728 x 90

۱۶ آذر؛ از ستایش یک یادبود تا پیوند خجسته با قیام سراسری

خروش دانشجویان
خروش دانشجویان

خجسته‌روز جنبش دانشجویی ایران را گرامی می‌داریم.

مناسبت ۱۶آذر که خیزش دانشجویان در ۶۹سال پیش[۱۳۳۲] را با خون سه نام و سه چهره در قاب یک رخداد ثبت نمود، به‌دلیل بالندگیش در پیوند با آرمان آزادی، به پرتو هماره روشنگر جنبش دانشجویی ایران بالغ شد. این‌گونه، از قاب ستایش یک یادبود فراتر رفت و گرامی‌داشت خود را با تداوم یک مبارزه‌ٔ آزادیخواهانه و عدالت‌طلبانه پیوند زد و تکمیل نمود.

 

کانون فرهنگ‌ساز آشتی‌ناپذیر با استبداد و ارتجاع

چنین است تبارنامه یا شناسنامه یا برگه‌ٔ هویت جنبش دانشجویی ایران. رساله‌ٔ صنفی، سیاسی و تاریخیِ جنبش دانشجویی و دانشگاههای ایران، چنین سربرگی دارد که خوانش حقیقی و شایسته‌ٔ آن را نمی‌توان از تاریخ مبارزات نسل‌های پیاپیِ ایران برای تحقق آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی تفکیک نمود.

با چنین بالندگیِ تاریخی، کانون فرهنگ‌سازی، کالبدشکافی سیاسی و هویت مبارزاتی است که همواره در صحنه‌ٔ سیاسی ـ اجتماعی ایران‌زمین، تعارضی آشتی‌ناپذیر بین دانشجو و حاکمیت‌های استبدادی و ارتجاعی جریان داشته و دارد. با تأکید بر همین ویژگی‌ها بوده است که دانشجو و دانشگاه همواره ناظر بر چگونگی اعمال قدرت سیاسی ـ به‌خصوص در جوامع دیکتاتورزده‌ٔ جهان سوم بوده‌اند.

 

چشم‌وچراغ راهنما

تداوم تعارض نسل به نسل جنبش دانشجویی ایران با دیکتاتوریهای موروثی، پیوستگیِ خواسته‌های دانشجوی دهه‌ٔ ۱۳۲۰ با دانشجوی دهه‌ٔ ۱۴۰۰ را سرلوحه‌ٔ دموکراسی‌خواهیِ سیاسی و عدالت‌طلبیِ اجتماعیِ این جنبش نموده است.

با چنین تکیه‌گاهی از دارایی‌های یک کانون فرهنگ‌ساز، ضدهرگونه دیکتاتوری و پیوندیافته با آرمان محبوب آزادی، «روز دانشجو» یک وزنه یا ثقل رقم‌زننده‌ٔ کیفیت تعادل‌قوا با حاکمیت است؛ یک چشم‌وچراغ راهنمای تعیین‌کننده برای تحول قیامهای مردمی به‌جانب زدودن دیکتاتوری از ساحت جامعهٔ ایران است.

 

خالق مرز شرافت

از این روست که در طی سالیان سیطره‌ٔ اندیشه‌ٔ انسان‌ستیز ولایت فقیهی بر ایران، هیچ قیام و اعتراض اقشار گوناگون نبوده است که از دانشگاههای ایران عبور نکرده و پاسخ مشترک و همبستگی علیه حاکمیت نگرفته باشد. یکی از این پاسخ‌ها که افشای نقش اصلاح‌طلبان قلابی در تداوم عمر حاکمیت ملایان را به اوج روشنگری رساند، اعلام شعار استراتژیک «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا ـ دیگه تمومه ماجرا» توسط دانشجویان در بستر قیام دی ۱۳۹۶ است. شعاری که آگاهی و شناخت عمیق جنبش دانشجویی را در مورد ماهیت ارتجاعی و ضد آزادی جناحین حاکمیت جمهوری اسلامی، تبلور میلیونی و سراسری بخشید. کوتاه‌ترین قرائت و مانیفستی که شاخص مرزبندیِ هر ایرانیِ شرافتمندی با تمامیت نظام ولایت فقیه و همسویانش در قیامهای بعدی و تا هم‌اکنون در ۱۴۰۱ شده است.

