رسانههای حکومتی روز یکشنبه ۲۰مهر درگیر جدال آشکار میان دو خط تبلیغیاند؛ یکسو جریانهای تندرو که با شعار «موشک نه مذاکره» علیه هر گونه تعامل بینالمللی میتازند، و سوی دیگر روزنامههای نزدیک به دولت که تلاش میکنند از «دیپلماسی برای جلوگیری از جنگ» سخن بگویند. تصویب لایحه CFT در مجمع تشخیص و اظهارات تازه پوتین درباره پیام اسراییل به ایران، زمینه اختلافات تازهیی درون حاکمیت فراهم کرده است. همزمان، رسانههای اقتصادی نیز از تورم، فساد و تحریم بهعنوان تهدیدهای هموزن جنگ یاد میکنند.
گزیده رسانهها:
دنیای اقتصاد حکومتی: حمله اسراییل و آمریکا به تأسیسات اتمی ایران را «بیاثر» خواند و راهحل را در دیپلماسی و ایجاد «چرخه سوخت هستهیی منطقهای» دانست (تلاش برای بازنمایی بنبست کنونی در چارچوب گفتگوی بینالمللی و کاهش تنش).
آرمان ملی حکومتی: با اشاره به تصویب CFT در مجمع تشخیص، تندروهای مجلس را متهم به ناآگاهی از قانون و مخالفت بیاساس کرد؛ احمد شیرزاد نیز گفت جریان افراطی صرفاً «تحمل میشود» و مسیر مسلط نظام نیست (نمایانگر شکاف درونساختاری حاکمیت).
آرمان امروز حکومتی: موج مخالفت دوباره با FATF را «تکرار فرصتسوزی» خواند و بر ضرورت بازسازی ارتباط مالی ایران با جهان تأکید کرد (توجیه رسانهیی برای تصمیم دولت پزشکیان در برابر فشار جناح راست).
خراسان حکومتی: در حملهیی مستقیم به ظریف، ایده «مردم مهمتر از موشک» را تقلید از تبلیغات غربی خواند و بر ضرورت «قدرت دفاعی پیش از دیپلماسی» تأکید کرد (ادامه خط امنیتی سپاه برای حذف دیدگاههای میانهرو).
فرهیختگان حکومتی: ظریف را عامل «دوقطبیسازی جعلی» و «التهاب سیاسی» معرفی کرد و دفاع از موشک را معادل دفاع از مردم دانست (تکمیل پازل رسانهیی علیه رویکرد دیپلماتیک دولت).
هممیهن حکومتی: ضمن نقد دو جناح قدرت، حاکمیت را گرفتار منازعات درونی دانست و تأکید کرد هیچ ابتکار عملی در سیاست خارجی و اقتصادی دیده نمیشود (بیان ناامیدی از توان اصلاح در درون نظام).
جوان حکومتی: سخنان سخنگوی دولت درباره «دور کردن جنگ» را پوپولیستی و «صلحفروشی» خواند و ضعف تیم رسانهیی دولت را تمسخر کرد (هماهنگ با خط تبلیغاتی سپاه علیه دولت).
شرق حکومتی: در دو گزارش مجزا، از یکسو اظهارات پوتین درباره پیام اسراییل به ایران را بازتاب داد و از سوی دیگر با تحلیل اقتصادی از حسین راغفر، ساختار رانتی قدرت و دستکاری نرخ ارز را عامل اصلی تورم دانست (نقد کنترلشده به نظام تصمیمگیری اقتصادی).
آرمان ملی (تحلیل تکمیلی): گفتگو با قاسم محبعلی درباره ضرورت «دیپلماسی فعال برای جلوگیری از جنگ» و هشدار نسبت به «اشتباه استراتژیک در کنار گذاشتن مذاکره» (تأکید بر ضرورت تغییر مسیر سیاست خارجی رژیم).
