خانم ارنی ارنو، نویسنده ۸۲ساله فرانسوی پس از دریافت جایزه نوبل ادبیات امسال، مهمترین بخش سخنرانی خود را به تجلیل از زنان شجاع ایران اختصاص داد. وی گفت: «خیزش زنان»، رژیم حاکم بر ایران را به لرزه درآورده است. خانم ارنو که سالها الهامبخش مبارزات زنان فرانسوی برعلیه قوانین تبعیضآمیز است، افزود: «زنان ایرانی علیه قرونوسطایی و خشنترین حاکمیت مردسالار جهان مبارزه میکنند» (ایندیپندنت. ۱۸آذر۱۴۰۱)
شب و روزی نیست که دختران و زنان به همراه مردان جوان، میان سالان و حتی پدران و مادر بزرگانی که زخم چهل ساله دیکتاتوری قرونوسطایی را در عمق جان و پیکرشان نهفته دارند، در کف خیابانها و کوچه و محلههای سراسر میهن غرق در خون، حضور دلیرانه و فداکارانه نداشته باشند؛ از هستی، کودک هفت ساله بلوچ ـ که در جمعه خونین زاهدان، به دست گزمههای ارتجاع پرپر شد ـ تا حدیث و سارینا و زکریا و پارسا و سیاووش که با تیر و چماق و ساچمههای مرگزای دژخیمان بر زمین افتادند و تا آخرین شهید راه آزادی (محسن شکاری) که علیه بیرحمترین حاکم زمانه ایستاد و به دست جلادان خامنهای اعدام شد.
شگفتی جهان از تجدید رنسانس نوین در قرن بیست و یکم
قیام شکوهمند جوانان ایران با اینکه هنوز به ۱۰۰ روزه اول خود نرسیده است اما بهدلیل جانفشانیها، پایداریها و شجاعت بینظیر مردم در برابر نیروهای سرکوبگر خامنهای و قساوت باند آخوند رئیسی جلاد ۶۷، حیرت و شگفتی جهانیان را برانگیخته است. موج محکومیتهای گسترده مردم و دولتمردان دنیا بهخصوص پس از اعدام ناجوانمردانه محسن شکاری دلاور، بار دیگر به عظمت حماسهای که برای پی ریزی یک رنسانس بسا دوران سازتر از نخستین آن شکل گرفته است، مهر تأیید و تأکید گذاشته است.
گذار خونین اما راهگشای جنبش انقلابی ایران
کم نبودند ایادی نظام استبدادی و عقب مانده ولایت فقیه و مهرهها و لابیهای نهفته در راهروهای قدرتهای بیمروت عالم که مردم ایران و پیشتازان آگاه و فداکارشان را از هر گونه حرکت و نهضت و خیزشی برحذر میداشتند. اصلاحطلبان قلابی در دانشگاههای غصب شده و کلاسهای کنترل شده با کتابهای عصر دقیانوس، ناامیدی و بیفایدگی و بیحاصلی مبارزه و قیام را تئوریزه میکردند... اما حالا همگی از خیزش دختران و پسران دانشآموز و جسارت و بالندگی دانشجویان جوان غرق در بهت و ناباوری هستند تا آنجا که اعتراف میکنند نمیتوانند تحلیل و ارزیابی از جنبش انقلابی کنونی داشته باشند.
یک کارشناس حکومتی نوشت: «با یک پدیده تحلیلناپذیر مواجه هستیم که در هیچ قالب نظریای قرار نمیگیرد و اگر بخواهیم آن را در قاب و قالب نظری قرار دهیم، تحریف میشود. هیچ نظریه جامعهشناختی یا سیاسی نمیتواند توضیحش دهد... من معتقدم حقیقت این واقعه را هیچگاه نخواهیم شناخت، چون این واقعیت نوعی آنتولوژی یا هستیشناسی در شدن دارد. ». (محمدرضا تاجیک. شرق۳۰آبان۱۴۰۱).
