اینجا اهوازه!
اینجا جائیه که تا چاه نفت ۲کیلومتر فاصله داره. هیچکس نیومده بهشون سربزنه. هیج مسئولی، رئیسی نیومده بهشون سر بزنه. چی بگم راجعبه این مردم؟ چی بگم؟ چی میتونیم بگیم؟
چرا باید اینطوری باشه؟
اینا آدم نیستن؟ بچه ندارن؟ زندگی ندارن؟
بغض شدیدی دارم...
در حالی که میلیاردها دلار پول نفت صرف سرکوب و سانسور و صدور مرگبار تروریسم میشود، مردم سیلزده عین ۲اهواز، در ۲کیلومتری چاه نفت در سیلاب و خوناب و خاک و گرسنگی و بلاتکلیفی دست و پا میزنند. در خوزستان مردم سیلزده در منتهای نیازمندی، خودروهای هلال احمر رژیم را برگردانند و گفتند نخواستیم! مردم زلزلهزده کرمانشاه و سرپلذهاب و مردم فارس و بوشهر و سیلزدگان استان گلستان از هزاران کیلومتر دورتر به دادمان میرسند بروید گم شید! پولها را ببرید سوریه و...
وجدان علی خامنه ای و روحانی کجاست؟!
مادری در خوزستان آه میکشد و از فرط حیرت از این همه نامردمی و حیلهگری در حاکمیت به خدا پناه میبرد. یک ماه پس از سیل خوزستان هنوز هیچ ارگانی ـ ولو برای سلفی گرفتن و نمایش ـ نیامدند و اگر غیرت و غرور و همبستگی مردم نبود تا امروز آمار خسارات مالی و جانی مردم محروم و سیلزده دهها و صدها برابر بیش از این بود. مادر میگوید:
«همه چی رو از دست دادیم؛ این دو تا خونمون هم از دست رفت! فقط ما موندیم چادر لازم داریم. یه سری به ما بزنن درددل کنن باهامون ببینن ما چهمونه! بچههامونو ببینن، زندگیمونو ببینن، ببینن تو بیابونا نشستیم! واقعاً یه کم مسئولان وجدان داشته باشن که یه سری به ما بزنن.
وجدان علی خامنه ای و روحانی کجاست؟ وجدانشون کجاست؟ وجدانشون اینه؟ بچهها همه موندن رو خاک بخوابن؟»
فضاحت بیعملی در نظام غارت و قتلعام آنقدر بالا گرفته که برخی از رسانههای حکومتی هم ناگزیر اعتراف میکنند که در نظام آخوندی چیزی به نام مدیر نداریم. آنان که به واسطه وابستگی به یکی از باندهای حاکم کرسی مدیریت را اشغال کرده و به غارتگری و چپاول مردم مشغولند..
یک روزنامه حکومتی به ناگزیر در رابطه با مشکل مردم در سیل، با اشاره به مدیران غارتگر، در همین رابطه مینویسد: «دو دسته از مدیران مسبب این وضعیتند، اول مدیرانی که در فاصله کوتاهی متمول میشوند، مدیرانی که از یک خانواده معمولی برخاستهاند اما پس از یک یا چند دوره مدیریت، بساط زندگی موازیشان در خارج از کشور پهن است، عضو چندین مجموعه و شرکت دولتی و خصوصی هستند و فرزندانشان، بدون هیچ تجربهای باز هم مدیر میشوند. دسته دوم مدیرانی هستند که مشهورند به بیعملی و بیتحرکی؛ جوانان چگونه میخواهند از عملکرد این مدیران، مشق کار و تلاش بنگارند؟
این روحیه به اغلب ردههای مدیریتی دولت سرایت کرده و یک نفر در حلقه مشاوران و اعوان و انصار پیدا نشده که بگوید در زمان وقوع بحران، اگر از خواب پریدید، کار را شروع کرده و مشکلات فوری مردم را حضوری پیگیری کنید، نه آن که دوباره بخوابید که سه بار خوابیدن و بیدار شدن، بدخوابتان کند!» (رسانه حکومتی رسالت ـ ۵اردیبهشت ۹۸)
بغض مردم سیلزده
آق قلا ۳۵روز بعد از سیل
۳۵روز بعد از سیل هنوز مردم آق قلا در تنگنا و آوارگی و بحران بهسر میبرند. هیچ فریادرسی در کار نیست و مردم محروم منطقه از شهرها و روستاهای دور ـ بدون امکانات و تجهیزات و ماشینآلاتی که به سرعت میتوانست مانع از گسترش سیل و ویرانی شود ـ به داد هم میرسند.