کامل رسانهها:
دنیای اقتصاد: تجاوز نظامی اسراییل و ایالاتمتحده به تأسیسات هستهیی ایران در ماه ژوئن نتوانست توان اتمی این کشور را تضعیف کند. دستیابی به راهحل برای این پرونده، نیازمند دیپلماسی است. در واقع، این لحظه ایدهآلی است تا ایالاتمتحده با ایجاد یک رویکرد همکاریجویانه جدید در زمینه انرژی هستهیی در خاورمیانه، راهکاری بلندپروازانه شکل دهد. مونیز افزود که واشنگتن و شرکایش باید به سمت ایجاد یک چرخه سوخت هستهیی مشترک در منطقه حرکت کنند، چرخهای که در چندین کشور گسترش یافته یا بهطور بالقوه بهصورت مشترک توسط آنها توسعه یابد.
در عینحال، حمایت بینالمللی برای گسترش انرژی هستهیی بهطور قابل توجهی افزایش یافته است. بیش از ۳۰ کشور متعهد شدهاند که انرژی هستهیی جهانی را تا سال ۲۰۵۰ سهبرابر کنند. مؤسسات مالی بینالمللی، مانند بانک جهانی، ممنوعیتهای سرمایهگذاری در انرژی هستهیی را لغو کردهاند و راه را برای فرصتهای مالی جدید باز میکنند. در داخل ایالاتمتحده، دولت دونالد ترامپ نیز متعهد به استقرار انرژی هستهیی در داخل و خارج شده است. این تحولات جامعه بینالمللی را در موقعیتی قرار میدهد که میتواند به تحقق یک چرخه سوخت منطقهیی امن و مطمئن در خلیجفارس کمک کند.
آرمان ملی: تصویب لایحه CFT در مجمع تشخیص با مدتها بحث و بررسیهای کارشناسانه و سنجیدن جوانب موضوع و شنیدن نظرات موافق و مخالف انجام شد و همه نظرات از موافقترین افراد تا مخالفترینها در این مسأله حضور داشتند؛ اما در نهایت رأی مجمع به تصویب این لایحه بود. این در حالی است که تندروهای مجلس این اقدام مجمعنشینان را بر نتابیدهاند و در تلاش برای تغییراتی بر آمدهاند. چه اینکه اخیراً نماینده قم متمایل به جبهه پایداری با اشاره به موضوع کنوانسیون (CFT) اظهار داشت: «CFT یکی از ۴۹ کنوانسیون مرتبط با گروه ویژه اقدام مالی FATF است که مبنای آن شفافسازی و افشاگری مالی است و بر اساس سازوکار این کنوانسیون، کشورها موظف هستند تمام نقل و انتقالهای بانکی و تراکنشهای مالی خود را در چارچوب قواعد تعیینشده ثبت و به اشتراک بگذارند». مجتبی ذوالنوری گفت: «تا زمانیکه ما تحت تحریم هستیم و مجبوریم برای تأمین نیازهای کشور تحریمها را دور بزنیم، عضویت در CFT به منزله انداختن طناب به گردن خودمان است، اما اگر روزی تحریمها برداشته شود، نخستین کشوری که این کنوانسیون را امضا میکند ما خواهیم بود». وی افزود: «اکنون این موضوع در مجلس معلق است و طرحی سهفوریتی از سوی آقای مالک شریعتی نماینده تهران برای جلوگیری از اجرای آن در دست بررسی است». حال پرسش اینجا است که تندروهای مجلس از اختیارات خود بیخبرند یا از تفکیک قوا و روند بررسی قوانین اطلاعی ندارند؟ لایحه CFT از طرف مجمع تشخیص مصلحت نظام که نهادی بالادست مجلس است تصویب شده و به نوعی فصلالخطاب در این موضوع است. لذا تندروهای مجلس نمیتوانند حتی با طرح سهفوریتی نیز مصوبهیی که در مجمع به تصویب رسیده را کنار زده و از اجرای آن جلوگیری کنند