 

مسؤلیت تاریخی و هوشیاری مضاعف در مقطع کنونی قیام

هنگامی که تمام دوره‌های هفت‌گانه‌ٔ جنبش دانشجویی را[پیوست همین مقاله] ورق می‌زنیم، به کاکل اکنونیِ آن در قیام شهریور تا آذر ۱۴۰۱ که می‌رسیم، می‌بینیم این جنبش با تمام پیشینه و تکیه‌گاهش، محور تداوم قیام شده است. به‌همین دلیل، اتاق فکر نظام آخوندی بیشترین فشارها، تهدیدات و محرومیتها علیه دانشگاهها و دانشجویان را در دستور عاملان سرکوب و جنایت قرار داده است. به‌طور خاص با فراخوان تداوم قیام در روزهای ۱۴، ۱۵ و ۱۶ آذر پیرامون گرامی‌داشت «روز دانشجو»، همه‌ٔ توجهات بر دانشگاه و دانشجو و نقش کانونی و ساماند‌دهی‌شان در بطن قیام جاری متمرکز شده است. این تمرکز که در پیوند سراسری با قیام ۱۴۰۱ و مطالبات رادیکال آن معنا یافته است، طبعاً مسئولیت و هوشیاری مضاعف را از جنبش دانشجویی در مقطع کنونی می‌طلبد. اهمیت کنونیِ این مسئولیت تاریخی و هوشیاری را می‌توان در محورهای زیر یادآور شد:

الف ــ مرعوب دستگیریها، تعلیقی‌ها و اخراجی‌ها نشدن و این‌ها را بهای افتخارآمیز نگهداری دانشگاه و جنبش دانشجویی به‌عنوان سنگر آزادی و شرافت سیاسی دانستن و این سنگر را خالی نکردن. ۸۲روز قیام نشان داد که کرباس ارعاب رژیم ملایان را می‌توان از هم درید و یقین داشت که این دستگاه ارعاب از درون پوکیده و مندرس شده است.

ب ــ هوشیاری در قبال ترفندها و دسیسه‌های حاکمیت با اتکا بر تشکل و سازمان‌یافتگی و تهاجم، که تنها تضمین رسیدن به همه‌ٔ خواسته‌ها و نیز تضمین سلامت فردی و جمعی است. این دانشجویان بودند که نخستین‌بار در مهر ۱۴۰۱ فریاد زدند: «اگه با هم یکی نشیم ــ یکی‌یکی تموم می‌شیم».

ج ــ یادآوریِ تکیه‌داشتن مردم و قیام‌آفرینان به دانشگاه و جنبش دانشجویی و انتظار از آنها در پرداخت بهای استمرار قیام تا نفی سلطه‌ٔ حاکمیت ملایان بر دانشگاه و سراسر ایران.

د ــ تبدیل روز ۱۶آذر ۱۴۰۱ به سرفصلی از قیام سراسری و جاری در ایران.

 

پیوست اول:

 

دوره‌های جنبش دانشجویی در ایران تا مقطع آذر ۱۴۰۱

۱ـ دوره اول از ۱۳۱۳ تا ۱۳۳۰ بود. هدف آن شکل‌گیری دانشگاه و آشنایی دانشجویان با علوم و صنعت دنیا بود. مدرسه‌ٔ دارالفنون که امیرکبیر تأسیس کرد، پلی شد بین پیشرفت علوم و صنعت اروپا با ایران در دهه‌ی دوم و سوم قرن چهاردهم خورشیدی. در این دوره بود که دانشجویان با موانع پیشرفت و علل عقب‌ماندگی ایران آشنا شدند.

۲ـ دوره دوم از ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۲ بود. در این دوره به‌دلیل کودتای ۲۸مرداد، در مقطعی تحت تأثیر رعب و حیرت ناشی از آن تحول مهم بود. سپس فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی دانشجویی جریان یافت و در ادامه، به واقعه‌ٔ ۱۶آذر ۳۲ انجامید. رخدادی که سرفصل جدیدی در زندگی دانشجو و دانشگاه شد. در همین دوره بود که چشم‌انداز جدیدی باید گشوده می‌شد.