به گزارش خبرنگار سایت مجاهد در آق قلا ۳۵روز بعد از فاجعه در چهارم اردیبهشت ۹۸ هنوز مردم نمیدانند آبها را چه کسی باید خالی کند. وی در گزارش خود میگوید:
«چه کسی باید این آبرو خالی بکنه؟ یکی جواب بده؟
کی باید خالی بکنه تا مردم راحت بشن؟
حالا تو همین روستا خیلیها زحمت کشیدن اما یه کسی بیاد بگه چه کسی باید بیاد؟
کدوم ارگان؟ کدوم نهادی باید بیاد؟ وزارت کشور باید بیاد؟ استانداری یا شهرداری؟ کسی باید باشه! آتشنشانی باید بیاد یا اورژانس؟ سطل سطل باید خالی بشه؟ کی باید بیاد این آب رو چهارم اردیبهشت ۹۸خالی کنه؟»
خبرنگار سایت مجاهد ـ آق قلا چهارم اردیبهشت ۹۸
امروز دیگر هیچکس نیست که نداند پولها و امکانات و تجهیزات و دار و ندار میهن به کدام سمت و با چه اهداف شومی هدایت میشود. اگر همین سیل را در لبنان یا سوریه یا بخشی از عراق داشتیم تا امروز نه تنها هیچ اثری از سیل نبود که مردم در اوج رضایت و رفاه و آرامش در اماکن تازه ساز سپاه پاسداران زندگی میکردند. این یک حدس یا فرضیه و تحلیل سیاسی نیست؛ بیان صریح و مستند یک واقعیت است.
در لبنان بعد از ۴۵روز ۴۵مدرسه در منطقه جنگزده توسط سپاه پاسداران ساخته شد. یک خانم اهل ضاحیه بیروت میگوید: اگه کمکهای ایران نبود ما هنوز آواره بودیم...ایران حتی اجاره خونه ما رو هم میداد و لوازم زندگی ما رو هم مهیا میکرد.
پاسدار شاطری از فرماندهان سپاه و «مسئول بازسازی لبنان» که در سوریه کشته شد میگوید: «در کمتر از ۲هفته مشکل برق ۷۳روستا(ی بیروت) را حل کردیم.
در ۴۵روز، ۴۵مدرسه برای «ضاحیه» ساختیم!
مجموعا ۲۲۸۰پروژه (سازندگی برای بیروت در چندماه) داشتیم!
۱۴۱مرکز آموزشی (براشون ساختیم)
۷۳مرکز عبادی، ۱۹مرکز درمانی، ۲۰پل اصلی، ۱۸۹پل فرعی، ۴پل عابر پیاده، ۱۱۰پروژه برق، ۴۹۴پروژه شهرداریها، ۲۶راه اصلی، ۸۳۳راه فرعی و ۴۲پروژه زیبایی شهر! (برای حزبالله لبنان) ساختیم.
۱۳۴۳۹پروژه پرداخت خسارت به افراد متفرقه داشتیم شامل:
۳۰۳۵پرداخت خسارت خودرو! ۲۲۰۰خسارت احشام! ۸۰۰۰مورد خسارت زمینهای زراعی! در مناطق مختلف... به هرکس که خسارت دیده بود از جنگ...
(جمهوری اسلامی!) وظیفه الهی و انسانی خودش بوده که انجام داده! چون مردم لبنان، مردم عزیزیاند».
سپاه پاسداران ـ عامل سیل
یکی از عوامل سیل و ویرانی در استان گلستان تخریب جنگلها و غارت طبیعت توسط پاسداران است. با نگاهی به وضعیت جنگهای گلستان میبنیم که از بهترین بخشهای این جنگل ۴۷هزار هکتار به تصرف حوزه بهاصطلاح علمیه گرگان درآمده است؛ ۱۳هزار هکتار تحت سلطه لشکر ۲۵ضدکربلا، ۸هزار هکتار تحت کنترل مؤسسه پیشگام سازندگی یعنی سپاه پاسداران و ۹۹۱هکتار در اختیار استان قدس رضوی است که آن هم در دستان پلید و چنگال آخوندها است و با یک حساب ساده میبینیم ارگانهای رژیم و مافیای سپاه پاسداران بیش از ۷۰درصد جنگلهای گلستان را غارت کرده و به نابودی کشاندهاند.
با این همه همانطور که مسعود رجوی در پیام ۱۹فروردین ۹۸گفت: «وقاحت آخوندی و نمک پاشیدن بر زخم مردم گرفتار در سیل حد و مرزی نمیشناسد. خامنهای گفت هر چند سیل ظاهر بلا دارد باطنش ممکن است نعمت و عطای الهی باشد...»
البته بعد از لیستگذاری سپاه پاسدارن و مسدود شدن درآمدهایی که تماماً خرج جنگافروزی و سرکوب میشد، پاسداران در تنگنای سیاسی و بحران ریزش در انتظار سیل خروشان مردم روزهای واپسین را میگذرانند. همانطور که مسعود رجوی در همان پیام گفت:
«اکنون پس از لیستگذاری تروریستی سپاه پاسداران تعادل برهم خورده و رژیم در لرزه سرنگونی فرو رفته است».