احمد شیرزاد به «آرمان ملی» گفت: مثلا در بحثهای سیاسی گاهی همین که اینها وجود داشته باشند و شعارهای تندی مثل خروج از NPT بدهند که همینها بهعنوان ابزاری استفاده میشود که خارجیها بدانند چنین نظراتی هم وجود دارد. در واقع این طور نیست که در سطح جامعه همه یکجور فکر کنند بلکه نظرات افراطی هم در مقابل آنها هم وجود دارد. به همین دلیل تندروها یک اقلیت فرهنگی هستند که دارند تحمل میشوند و احتمالاً تحلیل نهادهای بالادست کشور این است که اینها خطری ایجاد نمیکنند و من خودم هم شخصاً فکر میکنم اینها خیلی خطری ایجاد نمیکنند. وی افزود: بالاترین کاری که از دستشان برمیآمد تصویب قانون عفاف و حجاب بود که دست و پای همه مسئولان کشور را ببندند و هزینه کلانی را برای نظام یه بار بیاورند، اما دیدیم که شورای عالی امنیت ملی آن را متوقف کرد و آقای باهنر نیز صراحتاً گفت مصلحت کشور در نبودن این حرفها است. اتفاقاً درست هم هست و الآن نباید سر به سر جامعهیی که اینطور با نظام در جنگ ۱۲ روزه همبستگی نشان داده بگذارند. اما تندروها ساز متفاوتی را برخلاف مسیری که نظام رو به گشایش فرهنگی و سیاسی میرود کوک میکنند. نماینده اسبق مجلس بیان کرد: مسیر تندروها صرفاً تحمل میشود و هیچوقت نمیتواند به شکل مسیر مسلط در آید.
آرمان امروز: در روزهای اخیر، جریانهای تندرو بار دیگر مواضع خود را علیه پیوستن ایران به پیمان بینالمللی CFT مطرح کردهاند. حجتالاسلام نبویان در گفتگویی با رسانه «انتخاب» اعلام کرده است که در صورت پیشبرد این طرح، گروهی از نمایندگان مجلس با ارائه لایحه سهفوریتی، مانع تصویب و اجرای آن خواهند شد. او تأکید کرده است که ایران نباید به این پیمان بپیوندد.
این اظهارات در حالی مطرح میشود که کارشناسان اقتصادی و نهادهای تصمیمگیر بارها نسبت به فرصتسوزیهای گذشته در اجرای برنامه FATF هشدار دادهاند. روزنامه «دنیای اقتصاد» در گزارشی با عنوان «هشدار فرصتسوزی در اجرای برنامه FATF» یادآور شده بود که سالهای گذشته، ایران بهدلیل تأخیر در تصمیمگیری، در فهرست سیاه این نهاد قرار گرفته و اکنون که دو لایحه «پالرمو» و «CFT» در مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شدهاند، نباید دوباره فرصتهای اقتصادی از دست برود.
در همین حال، آذر منصوری نیز در گفتگویی با یکی از رسانهها با اشاره به مواضع تندروها گفته بود که در هر مرحلهای که زمینهای برای گشایش در کشور فراهم میشود، گروه کوچکی از مخالفان، بدون ارائه راهکار جایگزین، تنها مسیر مخالفت را انتخاب میکنند.
به نظر میرسد موج جدید مخالفتها با CFT، تکرار همان رویهای است که در سالهای گذشته نیز در برابر هر طرح یا برنامهیی با هدف بهبود روابط اقتصادی و بینالمللی کشور در پیش گرفته شده است؛ رویهای که به باور بسیاری از کارشناسان، جز اتلاف فرصتها و افزایش هزینههای اقتصادی برای کشور، نتیجهیی در بر نداشته است.