۳ـ دوره سوم از ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ بود که سرفصل‌های اصلی آن یکی تأثیرپذیری جنبش دانشجویی از پیدایش سازمان مجاهدین خلق و چریک‌های فدایی خلق بود؛ یکی اسارت بسیاری از دانشجویان به‌مثابه «زندانی سیاسی» و دیگری تأثیر دانشگاه بر تحولات روشنفکری و سیاسی ایران که منجر به زمینه‌سازی قیام سال۵۷ شد.

۴ـ دوره چهارم از ‍۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹ بود که با وجود کوتاه بودن آن، دانشجو و دانشگاه را با ارزش‌ها و خواسته‌ٔ اصلی برآمده از قیام ۵۷ یعنی ضرورت آزادی پیوند زد. رفتن اندیشه‌ٔ آزادی و دموکراسی به دانشگاه، چالشی آشتی‌ناپذیر با اندیشه‌ٔ حوزوی بود که خمینی قصد تحمیل آن را به دانشگاه داشت. این چالش که مدام بیشتر می‌شد و خمینی نمی‌توانست پاسخ آزادی و دموکراسی را بدهد، منجر به تسخیر نظامی دانشگاه و تغییر ساختار آن شد.

۵ ـ دوره پنجم از بهار ۱۳۵۹ تا تابستان ۱۳۷۸، از پرفراز و نشیب‌ترین مراحل حیات دانشجو و دانشگاه ایران است. ۳سال از این دوره، دانشگاهها تعطیل بودند. بسیاری دانشجویان در میدانهای تیرباران و زندانها بودند. بسیاری از استادان تصفیه و اخراج شدند، بسیاری هم از ایران رفتند. این سال‌ها، موج فرار مغزها از ایران آخوندزده جریان داشت. دو سال منتهی به ۱۳۷۸، رمالیِ اصلاح‌طلبی برای بزک کردن چهره‌ٔ حاکمیت جلادان و جنایت‌کاران دهه‌ٔ ۶۰ بود. به موازات این رمالی و سامری‌گری، جنبش دانشجوییِ منکوب‌شده در دانشگاه و مجروح و تیرباران‌شده در زندان، به محاق کشانده می‌شد.

۶ ـ دوره ششم از ۱۸تیر ۱۳۷۸ تا دی ۱۳۹۶ بود. در ۱۸تیر آن سال، بخشی از جنبش دانشجویی علیه رمالی و فریب جناحین نظام آخوندی شورید. نخستین تغییر تعادل‌قوا بین دانشجویان و حاکمیت، پس از کودتای بهار ۱۳۵۹ رقم خورد. چندین انشعاب رخ داد و از آن پس، جنبش اصولیِ دانشجویی در فضای دانشگاههای ایران، طیف ضد ولایت فقیه شد که بر آرمان تاریخیِ آزادی و عدالت اجتماعیِ جنبش پایدار ماند. این طیف جنبش دانشجویی، در قیام بزرگ خرداد تا دی ۱۳۸۸ در کانون اعتراضات و تظاهرات بود. قیام دی ۱۳۹۶ توانست بستری از ظهور درخشان جنبش دانشجویی با خلق شعار استراتژیک «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا ـ دیگه تمومه ماجرا» باشد. از آن پس بود که جنبش دانشجویی با یک‌پارچگی و اتحاد بر مواضع اصیل و تاریخی‌اش استوار گشت و با نفی تمام جناح‌های حاکمیت آخوندی، بار دیگر آرمان آزادی و برابری را سرلوحه‌ٔ افتخارآمیز جنبش دانشجویی ایران قرار داد.

۷ ـ دوره هفتم از ۹۶ تا آذر ۱۴۰۱ است. در این دوره شاهد بالا‌گرفتن اعتراضات صنفی و قیامهای پیاپیِ اقشار گوناگون مردم ایران و به موازات آنها شاهد تمرکز بیش‌از‌پیش سرکوب‌گران حکومتی بر دانشگاهها هستیم؛ دانشگاههایی که از تمامیت نظام عبور کرده و آتش زیر خاکستر یک فروزش ناگزیر شده‌اند. همراهی با این اعتراضات، تأکید بر خواسته‌های قیام‌ها و تظاهرات موضعی در برخی دانشگاهها، نمونه‌های جریان دانشجوییِ زیر سیطره‌ٔ سرکوب هستند.

