728 x 90

آشکار شدن ماهیت نیروها در صحنه‌ٔ سیاسی ایران

جوانان برانداز در قیام ایران...
جوانان برانداز در قیام ایران...

قیام ۱۴۰۱ به مرحله‌ٔ آشکار کردن ماهیت نیروها در صحنه‌ٔ سیاسی ایران رسیده است.

در تمامی یادداشتها و مقالاتی که به انقلاب ۱۴۰۱ پرداخته می‌شود، نخستین و اصلی‌ترین ویژگی آن را «ضد هر گونه دیکتاتوری» بیان می‌کنند. این ویژگی بیش از چهار ماه در کف خیابانهای شهرهای ایران، پرطنین‌ترین فریاد بوده و هنوز در اشکال مختلف استمرار قیام، ادامه دارد.

ویژگی دوم قیام ۱۴۰۱ تمرکز بر رأس نظام ولایت فقیه است.

این دو ویژگی را اگر دو نیرو یا دو بردار با مبدأ مشترک در نظر بگیریم، برآیندشان یک استراتژی را معرفی می‌کند: آغاز پایان دوران دیکتاتوریهای موروثی در ایران‌زمین. موروثی بودن دیکتاتوری در ایران را با سلسلهٔ قاجار و سپس پهلوی و خلف‌شان ولایت فقیهی می‌شناسیم.

 

مرحله‌ٔ نخست قیام ۱۴۰۱ یعنی اکثریت جامعهٔ ایران به این باور مشترک رسیده است که نظام ولایت فقیه هیچ‌گونه مشروعیت سیاسی و اجتماعی ندارد و باید در تمامیتش نفی شود. نفی دیکتاتوری با تمرکز بر رأس نظام آخوندی، بارزترین شاخص این مرحله است.

هنگامی که یک جامعه از این مرحله عبور می‌کند، از آن پس شاخص نفی هر گونه استبداد، تعیین‌کننده‌ٔ ماهیت نیروی‌های سیاسی در نوع تنظیم رابطه با این مرحله‌ٔ قیام و استمرار آن است. هر نیرویی که بخواهد این شاخص و شاقول را نقض کند یا دور بزند، بی‌هیچ تردیدی دارای دو ویژگی است: نخست این‌که هرگز ریشه‌یی در تاریخچه‌ٔ قیام و فعالیت و پرداخت قیمتی در مسیر آن نداشته است، دوم قصد میوه‌چینی از دست‌آوردهای قیام را دارد. آیا این دو ویژگی را عیناً در رفتار خمینی با قیام سال۱۳۵۷ شاهد نبوده‌ایم؟

 

مشاهده می‌شود که ریشه‌داری و اصالت قیامی ضدهرگونه دیکتاتوری، به‌طور قانون‌مند منجر به ظهور ماهیت نیروها در پیرامون آن می‌شود.

با این توصیفات وقتی به صحنه‌ٔ سیاسی ایران در تداوم قیام ۱۴۰۱ می‌نگریم، شاهد ماهیت چهار دسته هستیم:

ــ دستهٔ اول حاکمیت آخوندی که ماهیت آن با ویژگیِ سرکوب و از بین بردن قیام به هر قیمت، واضح است.

ــ دستهٔ دوم دنبال‌کنندگان مسیر «گذار» مدنی و مسالمت‌آمیز از جمهوری اسلامی با حفظ برخی عناصر و نهادهای همین حاکمیت و با تصحیح موادی از قانون اساسی آن. این دسته شامل به‌اصطلاح اصلاح‌طلبان با پیوست نایاک و سلطنت‌طلبان است.

ــ دستهٔ سوم چشم‌دوختگان به فروپاشی درونیِ حکومت آخوندی در طول زمان.

ــ دستهٔ چهارم سرنگونی‌خواهان با خواسته‌ها‌ی آزادی، دموکراسی، برابری و استقلال. این دسته، تضمین تحقق این خواسته‌ها را در سرنگونیِ تمامیت نظام ولایت فقیه میسر می‌داند. این دسته با تکیه بر تاریخ مبارزات ۱۲۰سال گذشته علیه استعمار و ارتجاع و دیکتاتوری، شاخص بارزش را «نه به شیخ، نه به شاه» تعیین نموده است.