محمد باقرزاده، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اقتصاد سیاسی، در گفتگو با آرمان امروز، با اشاره به اهمیت پیوستن ایران به پیمان بینالمللی مبارزه با تأمین مالی تروریسم (CFT)، این اقدام را یکی از پیششرطهای ضروری برای بازسازی ارتباط مالی کشور با جهان دانست
خراسان: آقای ظریف! دولتهایی که بدون قدرت دفاعی سر میز مذاکره نشستهاند، معمولاً نه شریک، بلکه قربانی دیپلماسی بودهاند
افکار عمومی بهخاطر دارد که یک جریان سیاسی در داخل کشور طی سالیان گذشته مدعی بود «دنیای فردا، دنیای گفتمان است و نه موشک». تصور کنید که اگر بر فرض، حاکمیت در ایران، این طرز فکر را پیادهسازی میکرد و تعطیلی قدرت دفاعی و توان نظامی را رقم میزد، در حال حاضر در چه وضعیتی بودیم؟! افزون بر این دولتهایی که بدون قدرت دفاعی سر میز مذاکره نشستهاند، معمولاً نه شریک، بلکه قربانی دیپلماسی بودهاند. نمونهاش را میتوان در سرنوشت لیبی دید؛ کشوری که پس از خلع سلاح، طعمه تجاوز شد. بنابراین، سخن گفتن از دوگانه «موشک یا مردم» عملاً باز تکرار همان خط تبلیغی غرب است که میخواهد ایران را از مؤلفههای قدرت تهی کند. واقعیت این است که دشمنان بیرونی در تحقق این هدف شکستخوردهاند و حالا برخی در داخل، آگاهانه یا ناآگاهانه، ادامهدهنده همان پروژهاند.
فرهیختگان: این تصور در سال گذشته وجود داشت که پایان حضور رسمی محمدجواد ظریف در دولت پزشکیان، پایان حواشی جنجالی او هم باشد، اما تئوری پردازیهای ظریف همچنان حاشیه میآفریند. تئوریهایی که میکوشند به هر نحو ممکن، مذاکره را با هر قیمتی و با هر موضوعی توجیه کند، حتی به قیمت اصالتبخشی به دوقطبیهای جعلی. ظریف که پیش از این با جعل دوگانه «دیپلماسی و میدان» در ماههای آخر وزارتش، فضای سیاسی کشور را دچار التهاب و تشویش کرده بود، حالا دوقطبی جعلی دیگری را مطرح کرده است که باز هم جز تزریق تشویش در فضای سیاسی، نتیجهیی ندارد؛ دوگانه مردم و موشک. او گفته که «موشک بسیار مهم است، اما مردم مهمترند»؛ عبارتی که با دیدن آن برای هر فردی سؤال پیش میآید که چرا باید دو بازوی قدرت ایران را در برابر هم قرار داده و بخواهد یکی را بر دیگری برتری دهد؟ موضوع فقط این نیست که چنین دوگانهسازیهایی فضای سیاسی کشور را بهلحاظ روانی به هم میریزد و نقد و گفتگو بر سر آن، ظرفیت و انرژی رسانهیی و سیاسی را دچار اصطکاکی بیسود میکند، بلکه این دوقطبیسازیها جامعه را دچار اشتباه تحلیلی میکند و در ذهن برخی افراد نگاهی منفی نسبت به موشک ایجاد میکند؛ موشکی که دیگر نه فقط مردم ایران، بلکه تمام جهان دیدند که چگونه در برابر تجاوز نظامی صهیونیستها مدافع همین مردم شد. در چنین فضایی ذهنیتسازی منفی علیه توان دفاعی کشور به نفع مردم ایران است یا به نفع دشمن ایران؟
هممیهن: سیاسیون چه از طیف منتقدان دولت چه متولیان امروز ساختار اجرایی کشور، هنوز در چنبره معادلات و مجادلات چند دهه گذشته سیر و سیاحت میکنند و به جای تمرکز بر وضعیت فعلی و تغییر رویکرد با عنایت به سیر تحولات سپریشده و تغییر نگرش و راهبرد نسبت به معضلات حکمرانی یا اسیر در بهانهگیری و آتوگیری از رقیب و مانور تبلیغاتی و پروپاگاندای سیاسی و جناحی هستند، یا آن که در پی توجیه وضعیت و حفظ کرسی و صندلی خود و در این میان آنچه که مغفول میماند وضعیت مردم و برونرفت کشور از شرایط ناخوشایند کنونی است.