پاره‌ٔ شعله‌یی از قیام شهریور ۱۴۰۱ در کانون ضد جهل و استبداد و ارتجاع پرتاب شد. جنبش دانشجویی شعله‌ور گشت و به‌ناگاه میدان‌دار خلق ارزش‌های مبارزاتی، خالق فرهنگ و ادبیات انقلابی و مردمی و کانون امیدبخش استمرار قیام و انقلاب برای آزادی و برابری با شاخص نفی تمامیت نظام ولایت فقیه شد.

 

پیوست دوم:

 

خمینی و دانشگاه از نجف و پاریس تا تهران

 

حرف‌های خمینی در نجف و پاریس درباره دانشگاههای ایران

ـ اگر دانشگاه ما یک دانشگاه صحیحی بود، جوانها ما را که در دانشگاه می‌خواهند حرف حقی بزنند، خفه نمی‌کردند. دانشگاهی که بر آن حکومت کنند، دانشگاه نمی‌شود. محیط علم باید آزاد باشد (نجف، ۶مهر ۱۳۵۶).

ـ دانشگاه که مرکز علم و سازنده آینده ملت است، تعطیل است. نمی‌گذارند کارش را بکند. می‌ریزند توی آن، زن و مردش را می‌زنند، زخمی می‌کنند یا می‌گیرند و می‌برند. در حبس‌ها دانشجو را می‌زنند و می‌کشند (نوفل لوشاتو، ۲۰مهر ۱۳۵۷).

ـ اساتید دانشگاهها نمی‌توانند آن‌طور که می‌خواهند به کار خودشان ادامه دهند. دانشجویان دانشگاهها هم نمی‌توانند به کار خودشان آن‌طور که می‌خواهند ادامه بدهند. دولت برای تحمیل قدرت خودش تشبث می‌کند به یک عده چماق به دست. هر گونه آزادی را از دانشجویان گرفته‌اند (نوفل لوشاتو، ۲آبان ۱۳۵۷).

ـ مدارس ما غالباً نیمه تعطیل هستند یا تعطیل. وقتی هم که اشتغال داشته باشند، دستور این است که آزادی کلام و آزادی اظهار عقیده در آنها وجود نداشته باشند و رجال روشنفکر در آنها فعالیتی نکنند (مصاحبه با تلویزیون فرانسه، پاریس، ۶آبان ۱۳۵۷) (سایت چه خبر از ایران، مقاله «ادبیات خمینی قبل و بعد از انقلاب در مورد دانشگاه»). .

 

حرف‌های خمینی در قم و تهران درباره دانشگاههای ایران

ـ ما هر چه می‌کشیم از این طبقه است که ادعا می‌کنند دانشگاه رفته‌ایم، روشنفکریم و حقوقدانیم. هر چه ما می‌کشیم از این‌ها است (قم، ۱مرداد ۱۳۵۸).

ـ منافقین هی می‌گویند مغزها دارند فرار می‌کنند. به جهنم که فرار می‌کنند. این دانشگاه رفته‌ها، این‌ها که همه‌اش دم از علم و تمدن غرب می‌زنند، بگذارید بروند. ما این علم و دانش غرب را نمی‌خواهیم. اگر شما هم می‌دانید که در این‌جا جایتان نیست، فرار کنید. راهتان باز است (جماران، ۸آبان ۱۳۵۸).

ـ ریشه تمام مصیبتهایی که تاکنون برای بشر پیش آمده از دانشگاهها بوده است. از این تخصص‌های دانشگاهی بوده است. همه مصیبتهایی که در دنیا پیدا شده از متفکرین و متخصصان دانشگاهها بوده است. کشور ما را همین دانشگاهها به دامن ابر قدرتها کشاندند. حالا شما می‌نشینید و می‌نویسید که چرا دانشگاه تعطیل است؟ اگر به اسلام علاقه دارید، بدانید که خطر دانشگاه از خطر بمب خوشه‌یی بالاتر است (دیدار با دفتر تحکیم وحدت حوزه و دانشگاه، ۲۷آذر ۱۳۵۹).

ـ ما دانشگاهی که شعارش این باشد که می‌خواهیم ایران متمدن و آباد داشته باشیم و رو به تمدن بزرگ برویم را نمی‌خواهیم (دیدار با نمایندگان مجلس، ۶خرداد ۱۳۶۰) ». (سایت چه خبر از ایران، مقاله «ادبیات خمینی قبل و بعد از انقلاب در مورد دانشگاه»).

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/3e173d45-8e42-4db3-92da-8a2a14e754ca"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات