تمام دنیا فوران خشم و نفرت مردم عراق و بهخصوص شیعیان را از خمینی و خامنهای و قاسم سلیمانی بهچشم دیدند و به این ترتیب و تا همین جا، برگی را که رژیم تا بهحال در منطقه و در عرصهٔ بینالمللی با آن بازی میکرد و خود را برخوردار از نفوذ و پایگاه اجتماعی در عراق و بین شیعیان این کشور وانمود میکرد، بهکلی سوزاند و همهٔ سرمایهگذاریهای سیاسی و مادیاش را بهباد داد. به این ترتیب روز «خشم بزرگ» نماد یک ضربه استراتژیک بهنظام ولایت فقیه است؛ ضربهای که عمق استراتژیک نظام ولایت بهمثابه یکی از ستونهای اصلی نگاهدارندهٔ رژیم را در معرض فروپاشی قرار داده است.
خامنهای روز چهارشنبه(۸آبان) در یک سخنرانی علنی صراحتاً به عوامل مزدورش در عراق، دستور سرکوب قیام را داد و عملاً هم پاسدار جنایتکار قاسم سلیمانی را برای اداره امر سرکوب بهعراق فرستاد.
به نظر میرسد خامنهای عمداً این موضوع را بهطور علنی گفت و احتمالاً خود رژیم و عواملش هم حضور قاسم سلیمانی در عراق و در موضع فرمانده قوای سرکوبگر را درز دادند تا از شهرت این عنصر خونخوار در جهت ارعاب استفاده کنند، چرا که اسم این جنایتکار در عراق مانند سوریه، کشتار و قتلعام و خودروهای انفجاری و قتل را برای مردم عراق تداعی میکند. اما صحنههایی که دیروز در بغداد و سایر شهرهای عراق، از لنگه کفش و آبدهان و آتش شاهد آن بودیم، نشان داد که این ترفند رژیم نه تنها مردم را مرعوب نکرده، بلکه آنها را بیشازپیش علیه رژیم برانگیخته و متحد کرده و عملاً میدان مانور فرصتطلبانی را که میخواستند توجهات را از جانب رژیم بهجانب دیگری منحرف کنند، از آنها گرفته است. اکنون شرایط چنان است که هر عنصری که حرفها و مواضعش بوی حمایت از رژیم یا کمرنگ کردن نقش رژیم در عراق را بدهد، از طرف مردم طرد میشود، همچنین تمام مهرههایی که بهقول قیامکنندگان توسط رژیم بر گردهٔ مردم سوار شدند، سوخته و مطرود محسوب میشوند.
این وضعیت در لبنان هم صادق است و مردم لبنان نیز بهرغم تنوعات قومی و مذهبی در این کشور، روزبهروز علیه رژیم و مهرهها و جریانهای دستپرورده و مورد حمایت رژیم در لبنان متحدتر میشوند و تقسیمبندیهای ارتجاعی استعماری بر اساس مذهب و طایفه و از این قبیل، بیشازپیش رنگ باخته است که این خود علامت دیگری از فروریختن عمق استراتژیک رژیم است.
این معنا با بیانهای مختلف در روزنامههای حکومتی(۱۱آبان) بهچشم میخورد.
روزنامهٔ سیاست روز از باند خامنهای نوشت: «وضعیت بحرانی لبنان و عراق، میتواند فضای تنفسی برای تروریستها(بخوانید رزمندگان مقاومت) در این کشورها و سوریه ایجاد نماید که قطعاً هدف از این فضای تنفس تهدید امنیت ملی ایران خواهد بود».
روزنامهٔ حکومتی جمهوری اسلامی هم در حالی که اردوی ارتجاع و تروریسم رژیم را جبهه مقاومت مینامد سوزوگداز میکند: «هر چه زمان تظاهرات اعتراضی عراق و لبنان طولانیتر میشود، این واقعیت بیشتر روشن میشود که هدف اصلی، ضربه زدن به «جبهه مقاومت» است.(بخوانید جبهه ارتجاع و تروریسم)
آری، رژیم در معرض یک ضربه خردکنندهٔ استراتژیک قرار گرفته است. خامنهای در بیان معنای عمق استراتژیک گفته بود اگر نخواهیم در سوریه و عراق با دشمن بجنگیم، باید در خیابانهای شهرهای ایران با آن روبهرو شویم.
آری، وقتی پوزهٔ ولایت فقیه در بغداد و بیروت به خاک مالیده میشود، آثار آن دیر یا زود در خیابانهای ایران ظاهر خواهد شد.