اما در این میان یک نکته جالب توجه و شایسته تأمل است و آن واکنش سیاستمداران از طیفهای مختلف اعم از منتقدان دولت تا مسئولان است که از هر منظری که نگریسته شود، همان بانیان وضعیت موجود هستند اما تو گویی تنها چیزی که زیر بارش نمیروند، همین حس مسئولیتپذیری و تصحیح و تغییر رویکرد و نگرش است، تا شاید امیدی به تغییر وضعیت در پیآمد تغییر الگوهای حکمرانی و سیاستورزی در سطوح مختلف سیاسی و فرهنگی و اقتصادی را شاهد باشیم.
حامیان دولت چهاردهم در پاسخ به انتقادات طیف حامی دولت قبل، البته که میتوانند بگویند، این دولت نقشی در وضع قطعنامهها نداشته است، هیچ دولتی مانند این دولت از روز اول با چالشهایی چون ترور و تلاطم مداوم و منازعهطلبی عریان خارجی و در نهایت جنگ روبهرو نبوده، برخلاف دولت قبل با پدیدهیی چون ترامپ دست به گریبان نشده و حداقل فرصتهای دولت قبل را هم نداشته و اکنون هم با بازگشت تحریمها، میراثداری بس بداقبال بوده و با این حال با توجه به آمارها در قیاس با دولت قبل کارنامه بدی با توجه به شرایط نداشته است اما نکته آن است که این توجیهات دردی از شرایط امروز مردم دوا نمیکند و البته که بسیاری از این موارد قابل پیشبینی بوده است و دولتی که شعار تعاملگرایی و بهرهگیری از ظرفیتهای دیپلماتیک را داشته در عمل موفق به هیچ تغییر محسوس و ملموسی در این عرصه نشده و نتوانسته طرحی نو دراندازد و ابتکار عملی از خود نشان دهد.
در عرصه داخلی و تدبیر و تدوین سیاستهای اقتصادی هم، جز مشتی شعار و تشکیل فلان کارگروه و بهمان ستاد و رویههای کلیشهای، شاهد هیچ تغییر و تکانه جدی نبودهایم،
معالاسف باید گفت، سیاسیون چه از طیف منتقدان دولت چه متولیان امروز ساختار اجرایی کشور، هنوز در چنبره معادلات و مجادلات چند دهه گذشته سیر و سیاحت میکنند و به جای تمرکز بر وضعیت فعلی و تغییر رویکرد با عنایت به سیر تحولات سپریشده و تغییر نگرش و راهبرد نسبت به معضلات حکمرانی یا اسیر در بهانهگیری و آتوگیری از رقیب و مانور تبلیغاتی و پروپاگاندای سیاسی و جناحی هستند، یا آن که در پی توجیه وضعیت و حفظ کرسی و صندلی خود و در این میان آنچه که مغفول میماند وضعیت مردم و برونرفت کشور از شرایط ناخوشایند کنونی است.
مشرق: ایرانیک تی وی ویدئویی درباره حمایت اسراییل از پهلوی منتشر کرد.
فرامرز دادرس، افسر سابق رژیم پهلوی: آمریکا و اسراییل هنوز مردم ایران را نشناختند؛ اسراییلیها در مورد رضا پهلوی دچار خطای محاسباتی شدند و فریب رضا پهلوی را خوردند.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفاً جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.
سایت دیدار: جواد میری جامعهشناس و استاد دانشگاه: ما کجای جغرافیای جهانیم؟ ما چی میخوایم؟ ما کجا میخواهیم برویم؟ آیا واقعاً ما میخواهیم از کربلا به قدس برویم؟ از قدس برویم مثلاً کاخسفید رو حسینیه بکنیم؟ اصلاً تو این فضاها هستیم یا اینا شوخیه؟ یه شوخیه که دارند به ما میگویند یا ما خودمون رو به شوخی گرفتیم جهان رو به شوخی گرفتیم…
الان ما نیازمند یک بازسازی دوباره هستیم که ما کجای جغرافیای جهانیم؟ ما چی میخوایم؟ ما کجا میخواهیم برویم؟ آیا واقعاً ما میخواهیم از کربلا به قدس برویم؟ از قدس برویم مثلاً کاخسفید رو حسینیه بکنیم؟ اصلاً تو این فضاها هستیم یا اینا شوخیه؟ یه شوخیه که دارند به ما میگویند یا ما خودمون رو به شوخی گرفتیم جهان رو به شوخی گرفتیم چرا که جهان حقیقتاً شوخی نیست...