 

از مرحله‌ٔ نخست قیام ۱۴۰۱ چنین دسته‌ یا طیف‌ها با ماهیت تاریخی و سیاسی‌شان برآمده‌اند. از دستهٔ حاکمیت آخوندی که بگذریم، آنچه میزان اصالت و ماهیت سه دستهٔ دیگر را بارز می‌کند، راه‌حل هر کدام برای از سر راه برداشتن تضاد اصلی کشور ایران برای رسیدن به آزادی، دموکراسی، برابری و استقلال و مهم‌تر، تضمین تحقق این چهار خواسته است؛ خواسته‌هایی که ۱۲۰سال است چندین جنبش بزرگ آزادیخواهی قربانی رسیدن به آنها شده‌اند.

 

با مشخص شدن ماهیت چهار دسته، این پرسش پیش می‌آید که هر یک از این‌ها چه مشروعیتی دارند و آن را چگونه کسب کرده‌اند؟ به داده‌های چهار دهه‌ٔ گذشته در مورد هر دسته مراجعه می‌کنیم.

قیام ۱۴۰۱ در تداوم قیامهای چهار دهه‌ٔ گذشته، نامشروع بودن نظام ولایت فقیه را از جانب اکثریت قاطع مردم ایران اثبات کرده است.

 

دستهٔ موسوم به اصلاحات ــ که در واقع توهمی به‌نام اصلاحات است ــ همواره بخشی از بدنه‌ٔ نظام آخوندها بوده است. از قضا هدف و رسالت پیدایش آن برای تداوم عمر همین نظام با میزان قابل قبولی از آرایش و تصحیح و تعقل‌گرایی و مدنیت می‌باشد. این دسته با نادیده گرفتن تمام جنایات خمینی و خامنه‌ای و سپاه پاسداران و واواک ــ و البته گاهی انتقاد به این جنایات ــ مخالف شدید هر گونه انقلاب و دگرگونی بنیادین در مسیر براندازی نظام جمهوری اسلامی است. نایاک و رضا پهلوی هم طبق اعتراف خودشان و برخی همسویانشان همواره خواستار همراهی با محمد خاتمی ــ حتی دست در دست وی داشتن ــ بوده و هستند.

یکی از مأموریت‌های ویژه‌ٔ این دسته، خراب کردن انقلاب ۱۳۵۷با تأسی به نتایج جنایات خمینی و خامنه‌ای و شیطان‌سازی علیه باورمندان به خواسته‌های آن انقلاب علیه دیکتاتوری است.

آیا این دسته مسیر پرداخت قیمت و بهای مبارزه با دیکتاتوری ولایت فقیهی را طی کرده است؟ سابقه‌ٔ تاریخی و داده‌های نقد پرداخت این قیمت چیست و کجاست؟ آیا چنین نیرویی اساساً مشروعیت نمایندگیِ قیام ۱۴۰۱ را برای تحقق شعار پرطنین «مرگ بر دیکتاتور» با شاخص نفی تمامیت حاکمیت آخوندها، دارد؟

 

دستهٔ سرنگونی‌خواهان، قدمتی از دهه‌ٔ ۳۰ تا هم‌اکنون در آغاز دهه‌ٔ ۱۴۰۰ در مبارزه با دو دیکتاتوری شاهی و شیخی دارد. نسل به نسل آنان در این بیش از ۷۰سال، قیمت پیمودن مسیر آزادی و دموکراسی و برابری را نخست با جان و خون داده‌اند سپس با زندگی و اموال و دارایی. نسل به نسل این دسته از تخصص، آینده، زندگی شخصی و موقعیت اجتماعی خود دست شسته است تا کنار زدن دیکتاتورها از مسیر پیشرفت و ترقی ایران و رسیدن مردم به آرزوهای تاریخی‌شان که آزادی و عدالت اجتماعی و برابری و دموکراسی است، محقق شود. تمام داده‌های نسل به نسل این دسته در پیشگاه محبوب آزادی، نقد و دم دست است. اگر مشروعیت راهیان هدف آزادی و دموکراسی، با پرداخت بهای این راه حاصل می‌شود، تمام انقلاب‌های بزرگ و تاریخی و اجتماعیِ جهان ما گواهی می‌دهند که این دسته مشروعیت مکفی را برای استمرار قیام ۱۴۰۱ و تحقق خواسته‌ٔ ملی و مردمیِ نفی هر گونه دیکتاتوری، دارد. خواسته‌یی که اکنون در نفی تمامیت نظام ولایت فقیه متبلور می‌شود.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/c4498a46-c03d-4d1f-b261-be21c3496674"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات