مختصات انقلاب دموکراتیک نوین مردم ایران بهسرعت در حال تدقیق است. نقاط انحرافی و خطوط کاذب از صحنه سیاسی ایران یا پاک میشوند و یا از اعتبار میافتند. جبهه ضد انقلاب البته به بازیهای خود برای جلوگیری از انقلاب تا لحظه سرنگونی رژیم ولایت فقیه ادامه خواهد داد، اما هر چه زمان میگذرد، به میزانی که جبهه انقلاب منسجمتر، تهاجمیتر و دست آوردهایش افزایش مییابد، بازیهای ضد انقلاب بهرغم کثرت و افزایش کمیت دچار فقر کیفیت میشوند. در این روند اجتنابناپذیر، جبهه ضد انقلاب، از اصولگرا تا اصلاحطلب و سلطنتطلب و از مزدوران داخلی و صادراتی تا شرکای مماشاتگر بینالمللی، از آنجا که دچار ورشکستگی وخیم سیاسی و بحران مشروعیت شدهاند و کالایشان را نمیتوانند به فروش بگذارند، همه سرمایهشان را به ثمن بخس روانه بازار میکنند تا بلکه به مدد مافیای رسانهای و آمار و ارقام و نظر سازیهای بیپایه و اساس و رسوا، برای آن مشتری پیدا کنند. اما وقتی انقلاب ضروری و گریز ناپذیر باشد، هیچکدام از این بازیهای از سر استیصال مانع سرنگونی رژیم ولایت فقیه نخواهد شد. وقتی انقلاب تعمیق میشود و مردم و حاکمیت در دو جبهه متمایز قرار میگیرند بهطوری که هر شهروند لاجرم باید میانه بازی را رها کند و خود را در یکی از این دو جبهه تعریف کند، بازیهای رژیم در حال سرنگونی عموماً روی انحراف جامعه از نیروی انقلابی متمرکز میشود و در این شرایط است که تولید آلترناتیو های یکشبه و پوشالی به دستور کار اول رژیم تبدیل میشود. اما از آنجا که جامعه، سرنگونی رژیم حاکم و انقلاب حول اهداف مشخصی که در شعارهای مردم متبلور میشود را مسأله اولویت دار خود میداند، در نهایت هیچکدام از آلترناتیو های کذایی که محصول ضد انقلاب هستند نمیتوانند جامعه را به خود مشغول نگه دارند و از اینروست که عمر برخی از این بازیهای جبهه ضد انقلاب به دو یا سه روز هم نمیرسد. حتی گاهی از سر شتاب زدگی به شکلی رقتآور چند گزینه را با هم مطرح میکنند که به گونهای یکدیگر را نقض میکنند. یک روز تعدادی آدمک با هم یک مطلب مشترک را در فضای مجازی منتشر میکنند و نامش را ائتلاف میگذارند و مافیای رسانه را به خدمت میگیرند تا آنرا راهحل نهایی انقلاب معرفی کند، اما هنوز خمیر شان در تنور آلترناتیو سازی نپخته، که یکی از آن جمع، این ائتلاف کذایی را از اساس انکار میکند. هنوز این خمیر در تنور است که خمیر "وکالت" به بقایای ارتجاع سلطنت مدفون را به تنور میچسبانند که با موضع سخت و تندی که جامعه انقلابی در برابرش اتخاذ میکند، این خمیر، هنوز نپخته میسوزد و از بین میرود، و این بازیهای رقتآور را همچنان ادامه میدهند چرا که جبهه ضد انقلاب در مسیری جبری قرار گرفته که اساساً ابتکارعمل را از دست داده و مقهور ابتکارعمل جبهه انقلاب با محوریت مجاهدین و مقاومت ایران شده است.