جوان: خانم سخنگوی دولت گفته است «دولت بهشدت فعال است تا با پیشبرد دیپلماسی که وظیفه ذاتی وزارتخارجه است جنگ را از ایران دور کند».
اول، سایه جنگ را نتانیاهو بلند کرده است. زیر این سایه نباید رفت و نباید خفت. ولی گویا اگر روزی او هم نگوید، کسانی هستند در ایران که یادآوری کنند! حتی گفتن اینکه «مردم مهمتر از موشک هستند» از سوی آن عضو کنار رفته دولت نیز که گفتهای سمی و فاسد و دوقطبی شرمآور و نشانه افول ذهن و زیادهروی در اوهام بود، از جنس همین سایهافکنی با جنگ است. پس میتوان گفت اتاق فکری خراب وجود دارد.
خانم سخنگو اخیراً گفته بود که مسائل نظامی را از دولت و از ایشان نپرسند، حالا چه شده است که درباره دور کردن جنگ سخن میگوید، با آن که میداند این تصمیمات در شعام و در چه سطحی گرفته میشود. دور کردن جنگ یک تلاش پوپولیستی در زمان تبلیغات انتخاباتی بود که گویا عادت به آن و صلحفروشی هنوز باقی مانده است
جنگ با حرف و نقل دور نمیشود. آنانکه در جنگ قبلی کار را درآوردند، مشغول کار هستند و البته دولت هم سعی خودش را بکند، چه ایرادی دارد، سعیکم مشکور خانم سخنگو و آقایان دولتی!
آخر، تیم رسانهیی و سخنگویی دولت بسیار ضعیف است. اغلب دولتها چنین بودند. این را بعد از سه دهه حضور مستمر در رسانه میگویم. یک تیم قوی رسانهیی و سخنگویی، دولت را از زمین بلند میکند. رفتار برخی مسئولان دولتی با خبرنگاران گواهی بر آن است که دولت، رسانه و خبرنگار را یک «خبرنگارنمای عوضی و یک الف بچه که کی باشه که دولت بخواهد جواب او را بدهد» میدانند، یعنی همین حرفی که معاون وزیر بهداشت دیروز در نشست خبری سلامت روان زد و تعجب من از خبرنگاران بود که دستهجمعی نشست را ترک نکردند و نشستند تا یک کسی که خودش هوش هیجانی پایینی دارد و از عهده برگزاری سالم یک نشست خبری برنمیآید، با آنان از سلامت روان سخن بگوید.
شرق: با وجود درگیری حدوداً ۵۰ساله کشور با تورم دورقمی، منشأ این پدیده همچنان در محافل علمی و سیاسی مورد اختلاف است
مریم شکرانی: موضوع تورم یکی از موضوعات کلیدی است که حدود پنج دهه اخیر دائما اقتصاد ایران با آن درگیر بوده است. جان مینارد کینز، اقتصاددان معروف میگوید: «اگر میخواهید ملتی را نابود کنید، کمهزینهترین، راحتترین و پنهانترین ابزار، تورم است. یک تورم بلندمدت ایجاد کنید. زیرا آرام آرام تمام بنیانهای اخلاقی و اقتصادی آن ملت نابود میشود».
اهمیت حل مشکل تورم برای کشور تا اندازهای بوده که حل آن تبدیل به شعار تبلیغاتی بسیاری از سیاسیونی بوده است که از طریق آرای عمومی بهدنبال کسب جایگاه قدرت بودهاند. اما تمامی این شعارها و راهکارها تاکنون راه به جایی نبرده و این غول تورم بوده که بنیانهای سیاسی-اجتماعی و حتی فرهنگی کشور را تحت تأثیر خود قرار داده است. در این میان، اگر چه سادهسازی مسائل اقتصادی و بیان آنها به زبان ساده، هنر اقتصاددانان بزرگ و رهبران با تجربه بوده، اما سادهپنداری مسائل اقتصادی یکی از معضلاتی است که با ایجاد مطالبات عمومی اشتباه، منجر به ایجاد تلههای فکری در سیاستگذاران میشود.