امروز به زبانهای گوناگون بیان میشود که وانهادگی و تن به شرایط دادن، کژاندیشی و نابخردی و توهم و جهل مرکب بود. پژوهشهایی که به گذارشناسی (Transitology) شناخته شدهاند، اعتراضات و واکنشهای رادیکال را برای گذار دموکراتیک خطرناک میدانستند! (نظریه ساموئل هانتیگتون)... اما با توجه عمیقتر و دقیقتر مجموعه این خیزشها و دستآوردهایشان، اذعان میکنندکه جنبشهای اعتراضی ضدآپارتاید در آفریقای جنوبی و یا مبارزات قهرآمیز در السالوادور، از قضا عامل اصلی گذار به دموکراسی در این کشورها بودند (پژوهش الیزابت جینوود، استاد علوم سیاسی دانشگاه ییل)
اعتراضها و خیزشهای مردمی در اندونزی، فیلیپین و تایلند بود که نظامهای اقتدارگرا را سرنگون کردند و آغازگر نظامهای دموکراتیک شدند (دن اسلیتر، پژوهشگر جنبشهای دموکراسیخواهی).
رنسانسی که جهان جدید را متولد کرد
جوردانو برونو، روشنفکری که برای ابراز عقایدش و مخالفت با کلیسای مرتجعین زمانهاش، در شهر رم ایتالیا سوزانده شد. گالیلهای که برای اثبات قوانین آسمانها به محاکمه کشیده شد. کتابهای اراسموس که به آتش کشیده شد. قیام دهقانان در اسپانیا، قیام کارگران نساجی فلورانس ایتالیا، ... و شورش و عصیان مردم عاصی قرون وسطی از ستم دینفروشان و غارتگران داراییها و اندوختههایی که با رنج و مشقت بهدست آمدند... همه و همه نوید بخش آغازی نوین برای انسان جدید و مناسبات آزاد و عدالتخواهانه بود.
ایران در آستانه یک انقلاب نوین
انقلاب دموکراتیک مردم ایران، که از فردای پیروزی انقلاب ضدسلطنتی میرفت تا مراحل رشد و شکوفایی خود را بگذراند، توسط خمینی دزد بزرگ قرن ربوده و ناکام شد. اما بهگفته مسعود رجوی رهبر مقاومت «انقلاب عظیم ما نه مُرده و نه خاکستر شده، بهعکس، جریان دائماً عمیقشونده و روشنگر خود را بهرغم همه خاکسترهایی هم که بر سرش ریختهاند، هر روز و هر ساعت، در هر کوی و برزن، در داخل هر کلاس و هر خیابان و هر خانواده، دارد ادامه میدهد… هر انقلاب برای رسیدن به بلوغ خودش باید از مراحلی عبور کند، باید از درون قلوب و ضمایر تکتک آحاد جامعه بگذرد و…».
آری! چه جانهای شیفتهای که برای آزادی و عدالت که اهداف انقلاب دموکراتیک بوده فدا شد و چه رنجها که طی ۴دهه در زندان و تبعید و بر روی تختهای شکنجه و چوبههای دار کشیده شد... تا امروز که نوبت به نسل نو شکفته انقلاب دموکراتیک رسید؛ نسل مهساها و نیکاها و نسرینها و محسنها و فرشادها و خدانورها و... نسل نازنینی که برای ارزشمندترین گوهر وجودی انسان، آزادی و اراده به جان برکف به کف خیابان آمدهاند.
راستی که دریغ از هر قطره خون دختر و پسر ایران، اما چه باک که برای نجات گوهر ربوده شده آزادی توسط قرونوسطاییترین حکومت جهان میبایست گرانقدرترین سرمایه خویش را به میدان آورد. باشد که این خونهای پاک، برگ زرین دیگری در تاریخ مبارزه با قرونوسطاییترین حکومت جهان باشد.