سنگ محک انقلاب
برای تشخیص انقلابی بودن هر کس یا هر نیروی سیاسی نیاز به یک سنگ محک است تا عیارش مشخص شود. این سنگ محک عموماً توسط عنصر ذهنی انقلاب که رهبری یک انقلاب را برعهده دارد تدوین میشود که آرمان و استراتژی جبهه انقلاب را شامل میشود. مقاومت ایران بر اساس شناختی که طی سالها مبارزه انقلاب با رژیم ولایت فقیه به دست آورده است، سازماندهی جبهه انقلاب در کادر کانونهای شورشی بهعنوان یکانهای ارتش آزادیبخش ملی ایران و نیز راهکار "آتش جواب آتش"در کنار انحلال کامل سپاه پاسداران را بهعنوان استراتژی مؤثر و کارآمد برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه معرفی کرده است. این استراتژی که توسط رهبر مقاومت ایران"مسعود رجوی"اعلام شده است و اکنون بهعنوان نقشهمسیر جبهه انقلاب در داخل و خارج ایران بهشمار میرود، شاخص و سنگ محک بسیار خوبی برای تشخیص عنصر انقلابی و جدا کردن جنس اصل از تقلبی در صف انقلاب است. با همین استراتژی بوده است که طی چند سال اخیر بهویژه چند ماه گذشته که جنبش انقلاب دموکراتیک مردم ایران در جریان بوده، از یکسو جبهه انقلاب منسجمتر و تهاجمیتر شده، از سوی دیگر ترفندها و بازیهای انحرافی جبهه ضد انقلاب، اعم از مزدوران شیخ و تفالههای شاه، یکی پس از دیگری برملا و پوچ شده است. برای نمونه وقتی رهبر مقاومت"مسعود رجوی" انحلال سپاه پاسداران را از الزامات انقلاب دموکراتیک مردم ایران و لازمه سرنگونی رژیم ولایت فقیه مطرح کرد و حرکتی جهانی را مقاومت برای لیستگذاری تروریستی سپاه خامنهای آغاز کرد، موج گستردهای از حمایتهای داخلی و خارجی در میان مردم ایران و شخصیتهای بینالمللی را برانگیخت، در این میان همان آدمکهایی که معرکه گیر بازی آلترناتیو سازی رژیم بودند و از جمله بقایای سلطنت مدفون، در ابتدا به شکلی خام و سربسته و با نشان دادن همراهی صوری با موج گسترده ایرانیان، خواستند آنرا منحرف کنند، اما وقتی این جنبش به موفقیت نزدیک شد، بهویژه پس از مصوبه پارلمان اروپا در این زمینه، همه نقابها افتاد و هراسان شروع به ابراز نگرانی از تروریستی نامیدن سپاه خامنهای کردند. نمونه دیگر، استراتژی "آتش جواب آتش"بود که باطل السحر روشهای رژیم ساخته"خشونت پرهیز" شد، روشی که بقایای سلطنت مدفون با ژست مضحک و چندشآور انساندوستانه بر طبل آن میدمید اما هرگز پاسخ نداد که وقتی پای جنایتهای پدر و پدر بزرگش به میان میآید چرا شعلههای انسانیت در وجودش محو میشود و تمامی جنایات سلطنت مدفون برایش قابل پذیرش میشود. موضعگیری در برابر سپاه تروریستی پاسداران خامنهای به قدری در تشخیص عیار عنصر انقلابی مؤثر بوده است که افراد فرصتطلبی که سالها تلاش میکردند هرگز چیزی در مورد این نیروی تروریستی بر زبان نیاورند، وقتی در برابر این استراتژی قرار گرفتند و جامعه منتظر بود تا موضعگیری صریح داشته باشند، به ناچار تمامی نقابها افتاد.
با توجه به مسیرهایی که مجاهدین و مقاومت ایران برای جبهه ضد انقلاب ترسیم کردهاند و با ابتکار عمل، آنها را از پستوهای ارتجاع شاه و شیخ بیرون میکشند و در معرض تاریخ و جامعه قرار میدهند، میتوان گفت انقلاب دموکراتیک ایران با استراتژی نیرومندش رژیم را در مسیر بیبازگشت سرنگونی قرار داده و شیخ را به شاه ضمیمه خواهد کرد.