حسین راغفر، اقتصاددان نهادگرا در این زمینه به «شرق» میگوید غالب درآمدهای ارزی کشور در انحصار حاکمیت است و بازیهای سودجویانه با نرخ دلار موجب تورم شده است.
او توضیح میدهد: دولت برای پوشش کسری بودجه خود نرخ دلار را دستکاری کرده و افزایش قیمت ارز موجب تورم میشود.
این اقتصاددان تأکید میکند افزایش نرخ ارز لزوماً با هدف کسری بودجه نبوده و نیات سودجویانه و توزیع گسترده رانت بوده است.
به گفته راغفر، در کشوری که تولیدمحور نبوده و دارایی بادآورده نفتی بهراحتی منابع نفتی را در اختیار گروههای در قدرت میگذارد، رانت نفت نهتنها عامل فساد و ثروتهای یکشبه بوده، که تورم را به جیب عموم مردم منتقل کرده است
اما نگاهی عمیقتر به دو دیدگاه فوق، نشان میدهد دو موضوع نرخ ارز و همچنین نقدینگی اگر چه میتواند بر نرخ تورم مؤثر باشد اما عوامل زیاد دیگری نیز وجود دارد که بر تورم مؤثر است و با دمیدن در دوقطبی نقدینگی-نرخ ارز، تنها فضایی بر اقتصاد و سیاستگذاری حاکم میشود که سایر عوامل مؤثر بر تورم به فراموشی سپرده میشوند
شرق: رئیسجمهور روسیه، پنجشنبه گذشته در دومین اجلاس روسیه و آسیای مرکزی اعلام کرد: «مسکو در تماس مستمر با تلآویو است». او افزود: «رهبران اسراییل پیامی برای دوستان ایرانی ما ارسال کردهاند مبنی بر اینکه اسراییل بهدنبال درگیری نیست و ترجیح میدهد اوضاع به صورت مسالمتآمیز و دیپلماتیک حل شود». پوتین تأکید کرد: «روسیه از هر دو طرف میخواهد مسیر گفتگو و تعامل را برای جلوگیری از تشدید تنشها در پیش بگیرند».
این در حالی است که تا پیش از این روسیه نسبت به حمله دوباره اسراییل و ایالات متحده هشدار داده بودند. کمااینکه اوسط مردادماه رویترز بهنقل از منابع دیپلماتیک گزارش داده که روسیه از طریق کانالهای محرمانه پیامی ویژه به ایران ارسال کرده و نسبت به احتمال حمله نظامی مشترک آمریکا و اسراییل به خاک ایران در آینده نزدیک هشدار داده است. در این پیام، مسکو با ابراز نگرانی عمیق از تشدید کنترلناپذیر تنشها در منطقه، خواستار خویشتنداری، پرهیز از اقدامات تحریکآمیز و حل و فصل سیاسی بحران شده است
البته در میانه این خبرها شاهد برخی تناقضها هم بودیم. در این باره و مردادماه، خبری در فضای مجازی منتشر شد مبنی بر اینکه روسیه پیامی فوری به ایران فرستاده و هشدار داده حمله آمریکا و اسراییل بهزودی آغاز میشود. اما بعدتر عنوان شد هیچگونه بیانیه رسمی یا صحبتی از سوی مقامات روسیه در تاریخ ۹ مرداد (۳۱ جولای) درباره چنین هشداری منتشر نشده است
بازی روسیه در میانه جنگ
در حالی که بازگشت تحریمها و احیای قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل، عملاً مسیر گفتگوهای ایران با اروپا و آمریکا را به بنبست کشانده است، فضای دیپلماتیک پیرامون پرونده هستهیی و امنیت منطقهیی در وضعیت انسداد کامل قرار دارد. در این شرایط، روسیه در موقعیتی دوگانه و تا حدی مبهم بهدنبال تحقق منافعش است؛ از یک سو، کرملین سعی کرده چهره یک بازیگر مدافع ثبات، گفتگو و راهحلهای دیپلماتیک را از خود بروز دهد، اما از سوی دیگر، به نظر میرسد از تداوم این بحران و انزوای تدریجی ایران برای پیشبرد اهداف ژئوپلیتیکی و اقتصادی خود بهره میبرد
اظهارات اخیر ولادیمیر پوتین مبنی بر اینکه اسراییل تمایلی به درگیری مجدد با ایران ندارد و بهدنبال حل و فصل مسالمتآمیز است، در نگاه نخست میتواند نشانهای از تلاش مسکو برای کاهش تنشها تلقی شود. با این حال، بسیاری از تحلیلگران معتقدند این موضعگیری بیش از آن که نشانگر ابتکار واقعی روسیه برای صلح باشد، ابزاری در راستای حفظ کنترل و نفوذ کرملین بر معادلات منطقهیی است. روسیه با بهرهگیری از روابط گسترده خود با هر دو طرف (ایران و اسراییل)، میکوشد جایگاه خود را به عنوان بازیگر محوری در مدیریت بحرانهای خاورمیانه تثبیت کند، بدون آن که مسئولیت مستقیم در قبال حل و فصل واقعی مناقشات بپذیرد.
از منظر واقعگرایانه، روسیه از یک خاورمیانه پرتنش، اما قابل مدیریت سود میبرد. تداوم بنبست در مذاکرات هستهیی، تهران را بیشازپیش به سمت همکاریهای اقتصادی و امنیتی با مسکو سوق و امکان استفاده روسیه از ظرفیت ایران در مقابله با فشارهای غرب را افزایش میدهد. به همین دلیل، رویکرد روسیه نسبت به بحران ایران و اسراییل، بیشتر بر مدیریت بحران و کنترل سطح تنش متمرکز است تا رفع ریشهیی آن.
در نگاه شوری: «بحران در خاورمیانه نوعی دام سیاسی برای همه طرفهاست؛ نهتنها ایران، بلکه روسیه و حتی اسراییل نیز در چنین وضعیتی دچار محدودیتهای جدیدی میشوند».
آرمان ملی: دیپلماسی فعال برای جلوگیری از جنگ
تندروی در سیاست خارجه و نادیدهگرفتن مسیر دیپلماسی یا تأخیر در تصمیمگیری میتواند هزینههای امنیتی و اقتصادی سنگینی برای کشور بههمراه داشته باشد.
در شرایطی که احتمال افزایش تنشها در منطقه همچنان پابرجاست، بازگشت به گفتوگو، تعامل سازنده با جهان و بازتعریف سیاست خارجی بر اساس منافع بلندمدت میتواند سپری کارآمد در برابر تهدیدات آینده باشد.
قاسم محبعلی، تحلیلگر بینالملل و دیپلمات پیشین در پاسخ به اینکه دولت در این وضعیت میتواند با دیپلماسی از وقوع جنگ جلوگیری کند، به خبرنگار «آرمان ملی» میگوید: «در حال حاضر با توجه شرایط منطقهیی و فراز و نشیبهای جنگی مجموعه حاکمیت باید بهدنبال هر راهی باشد تا بتواند از جنگ جلوگیری کند. اکنون با همه حاشیهها و جنگ ۱۲ روزه مسیرهای دیپلماسی ایران با غربیها همچنان باز است. ادامه مذاکرات در مورد برنامه هستهیی از اهمیت بالایی برخوردار است ولی با اینحال فرصت محدود باقی مانده تا بتوانیم به نتیجه مثبت مذاکراتی دست پیدا کنیم. اگر این نتیجه مثبت را کسب نکنیم پیشبینی آینده دشوار خواهد بود. بررسیها نشان میدهد در حالیکه باید خودمان را برای بدترین سناریوها آماده کنیم، همچنان دیپلماسی فعال باید روی میز دولت باشد. تصور اینکه دیگر نمیتوان کاری کرد اشتباه استراتژیک است و فضا را چالشیتر میکند».